مروری بر زندگی احمدعلی راغب، خالق بسیاری از سرودهای انقلابی خاطرهانگیز که در ۷۶ سالگی از دنیا رفت
بدرود با مرد هزار آهنگ
شاید نام احمدعلی راغب برای همه کسانی که این متن را مطالعه میکنند آشنا نباشد، اما بدون شک وقتی نویسنده این عبارت: «این پیروزی، خجسته باد این پیروزی» را روی کاغذ بنویسد، همه شما آن را با آهنگ خاصی در ذهن میخوانید. این سرود و بسیاری از سرودهای انقلابی که در ذهنهای ما حک شده را احمدعلی راغب ساخته است. آن هم در حالی که ما و شما شاید او را بهدرستی نشناسیم، اما اکثر آثارش را شنیدهایم و حتی با آنها خاطره ساختهایم و آیا موفقیت یک هنرمند چیزی غیر از این است؟ اوج تعالی هنر یک هنرمند آن است که آثارش همه مردم جامعه را درگیر خود کند و نام آثارش همه جا بر زبانها باشد، اما اگر خود آن هنرمند به نانوایی یا بازار برود، کسی او را نشناسد و نداند که فلان اثر تاثیرگذار و مشهور را او خلق کردهاست. احمدعلی راغب اینگونه بود. انسانی بسیار متواضع و صادق که عمر خود را وقف ساختن آثاری برای ارزشهای انقلاب اسلامی کرد، اما تمایلی به استفاده و حتی سوءاستفاده از این آثار به نفع خود نداشت. این هنرمند گیلانی که تار، سهتار و عود را بهخوبی مینواخت و دوستان و همکارانش به او لقب «مرد هزار آهنگ» را داده بودند، حتی در دورهای رئیس مرکز موسیقی سازمان صدا و سیما نیز بود اما هرگز از موضع رفاقت به ریاست تغییر مکان نداد و همواره همان هنرمند مردمی بود که بود. این گزارش ادای احترامی است به هنرمندی که «بانگ آزادی» را سر داد و «این پیروزی» با او «خجسته» شد.
راغب در 12 اردیبهشت ۱۳۲۳ در شهرستان بندرانزلی متولد شد. مادرش در نوجوانی همراه خانوادهاش از باکو و قفقاز به بندرانزلی نقل مکان کرده بود. همین مساله سبب شد که او در شهر باکو تا کلاس ششم ابتدایی درس بخواند و بنابراین علاوه بر زبان فارسی به زبان روسی هم آشنایی داشته باشد و در همین مدرسه با مبانی موسیقی و ساز پیانو نیز آشنا شده بود.
او ضمنا «تار قفقازی» را نیز بهخوبی مینواخت. راغب تحت تأثیر مادر، از دوران کودکی به موسیقی علاقهمند شد و با حمایت و تشویق و آموزشهای والدین و بهویژه مادرش، فراگیری موسیقی و همچنین نواختن تار قفقازی را آغاز کرد و به پیشرفت قابل توجهی در این عرصه رسید.
راغب پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۲ با حکم اداره فرهنگ استان گیلان، بهعنوان معلم در مدارس روستایی گیلان مشغول به کار شد. در همین ایام و همزمان با تدریس، با تار انس و الفتی خاص داشت و روزبهروز در آن پیشرفت میکرد. سرانجام تصمیم گرفت یک قطعه موسیقی محلی گیلکی به همراه شعر، آماده کند و به شورای موسیقی رادیو گیلان ارائه دهد.
با وجود اینکه این قطعه اولین اثر حرفهای احمدعلی راغب بود، شورا از آن استقبال قابلتوجهی کرد و بنا شد که با صدای فریدون پوررضا، خواننده سرشناس آن روزگار موسیقی گیلان اجرا شود. اینگونه اولین کار راغب با عنوان «نوقاندار» ساختهشد.
پیشرفت سریع
همزمان با ساخته شدن نوقاندار، از احمدعلی راغب دعوت به عمل آمد تا بهعنوان نوازنده و آهنگساز محلی، با ارکستر فرهنگ و هنر گیلان به سرپرستی یحیی نیکنواز همکاری کند و ضمنا گروهنوازی را نیز نزد ایشان فراگیرد. به این ترتیب، به منظور تداوم فعالیت حرفهای، در سال ۱۳۴۳ به شهر رشت نقل مکان کرد. هرچند تعهد خدمت در اداره فرهنگ گیلان، باعث میشد که همچنان همه روزه ساعات زیادی را از شهر به روستا در رفت و آمد باشد. در این دوران آهنگهای محلی زیادی ساخت که با صدای خوانندههای مشهور گیلان اجرا و پخش شد. در سال ۱۳۴۵ بهدلیل شهرتی که با ساخت ترانهها و تصنیفهای گیلکی نصیبش شده بود، از او دعوت شد در ارکستر رادیو و تلویزیون گیلان نیز همکاری کند. بهدلیل اینکه اساسنامه ارکستر فرهنگ و هنر این اجازه را نمیداد نوازندهای که در فرهنگ و هنر کار میکند، همزمان در ارکسترهای دیگر نیز مشغول باشد، این بود که در نهایت از فرهنگ و هنر جدا و جذب ارکستر رادیو تلویزیون گیلان شد تا بتواند آهنگهای بیشتری بسازد و اجرا کند و ضمنا در زمینه گروهنوازی نیز بهدلیل حجم بالای تولیدات رادیو تلویزیون در آن زمان، تجربه ارکسترنوازی بیشتر و بهتری کسب نماید. چندی بعد نیز سرپرستی این ارکستر به او سپرده شد. راغب در سال ۱۳۵۰ با قبولی در آزمون هنری شورای موسیقی رادیو، بهعنوان نوازنده عود در ارکستر سازهای ملی رادیو زیر نظر مهدی مفتاح و بعدها همایون خرم مشغول به کار شد و آهنگهایی نیز برای خوانندگان معروف و تراز اول آن روزگار ساخت و اجرا کرد و همچنین قطعات بدون کلام فولکلور گیلانی که سالها برای گردآوری آنها زحمت کشیده بود را توانست با همین ارکستر اجرا کند که هنوز هم پخش میشوند. حضور در محضر هنرمندانی همچون جلیل شهناز، فرهنگ شریف، علیاکبر سرخوش، همایون خرم، علی تجویدی، جواد معروفی و... و همکاری با این استادان، تجربیات ارزشمندی را برای او به همراه داشت و ذخیرهای گرانبها برای ادامه فعالیتهای هنری وی بود. علاوه بر این، احمدعلی راغب در همین زمان، همراه با گروههای هنری و خوانندگان مشهور و سرشناس آن روزگار، مسافرتهای زیادی به خارج از ایران جهت معرفی و اشاعه موسیقی ایرانی داشت. دو بار به آمریکا، دو بار به انگلستان، یکبار به فرانسه، یکبار به ایتالیا، دو بار به آلمان، دو بار به ژاپن و یکبار به مصر و کشورهای دیگر عربی سفر کرد.
سوابق اجرایی
راغب علیرغم دریافت کسوت بازنشستگی در سال ۱۳۶۷، در بین سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳ ریاست مرکز موسیقی سازمان صداوسیما را بر عهده داشت. پس از آن نیز تا سال ۱۳۸۲، مدیریت تولید موسیقی مراکز و استانهای سازمان صداوسیما را عهده دار بود.
ضمنا عضو شورایعالی موسیقی صداوسیما و شورایعالی نظارت و ارزیابی شبکههای رادیویی و تلویزیونی صداوسیما نیز
بوده است.
راغب در سال ۱۳۸۲ به دلیل خلق ترانهها و سرودهای ماندگار انقلاب موفق به دریافت مدرک درجه یک هنری معادل دکترا در رشته آهنگسازی شد. از این هنرمند در جریان برگزاری بیستوهشتمین جشنواره موسیقی فجر نیز قدردانی شد.
جمعآوری فرهنگ عامه ایرانیان
یکی از نقاط روشن زندگی راغب دورانی است که او به شکل خودانگیخته و با هزینه شخصی، به جمعآوری نواها و الحان فولکلور نواحی مختلف ایران مشغول شد.
راغب از سال ۱۳۵۴ با علاقه و اشتیاقی فراوان، با هدف دریافت نواهای محلی، فولکلور و آیینی سراسر کشور، به نواحی مختلف ایران سفرهایی داشت.
سفرهایی که حاصل آن آشنایی با زوایای مختلف فرهنگ، آداب و رسوم و خصایص منحصربهفرد زندگی روزمره اقوام گوناگونی همچون کردها، لرها، گیلها، ترکها، قشقاییها، خراسانیها و نیز اقوام نواحی مرکزی ایران بود.
تمام وقت او در آن سالها به جمعآوری و ثبت دقیق این مشاهدات اختصاص داشت که با علاقهای وافر و دقتی فراوان به آن مبادرت میورزید.
او پس از مراجعت به تهران با ابوالقاسم انجوی شیرازی آشنا میشود. انجوی که در سالهای پس از تبعید به جزیره خارک، به کار جمعآوری فرهنگ عامه ایرانیان پرداخته بود، با مشاهده مکتوبات راغب، از او دعوت میکند تا در کار تدوین ۱۱ مجلد کتاب در زمینه فرهنگ عامه ایرانیان که به سرپرستی انجوی شیرازی در دست چاپ و انتشار قرار داشت، همکاری کند.
17 شهریور 57؛ نقطه پرواز
پس از کشتار 17شهریور ۱۳۵۷ از سوی رژیم پهلوی، راغب نسبت به این اتفاق، بیتفاوت نماند و همراه با برخی دیگر از هنرمندان سرشناس رادیو و تلویزیون، از همکاری با مراکز هنری وابسته به رژیم پهلوی و عضویت در ارکستر سازهای ملی، استعفا داد. ارتباط با برخی گروههای هنری غیررسمی و آشنایی با افرادی همچون حسین شمسایی، مجید حداد عادل و حمید شاهنگیان، به زمینهای برای فعالیتهای انقلابی او تبدیل شد. همکاری در تهیه و تولید سرودهایی که بنا بود در محصولات فرهنگی نیروهای انقلابی (سخنرانیها و...) استفاده شده و به شیوه زیرزمینی به دست مردم برسد، وظیفه این گروهها بود که در مساجد و محافل مخفی، تشکیل شده بود. سرودهایی همچون معلم شهید (در رثای دکتر علی شریعتی)، بابا خون داد، خیرمقدم، نغمه اتحاد و... برخی از تولیدات موسیقایی احمدعلی راغب در آن مقطع بود که بعدها و پس از پیروزی انقلاب و ازسرگیری فعالیت ارکسترهای موسیقی و فعالیتهای هنری در رادیو و تلویزیون، بازسازی و با تنظیم برای ارکستر اجرا شد.
آهنگساز انقلابی
او در سال ۱۳۵۸، بعد از تعطیلی فعالیت واحد موسیقی صداوسیما، به همراه چند نوازنده دیگر و همکاری محمد گلریز مشغول ساخت و اجرای سرود در ارتباط با انقلاب شد و با پس از آشنایی با حمید سبزواری و همکاری با شهید مجید حدادعادل که در آن زمان مدیر رادیو بود، به تهیه سرودهایی همچون خجسته باد این پیروزی، مطهری، نوابصفوی، نغمه اتحاد، نغمه توحید، مارش حرکت، پاسداران، سرود بسیج، خدایا خدایا، بازآی، آمریکا آمریکا و دهها سرود دیگر پرداخت.
او پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز در زمینه موسیقی دفاعمقدس آثار بسیار زیادی را عرضه کرد که بعضی از آنها به شهرت بسیار زیادی رسید که ازجمله آنها سرود خجسته باد این پیروزی در آواز بیات ترک است. از حیث تعداد آثار آهنگسازیشده در سازمان صداوسیما، احمدعلی راغب پیشتاز است و او در میان همکاران بهنام مرد هزار آهنگ مشهور است.
به یاد شهدای انقلاب با شعر حمید سبزواری و خوانندگی مهرداد کاظمی و محمد گلریز، شکوفه اشک با شعر مهرداد اوستا و خوانندگی مرتضی محمدی، در آیینه بر اساس رباعیات خیام با صدای مرتضی محمدی، مینای دل با شعر مشفق کاشانی و خوانندگی مهرداد کاظمی، درد عشق بر اساس غزلیات حافظ و صدای بهرام گودرزی، کوراشیم، قلندر و پرچین براساس موسیقی نواحی گیلان و خوانندگی ناصر مسعودی، باغ تماشا با شعر ساعد باقری و صدای مهرداد کاظمی، مادر با شعر ساعد باقری و صدای مهرداد کاظمی، رقص گلها با شعر ساعد باقری و صدای عباس بهادری، وصل جانان با شعر ساعد باقری و صدای حسن همایونفال، صدای عشق با صدای بهرام حصیری، اشک مهتاب با صدای عبدالحسین مختاباد و راز پرواز با صدای سینا سرلک نیز ازجمله آثاری است که در قالب آلبوم به آهنگسازی مرحوم راغب در اختیار مخاطبان قرار گرفتهاند. مطابق با آمار موجود در آرشیوهای صداوسیما بالغ بر 1400 قطعه موسیقی از او به ثبت رسیدهاست و او را در بین دوستان و همکاران به «مرد هزار آهنگ» مشهور کرده است.
نقش مرحوم راغب در موسیقی مثل مرحوم سبزواری در شعر بود
راغب، پدر موسیقی انقلاب بود
چندماه پیش از انقلاب دوستی ما کامل شد و دیگر از دوستان نزدیک هم شده بودیم. یکی از دلایل این نزدیکی به علت این بود که منزل ما با هم بسیار نزدیک بود. من در آن دوره در خیابان ایران ساکن بودم و منزل زنده یاد راغب با خانه ما فاصله چندانی نداشت. همین مسائل سبب شده که در آستانه انقلاب که شور انقلابی مردم بسیار فراگیر شده بود، ما دو دوست نزدیک با هم شده بودیم.
من اعتقاد دارم همان طور که مرحوم سبزواری پدر شعر انقلاب بود، باید به مرحوم راغب نیز لقب «پدر موسیقی انقلاب» را بدهیم. استعداد و ذوق و شوق زایدالوصف استاد راغب در خلق سرودهای انقلابی بینظیر بود. نکته مهمی که در اینجا حائز اهمیت است آن است که در آغازین روزهای انقلاب، کار کردن در خصوص مضامین انقلابی در موسیقی بسیار سخت بود و هر کسی هم حاضر نمیشد درباره مفاهیم انقلابی کار کند. در این میان افرادی از دور یا نزدیک حرفهایی نیز میزدند که شنیدن این حرفها هنرمندان انقلابی را آزرده میکرد. هدف آنان این بود که هنرمندان را دلسرد کنند اما نکته جالب درباره استاد راغب آن است که به اصطلاح گوشش بدهکار حرفهای این و آن نبود و بسیار مصمم در حوزه مضامین انقلابی کار میکرد.
از این حیث و از همان روزهای آغازین انقلاب، راغب سهم زیادی از موسیقی انقلاب را عهدهدار بود و توانست افراد بسیاری را به کار کردن در این فضا علاقهمند کند و به نوعی به الگویی برای همه هنرمندان شعر و موسیقی انقلاب تبدیل شود.
در روزهایی که فعالیت در زمینه موسیقی انقلاب آغاز شده بود، یکی از مشکلات ما این بود که نمیدانستیم کار کردن به سبک و سیاق موسیقی انقلابی چگونه است. چرا که هیچگونه الگو یا سرمشقی از چنین موسیقیای در دوران قبل از انقلاب وجود نداشت. برای حل این مشکل استاد راغب به من میگفت: باید به میان مردم بروی و ببینی چه حرفها و شعارهایی بر سر زبان آنهاست. آن وقت از حرفها و شعارهای مردم الهام بگیری تا بتوانی برایشان موسیقی بسازی. من در آن دوره بسیار این کار را میکردم و صدالبته خود استاد راغب نیز پیش از همه ما در این خصوص فعال بود و در میان مردم حضور داشت.
به واقع همه ما در آن دوران در میان مردم و از نزدیک شاهد شور انقلابی و بیداری آنان بودیم. بعد از اینکه من و استاد راغب بر سر یک ملودی تمرکز میکردیم، استاد حمید سبزواری نیز با نبوغ خود وارد عمل میشد و کمک بسیاری به ما در زمینه ساخت آثار انجام میداد. در واقع پس از گذشت مدتی از همکاریمان، من ، استاد راغب و استاد سبزواری تبدیل به یک مثلث شده بودیم که به طور مستمر و متمرکز با هم همکاری داشتیم.
یکی از مهمترین جنبههای زندگی هنری استاد راغب این بود که او آهنگساز پرکار و سختکوشی بود. شاید باورش سخت باشد که استاد راغب بیش از 2000 قطعه را در زمان حیاتش ساخت و این تعداد واقعا برای یک آهنگساز تعداد کمی نیست. تعداد بالای این قطعات نشان از نبوغ بالای استاد راغب داشت که صدالبته نباید نقش مرحوم مجتبی میرزاده به عنوان تنظیم کننده آثار را نیز در این زمینه فراموش کرد.
کسانی که در حوزه موسیقی فعالیت میکنند میدانند که تولید آهنگ (ملودی) برای یک قطعه کار بسیار سختی است که نیازمند تمرکز بالا و احاطه بسیار وسیع در حوزه موسیقی و آهنگسازی است. این تعداد بالای قطعه که از زندهیاد استاد احمدعلی راغب باقی مانده است نشاندهنده این است که ایشان در حوزه موسیقی علاوه بر استعداد ذاتی و تواناییهایی که در تنوع این قطعات میبینیم دارای نبوغی بود که با گذشت چهار دهه از انقلاب هنوز کمتر میتوان در آهنگساز دیگری پیدا کرد.
عجیب اینکه وقتی به این قطعات گوش میدهیم متوجه میشویم که هیچکدام اینها کوچکترین شباهتی به دیگری ندارد. یعنی اینکه فضای کلی قطعات نیز به هم شبیه نیست و این علاوه بر اینکه توانمندیهای استاد راغب را تایید میکند شرایطی را فراهم میکند تا مرحوم میرزاده بتواند در بخش تنظیم تواناییهای خود را هر چه بهتر نشان دهد. تنوع فضای آهنگسازی و دغدغه انقلاب و اسلام که در وجود استاد احمدعلی راغب بهصورت توأمان وجود داشت باعث شد تا ایشان جایگاهی ماندگار در موسیقی انقلاب اسلامی پیدا کند.
حمید شاهنگیان از مرحوم محمدعلی راغب به جامجم میگوید:
در سهشماره ملودی میساخت
همکاری با محمدعلی راغب در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چطور بود و سرودهای انقلابی که ایشان ساختند به سفارش شما بود؟
راغب یک استعداد ویژه و یک انسان پاکدل بود. بعد از پیروزی انقلاب از اولین کسانی بود که به جریان سرودهای انقلابی پیوست. بعد از انقلاب بسیاری از اهالی موسیقی علاقهای به همکاری با جریان انقلاب نداشتند و تعداد قلیلی بودند که با ما همکاری میکردند و راغب یکی از این هنرمندان بود. از این بابت باید جایگاه و ارج و قرب راغب را محفوظ داشت.
راغب استعداد قابل اعتنایی داشت و از این استعداد در جهت اهداف انقلاب خوب استفاده میکرد. شاید کسان دیگری هم به اندازه او مستعد بودند اما روزی که نیاز به همکاری داشتیم، قریب به اتفاق افراد نیامدند و کمک نکردند.
آن افراد همه سابقه موسیقایی مشابه با راغب داشتند؟
قبل از انقلاب انواع موسیقی بود و آدمهای مهمی در تمام شاخهها داشتیم اما بسیاری از این بزرگان با دلیل و بیدلیل و صرفا بر اثر یک ترس خودساخته به مسیر گمشدن و غربت سر خوردند. در همه زمینهها آدمهایی داشتیم که نخواستند همکاری کنند و حتی نخواستند در وطن بمانند و تا همیشه حسرت وطن در دل آنها ماند. کسانی هم بودند که ابتدا همکاری کردند و بعد رفتند. جهانبخش پازوکی دو قطعه ماندگار ساخت یکی قسم به اسم آزادی است که هنوز از بهترین آثار انقلابی به شمار میآید اما هر چه تلاش کردیم نماند و رفت، اما راغب ماند و کار کرد و امیدوارم روحش شاد باشد و با بزرگان محشور شود.
آقای راغب آهنگساز پرکاری بود. ایشان چند قطعه ساختهاند؟
اعدادی که حکایت از ساخت هزاران قطعه توسط ایشان دارند شاید قابل قبول نباشند اما میتوانم بهجرات بگویم که بین 300 تا 400 کار موسیقایی داشتهاند.
شما از ایشان دعوت کرده بودید برای ساخت سرودهای انقلابی یا ایشان برای همکاری با صدا و سیما داوطلب شده بودند؟
فعالان موسیقی در آن زمان یا کارمندان وزارت فرهنگ و هنر آن زمان بودند یا از کارمندان رادیو و تلویزیون. آقای راغب هم برای رادیو و تلویزیون کار میکردند. زمان انقلاب در رادیو و تلویزیون دو یا سه ارکستر فعال بود و آقای راغب از نوازندگان این ارکسترها بودند. مثل کارمند میآمدند سر کار و در ارکستر مینواختند. وقتی انقلاب شد، خیلی از نوازندهها نمیدانستند چه باید بکنند، یک روز میآمدند سر کار یک روز نمیآمدند و نمیدانستند تکلیف چیست. من با همکاری خود این نوازندگان از جمله آقای راغب، آقای میرزاده و شهبازیان و دیگران دوباره این ارکسترها را راه انداختیم و فعالیت موسیقایی را از سر گرفتیم.
آقای راغب آهنگهای انقلابی معروفشان را در چه شرایطی ساختند؟
روزگار اول انقلاب طوری بود که تا شما در آن شرایط نباشید، درکی از آن نخواهید داشت. من در مقایسه با دیگر همکارانم شرایط متفاوتی داشتم چون از قبل از انقلاب فعالیتهای انقلابی کرده بودم و مسیر و خطم مشخص بود اما از سویی یکنفر برای ساخت سرودهای انقلابی و فعالشدن مرکز موسیقی کافی نبود، از سوی دیگر همین یکنفر مزاحمی بود برای کسانی که دوست داشتند کار بخوابد و همه چیز معلق بماند. راغب وقتی وارد میدان شد، یکی شد دو تا و بعد از او دیگران هم آمدند و تعدادمان که زیاد شد، موسیقی انقلابی جان گرفت. صداوسیما از شاعرانی مانند مرحوم سبزواری و مهرداد اوستا و مرحوم شاهرخی و میرزاده و کاشانی دعوت کرد و به این ترتیب خوراک موسیقی ما به لحاظ شعری فراوان شد. آهنگسازان دستشان باز شد که از میان شعرها دست به انتخاب بزنند و شروع به کار کنند. آقای راغب خیلی سریع دست به کار شد و این اشعار را انتخاب کرد و شروع به ساختن سرودهایی کرد که بسیاری از آنها ماندگار شدند.
البته گاهی هم به ایشان سفارش کار میدادیم مثلا بعد از شهادت آیتا... مطهری، خاطرم هست که آقای سبزواری قصیده بزرگی برای ایشان سروده بودند. در شورای شعر بخشی از آن را انتخاب کردیم و سپردیم به آقای راغب که برایش آهنگ بسازد. ایشان از قبل انقلاب یک ملودی ساخته بود که همان را تغییر داد و با شعر آقای سبزواری هماهنگ کرد و به این ترتیب سرود ای مجاهد شهید مطهر ساخته شد.
گویا آقای راغب در آهنگسازی خیلی سریع عمل میکردند و این از ویژگیهای ایشان بوده؛ درست است؟
بله، همینطور است. ایشان استعداد بسیار ویژهای در آهنگسازی داشت و همکاران ما در آن سالها میگفتند راغب آهنگساز یک، دو، سه است. یعنی در سه شماره ملودی را مییافت و شروع میکرد به ساختن آهنگ؛ البته که سواد موسیقایی قابلاعتنایی داشت، موسیقی فولکلور ایران را خوب میشناخت، با گوشههای موسیقی ایرانی آشنایی داشت و آنقدر کاربلد بود که سریع ملودی موردنظر در ذهنش مینشست.
و ملودیهای نوشتهشدهای هم داشت که به وقت لزوم از آنها استفاده کند!
همینطور است. درست مانند ملودی سرود ای مجاهد. این ملودی را قبلا نوشته بود و فقط کمی آن را تغییر و تطبیق داد؛ گام ملودی را تغییر داد و کمی ریتم و شعر را تغییر داد و در نهایت به نقطه مطلوب رسید. در تاریخ موسیقی ایران راغب فراموش نشدنی است و امیدوارم خداوند همه محبت و لطف و غفرانش را نصیب محمدعلی راغب کند و یادش جاویدان بماند.
-
قلبا دوست دارم پرسپولیس ببرد
-
پشتپرده بازیهای مافیایی
-
فقدان فقیه غیور
-
وعده دلار یازدههزار تومانی چقدر واقعی است؟
-
ایاصوفیه به صرف واکسن
-
یک واکسن و هزار پرسش
-
مردم خوزستان از مسؤولان استان گلهمندند
-
بدرود با مرد هزار آهنگ
-
بوی مادر، هرگز به سر نمیشود
-
روشنگر سترگ
-
پیام تسلیت دکتر علیعسکری در پی درگذشت احمدعلی راغب
-
بازگشت آمریکا به برجام با یک امضا
-
لطیفهای برای گریستن