نادر دست‌نشان متولد ۱۳۳۹‌ از نامداران فوتبال مازندران و پرافتخارترین بازیکن تیم نساجی مازندران بود که هم در دوران اوج و هم در دوران مربی‌گری، نزد همه کسانی که او را از نزدیک می‌شناختند، مرد اخلاق بود.
وداعی که در ورزشگاه شهید وطنی قائم‌شهر انجام شد برای اهالی مازندران، شهروندان قائم‌‎شهر و همه طرفداران تیم نساجی، تلخ است زیرا «آقا نادر» ضمن این‌که کارگر نساجی شماره سه بود، تمام دوران فوتبالی خود را در تیم نساجی گذراند و زننده بیشترین گل‌های متوالی در لیگ‌برتر فوتبال ایران برای نساجی بود.
او به‌ عنوان سرمربی نیز موفق شد به همراه چهار تیم به لیگ‌برتر صعود کند و یک نائب‌قهرمانی جام حذفی را نیز در کارنامه داشت. تقدیر بر این قرار گرفت که نادر دست‌نشان که هوادارانش او را «امپراتور» می‌نامیدند در ۲۷ فروردین به علت کرونا در بیمارستان رازی قائم‌شهر تسلیم مرگ شود اما یاد نادر و صورت آرام و مهربان وی، در قلب مردم شهر ماندگار است. آن روزها قائمشهر دو تیم داشت: نساجی و نفت.
دیروز در حاشیه تشییع جنازه در استادیوم شهید وطنی، حسین مسگر‌ساروی، هم حضور داشت.او درباره دوست، همکار و همبازی‌اش به ما اینچنین گفت: تسلیت می‌گویم به جامعه ورزشی و همه شهروندان مازندران. طرفداران تیم نساجی از نادر دست‌نشان به عنوان مرد اخلاقی یاد می‌کردند و سزاوار نبود این‌گونه از بین ما برود. از بدو تاسیس نساجی - در سال 62 که خودشان هم در تأسیس این تیم نقش مهمی داشت- من و آقا نادر با هم بودیم ضمن این‌که مرحوم دست‌نشان در نساجی سه کار می‌کردند و من در کارخانه نساجی شماره 2 و
هر دوی ما هم همکار بودیم و هم عشق فوتبال. تیم نساجی به برکت این بازیکن حرفه‌ای فوتبال، افتخارات زیادی کسب کرد تا این‌که من از نساجی جدا شدم و رفتم تیم نفت قائمشهر را تأسیس کردم و از این به بعد ضمن رفاقت و صمیمیت، با هم رقابت هم داشتیم.
این بازیکن اسبق تیم نساجی در مورد خاطراتش هم اینطور می‌گوید: چه روزهایی که همین استادیوم را به وجد نیاورد و شور و عشق و تعصب را به سمت مردم هدیه نداد و یک روز در همین زمین - که در حال حاضر شاهد آخرین وداعش هستیم- به من گفت تمام ارزش فوتبال برای من به این است که ببینم جوانان شهر چند ساعت به استادیوم بیایند، ما گل بزنیم و این جوانان هم شادی کنند. پیشکسوت فوتبال مازندران همچنین از جوانان و مدیران خواست قدر و ارزش پیشکسوتان را بدانند و این‌گونه نباشد که پس از اتفاقی نظیر آنچه برای نادر دست‌نشان رخ داد سراغ‌شان بروند و اشک بریزند.