چند خرده روایت از دوران قاجار برای سفر به انگلستان
سفر به لندن با عینک قجری
در دسترس بودن اطلاعات «حیرت» را از ما گرفته. خیلی وقتها قبل از اینكه چیزی یا جایی را ببینیم با عكسها آن را میشناسیم. با دیدن عكسهای عجیب و متفاوت از هر گوشه دنیا تعجب میكنیم، فكرمان برای چند دقیقه مشغول میشود و تمام. حیرت ما تقلبی است بدون لمس اشیا و حضور در مكان، با دیدن چند تا عكس چطور میشود جذابیتهای یك شهر را درك كرد. حتی بعدها و با حضور در مكان هم آن حیرت واقعی سراغ آدم نمیآید. مثل یك سورپرایز لو رفته است كه از قبل در جریانش هستیم. عكسها و خبرها در كنار همه خوبیهایشان به ما خیانت كردهاند. ما سفر هم كه برویم با علم و اطلاعات كامل میرویم نقشه داریم و یك برنامه مشخص، میدانیم قرار است دقیقا كجا برویم و با چی روبهرو شویم.
مجموعه «تماشای شهر» گزارش اولین مواجهه ایرانیها با شهرهای مهم دنیاست و این لطف را دارد كه دوباره با حیرت اولین مسافران با یك شهر روبه رو شویم. تا به حال چند كتاب این مجموعه در جامجم معرفی شدهاند. در این شماره قرار است به بهانه «آسمان لندن زیاده میبارد» جذابیتهای لندن قدیم را با هم مرور كنیم. در این كتاب سفرنامههای مختلف اولین مسافران لندن كنار هم قرار گرفتهاند. نویسندههای هر كدام از این سفرنامهها عكسی از لندن ندیده بودند و اطلاعاتشان از این شهر مختصر بوده. سفر كردند و ناگهان با آن روبهرو شدند. «فیالحقیقه شهر لندن زیباترین شهرهای روی زمین بوده. در كل ربع مسكون بهتر و بزرگتر از این شهری نیست... انصافا دولت و ملت انگریز فوقالغایه مردی و مردانگی كردهاند كه در چنین مكان ناقابل و بدهوایی چنان شهر زیبایی احداث و برپا نمودهاند چرا كه شهر لندن همیشه بدهوا و اكثر اوقات تیره و تار و ابر و بارش بوده، اهل آنجا از دیدن روی آفتاب محروم هستند.» از طرف دیگر اولین مسافران دوربینی نداشتند كه از لندن عكس بگیرند و بعدها از روی همین تصاویر برای بقیه سفرشان را شرح بدهند. آنها مجبور بودند بنویسند، هرچه را كه میبینند دقیق و با جزئیات ریز بنویسند. برای این مسافران كلمه تنها ابزار ماندگاری بود. تنها راه بیان حیرت. كتاب آنقدر شیرین است كه آدم فكر میكند كاش ما هم در دوره بیخبری و بیدوربینی زندگیمیكردیم. در دورهای كه حیرت، واقعی بود.
مجموعه «تماشای شهر» گزارش اولین مواجهه ایرانیها با شهرهای مهم دنیاست و این لطف را دارد كه دوباره با حیرت اولین مسافران با یك شهر روبه رو شویم. تا به حال چند كتاب این مجموعه در جامجم معرفی شدهاند. در این شماره قرار است به بهانه «آسمان لندن زیاده میبارد» جذابیتهای لندن قدیم را با هم مرور كنیم. در این كتاب سفرنامههای مختلف اولین مسافران لندن كنار هم قرار گرفتهاند. نویسندههای هر كدام از این سفرنامهها عكسی از لندن ندیده بودند و اطلاعاتشان از این شهر مختصر بوده. سفر كردند و ناگهان با آن روبهرو شدند. «فیالحقیقه شهر لندن زیباترین شهرهای روی زمین بوده. در كل ربع مسكون بهتر و بزرگتر از این شهری نیست... انصافا دولت و ملت انگریز فوقالغایه مردی و مردانگی كردهاند كه در چنین مكان ناقابل و بدهوایی چنان شهر زیبایی احداث و برپا نمودهاند چرا كه شهر لندن همیشه بدهوا و اكثر اوقات تیره و تار و ابر و بارش بوده، اهل آنجا از دیدن روی آفتاب محروم هستند.» از طرف دیگر اولین مسافران دوربینی نداشتند كه از لندن عكس بگیرند و بعدها از روی همین تصاویر برای بقیه سفرشان را شرح بدهند. آنها مجبور بودند بنویسند، هرچه را كه میبینند دقیق و با جزئیات ریز بنویسند. برای این مسافران كلمه تنها ابزار ماندگاری بود. تنها راه بیان حیرت. كتاب آنقدر شیرین است كه آدم فكر میكند كاش ما هم در دوره بیخبری و بیدوربینی زندگیمیكردیم. در دورهای كه حیرت، واقعی بود.