داغ سنگین «آیه» و «عباس»

غرق شدن خواهر و برادر خردسال در کانال آب

داغ سنگین «آیه» و «عباس»

این روزها، کانال آب بسیاری از روستاهای بوشهر شده بلای جان بچه‌ها. کانال‌ها حفاظ و فنس ندارد، اگر هم داشته باشد، نیم‌بند است و همان نیم‌بند هم نباشد، فرقی به حال امنیت بچه‌ها نمی‌کند. یک‌ماه پس از مرگ فاطمه، دختربچه پنج‌ساله اهل روستای حاجی خادمی شهرستان میناب در کانال آب، این‌بار نوبت آیه و عباس سهانیان، خواهر و برادر دو و پنج‌ساله اهل روستای محمد جمالی بخش شبانکاره دشتستان بود که قربانی‌ کانال‌های بی‌در و پیکری شوند که در بیشتر روستاها روان است.
پدر و مادر، داغدار عباس و آیه هستند. نه آنها مرگ نوگل‌هایشان را باور دارند و نه اهالی روستا که می‌دانستند آنها با چه امید و آرزویی، سال‌ها منتظر داشتن فرزند بودند. پدر و مادر بچه‌ها، آنها را با کلی نذر و نیاز از خدا گرفته بودند، اما حالا باید مراسم عزایشان را برگزار کنند و برایشان سیاه بپوشند.
عموی بچه‌ها هم در غم و اندوه، دست‌کمی از برادر و همسر برادرش ندارد. بارها از ته دل آه می‌کشد تا یک جمله بگوید. او به جام‌جم می‌گوید: «پدر و مادر بچه‌ها حال روحی مناسبی ندارند و من هم دست‌کمی از آنها ندارم. از این غم دیوانه شده‌اند. ای‌کاش این اتفاق نمی‌افتاد. می‌دانید، آنها سال‌ها دوا و درمان کردند تا بچه‌ها به دنیا بیایند، حالا جفت‌شان را از دست داده‌اند. ای‌کاش این‌طور نمی‌شد.»
عموی بچه‌ها ادامه می‌دهد: «بچه‌ها همیشه عادت داشتند مقابل خانه‌شان بازی کنند. سه روز پیش هم همین‌طور شد و به هوای بازی از خانه بیرون آمدند. مادرشان هم با این‌که پایش شکسته و در گچ بود، اما حواسش به آنها بود.»
درست 700متر دورتر از خانه آیه و عباس، یک کانال آب وجود دارد که کشاورزان از آب آن برای کشاورزی استفاده می‌کنند و به گفته اهالی روستا، هیچ حفاظی دوروبرش نیست.
 بچه‌ها روز حادثه به هوای بازی از خانه بیرون آمدند. دختردایی‌شان هم همراه‌شان بود، اما هنگام بازی‌کردن، ناگهان درون آب سقوط کردند: «متاسفانه کانال آب عمق زیادی دارد و اگر کودکی درون آن سقوط کند، به احتمال زیاد جانش را از دست می‌دهد. آن روز وقتی آیه و عباس درون آب افتادند، دختردایی‌شان دوان‌دوان به خانه آمد و موضوع را به مادرشان خبر داد. او نمی‌توانست با پای شکسته حرکت کند، به همین خاطر اهالی که متوجه حادثه شده بودند، بچه‌ها را از آب بیرون کشیدند و به درمانگاه بردند. دکترها و پرستارها خیلی تلاش کردند تا با احیا و شوک‌دادن جان بچه‌ها را نجات دهند، اما متاسفانه هیچ فایده‌ای نداشت و ما هر دو را از دست دادیم.»
صدایمان را به گوش مسؤولان برسانید
لحن عموی بچه‌ها پر از درد است. با التماس و خواهش از ما می‌خواهد درد مرگ برادرزاده‌هایش را به گوش مسؤولان بوشهر برسانیم و به آنها بگوییم به داد روستا برسید و دور کانال آب را حصار و فنس‌کشی کنید تا هیچ کودک دیگری در آن غرق نشود: «ما دست‌مان به هیچ‌جا بند نیست، جز رسانه و خبرنگارانی مثل شما که دردمان را به گوش مسؤولان استان‌مان برساند. اگر اطراف این کانال ایمن‌سازی نشود، آیه و عباس‌های دیگری هم قربانی خواهند شد. در روستاهای دیگر هم می‌دانم بچه‌هایی در کانال آب غرق شده‌اند، اما شما را به خدا کمک‌مان کنید بیایند دور این کانال فنس‌کشی‌ و تابلوی هشدار نصب‌کنند.»