زنان داستاننویس نسل سوم
عارضیم به حضور شما كه جمال میرصادقی و كاوه فولادینسب دور یك میز در خبرگزاری كتاب ایران جمع شده بودند تا راجع به ازنان داستاننویس نسل سومب صحبت كنند.
میرصادقی در بخشهایی از این نشست كه دل هر زن نویسندهای را خنك میكند گفته: ادر این انقلاب زنان هم درگیر بودند و انقلاب، تنها مختص مردان نبود. پیش از انقلاب شركتدادن زنان در كارهای مهم بیشتر جنبه تبلیغاتی و ظاهری داشت اما انقلاب به زنان شخصیت داد. به همین دلیل هم هست كه قبل از انقلاب زن نویسنده نامآور كم داریم و به نظرم این مساله باعث افتخار است كه پس از انقلاب فورانی در تعداد نویسندگان زن صورت گرفت.
ما قبل از انقلاب تنها تعداد معدودی نویسنده زن مطرح مانند سیمین دانشور، مهشید امیرشاهی، گلی ترقی، میهن بهرامی و غزاله علیزاده داشتیم و این تعداد بعد از انقلاب بسیار زیاد بود.ب
جناب میرصادقی در ادامه اضافه كرده: امن قبل از انقلاب درباره نسل اول نویسندهها نوشتهام كه هشت نفرند كه یكی از آنها زن است؛ سیمین دانشور.
نسل دوم ۳۱ نفرند و تعداد زنان بیشتر شده. هنگامی كه تحقیق روی زنان نسل سوم را آغاز كردم، متوجه شدم در این نسل تعداد زنان شگفتانگیز است. به همین دلیل این كتاب را به زنان تقدیم
كردم.ب
فولادینسب هم در بخشهایی از این میزگرد با بررسی ادبیات زنانه گفته است:ادر بسیاری از متونی كه در كشور ما تولید میشود، این سوءتفاهم وجود دارد كه هر اثری كه خالقش زن بود، ذیل ادبیات زنانه دستهبندی میشود.
چطور میتوانیم شعرهای پروین اعتصامی را ادبیات زنانه بدانیم؟ در مقابل، بله، آنچه فروغ فرخزاد در شعرهایش میسازد -كه خیلی من را یاد ژرژ ساند میاندازد- ادبیات زنانه است. درباره بسیاری از شعرای مرد ما هم وضع به همین قرار است. این تعریف مغلوط از ادبیات زنانه و مردانه ربط دادن كیفیت محتوایی اثر به جنسیت نویسنده، البته ریشه در پیشینه ادبی ما هم دارد، چه در
ایران و در چه در خارج از ایران،
پیشینه ادبی، پیشینهای كموبیش مردانه بوده و چون صدای غالب صدای مردانه بوده، تعریفها اینطوری شكسته و در هم رفته
است.ب