نسخه Pdf

 وقتی تاریخ داستان می‌گوید

کارنامه فعالیت‌های حمیدرضا شاه‌آبادی، نویسنده کودک و نوجوان در یک نگاه

وقتی تاریخ داستان می‌گوید

می‌گویند بعضی چیزها با آدم به دنیا می‌آید، هر کاری کنی هم آن‌قدر با تو می‌آید و می‌آید که می‌بینی رهایی نداری... آنها که اهل نوشتن هستند، خوب می‌دانند در این یک فقره کلمه‌ها چه توانایی عجیبی دارند که با تو بیایند و رهایت هم نکنند. همین‌طوری است که در ادامه‌اش بعضی‌ها می‌بینند بخواهند و نخواهند سرنوشت‌شان با نوشتن گره خورده و همراه همیشگی یکدیگرند. اصلا این‌طور بگویم که نوشتن به‌خصوص از نوع شعر و داستانش با بعضی‌ها می‌آید و برای همیشه هم می‌ماند. حمیدرضا شاه‌آبادی، نویسنده و پژوهشگر یکی از همین آدم‌هاست. هر چند از بیست‌وچند سالگی نوشتن را به‌طور رسمی شروع کرده اما باور کنید از اولش هم کلمه‌ها تعقیبش می‌کرده‌اند تا بالاخره همراهشان شده و حالا سال‌هاست همراهی شیرینی با هم دارند که هم خودشان لذت می‌برند و هم ما خوره کتاب‌ها. شاه‌آبادی در جوانی به هنر داستان‌نویسی علاقه‌مند شده و بدون بهره‌گیری از هر نوع استاد یا آموزش، دست به نوشتن چند داستان زده، همزمان تجربه‌هایی را هم در حوزه‌های سینما و تئاتر از سر گذرانده و از سال 1368 خودش را وقف نوشتن کرده است. اولین داستانش برای بزرگسالان و در یک مجله هفتگی چاپ شده و «قبل از باران» نام داشته، داستان تنهایی دختری روستایی که با شوهرش به تهران می‌آید و در این شهر غریب است، یک شب بعد از دعوا با شوهرش به قهر از خانه بیرون می‌زند اما چون جایی برای رفتن ندارد بعد از پشت سر گذاشتن چند‌حادثه به خانه برمی‌گردد. تجربه فعالیت در کسوت معلمی طی یک دوره پنج ساله و همچنین فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شاه‌آبادی را به نوشتن برای کودکان و نوجوانان علاقه‌مند کرد و او را به سمت نوشتن برای این گروه سنی سوق داد. او اکنون عضو هیات‌مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است و آثار موفقی در این حوزه دارد که جوایز و مخاطبان بسیاری برایش به همراه داشته است. خیلی‌ها می‌نویسند اما آنها که در این میان نگاه و سلوک خاص خودشان را پیدا می‌کنند، همان‌هایی هستند که می‌شوند صاحب سبک و مورد توجه قرار می‌گیرند. شاه‌آبادی هم یکی از آنهاست، اما چه مسیری را می‌رود؟ او دانش‌آموخته رشته تاریخ است و طبیعتا هم علاقه‌مند وقایع تاریخی. در داستان‌هایش میان تاریخ و ادبیات داستانی ارتباط خوبی برقرار می‌کند و در بیشتر داستان‌هایش نگاهی تاریخی دارد؛ حتی اگر همه وقایع داستان در دوره معاصر بگذرند، باز هم ردپای تاریخ هست و گوشه‌وکنار همه ماجرا قدم ‌می‌زند. در پژوهش‌های تاریخی هم رعایت مستندات به حوادث و شخصیت‌ها همچون حوادث و شخصیت‌های داستانی نگاه می‌کند و روایتی نزدیک به داستان از یافته‌هایش ارائه می‌دهد. نویسنده‌ای نه‌چندان پرکار از نظر حجم فعالیت‌ها و البته پرکار از نظر کیفی. شاه‌آبادی از آن دسته نویسندگانی است که آرام و صبور کتاب منتشر می‌کند و هیچ عجله‌ای ندارد برای این‌که صاحب یک رزومه طولانی شود بلکه وقت می‌گذارد برای این‌که کتاب‌هایی داشته باشد با کیفیت و دربردارنده تاریخ و فرهنگ ایران برای یک گروه سنی حساس؛ کودکان و نوجوان‌ها.

دایره زنگی‌ (1385)
هفت داستان در فضای جنگ با فضاهایی چالشی و متفاوت از معمول داستان‌های جنگ. این اولین مجموعه داستان منتشر شده از شاه‌آبادی است و نشان می‌دهد او پرداختن به جنگ به‌عنوان یک واقعه تاریخی را خوب می‌شناسد و می‌تواند آن را در قالب داستان به روایتی شسته رفته و جذاب بدل کند.


 دیلماج، ‌افق (1385)
جایزه ادبیات «واو» و جایزه شهید غنی‌پور را از آن خود کرده و آن‌قدری هم شناخته‌شده است که نامش در خاطرمان بماند. رمانی تاریخی که با فاصله‌گذاری، مسخ شخصیت اصلی‌ا‌ش را از لابه‌لای روزنوشت‌ها و حوادث دوران قاجار و مشروطه روایت می‌کند. دیلماج با طرح ‌داستانی جذاب و تعلیقی که با نثر قجری و ماهرانه شاه‌آبادی در سراسر کتاب پخش‌ شده‌است، بستن کتاب را برای خواننده‌اش سخت می‌کند.


وقتی مژی گم شد، کانون پرورش فکری (1391)
در میان آثار شاه‌آبادی، اثری کوتاه و کمتر دیده‌شده اما بسیار درگیرکننده، خواندنی و پرتعلیق است. شاه‌آبادی مهارت خود را در ترفندهای داستان‌نویسی، استادانه به‌کار می‌برد تا معضلی معاصر میان دختران نوجوان بکاود. این اثر، برند‌ه جایزه اول جشنواره رشد، با تمپو و ریتم مناسب و با همان عدم قطعیت همیشگی آثار شاه‌آبادی است. اثری که باید بیش از این، مورد توجه قرار بگیرد.



 لالایی برای دختر مرده‌، افق (1386)
این کتاب را می‌توان از مهم‌ترین و بهترین آثار شاه‌آبادی برای گروه سنی نوجوان دانست. «لالایی برای دختر مرده» برگزیده نظرسنجی بهترین رمان نوجوان روزنامه اعتماد و برنده جایزه اول کتاب کودک‌ و نوجوان شده است. خوانندگان نوجوان و بزرگسال این اثر، طرح داستان درخشان و روایت ماهرانه‌اش را با رفت‌وبرگشت‌های تاریخی، فراموش نخواهند کرد. شاه‌آبادی بسیار استادانه، قصه دختران قوچان را به معضل‌های دختران امروز گره می‌زند و ما را با کامی تلخ، میان تاریخ و فانتزی و ابهام رها می‌کند تا سایه سنگین تاریخ را در همه وجوه زندگی‌مان حس کنیم.



پژوهش‌های تاریخی
شاه‌آبادی در کنار آثار داستانی‌ا‌ش همواره پژوهش‌هایی در زمینه تاریخ نیز داشته است که از آنها می‌توان به تاریخ آغازین فراماسونری در ایران (سوره مهر)، نهضت مشروطه (از مجموعه تاریخ فکر ایرانی، افق) و زمینه‌های تاریخی خلق کتاب پیتر شلخته (هاینریش هافمن ‌ـ ‌مقاله) اشاره کرد.



اعترافات غلامان‌
 کانون پرورش فکری (1389)
شاه‌آبادی این‌بار سراغ سفر امام‌رضا(ع) می‌رود و روایت را از زبان غلامان
پی‌ می‌گیرد. اثری با تمرکز بر مخاطب نوجوان که خواندنش برای دیگر مخاطبان نیز لذتبخش و جذاب خواهد بود. «اعترافات» هم جایزه اول جشنواره کتاب کودک و نوجوان و هم کتاب سال رضوی را از آن خود کرده‌است.



هیچ‌کس جرأتش را ندارد‌
کانون پرورش فکری (1392)
روایتی پرتعلیق از ورود به قلعه‌ای مخوف و جن‌زده که با فاصله‌گذاری، حرکت در زمان و تغییر راوی، اثری به‌یادماندنی برای هر نوجوانی خواهد بود. استفاده از عناصر وحشت و پایان پیش‌بینی‌ناپذیر این داستان، ما را مجاب می‌کند که این اثر را در زمره بهترین آثار شاه‌آبادی قرار دهیم. این‌بار هم سایه تاریخ و جنگ، خود را در داستان نشان می‌دهد تا شاه‌آبادی خود را به‌عنوان نویسنده‌ای صاحب‌سبک و با جایگاهی ویژه در رمان تاریخی و نوجوان به همگان بقبولاند.


کافه خیابان گوته، افق (1394)
خود را برای رمانی سوررئال، تاریخی و چالش‌برانگیز آماده کنید. شاه‌آبادی، تاریخ جریان چپ را در قالب روایتی تاریخی از گروهی جوان آرمانخواه، فشرده می‌کند و با فاصله‌گذاری‌های برتولت‌برشتی، روایتی برپا می‌کند که برای خواننده خوگرفته به آثار معمول ادبیات داستانی فارسی، غریب می‌نماید. لحن آیرونیک و طنز گروتسک و عدم قطعیت‌های برآمده از نگاه مورخانه نویسنده، «کافه خیابان گوته» را به اثری متمایز مبدل می‌کند. کافه خیابان گوته، پختگی شاه‌آبادی در نوشتن رمانی تاریخی را نشان می‌دهد. جایی‌که نویسنده حتی قصه مثلث عشقی شخصیت‌هایش را هم با سردی برگزار‌می‌کند و برایتان پایانی سردتر یا نه، پایانی سوزاننده را فراهم کرده ‌است.
ضمیمه نوجوانه