جنگ تن به تن با گرما

سیل‌زدگان این روزها با مشکلات ناشی از افزایش دمای هوا روبه‌رو هستند

جنگ تن به تن با گرما

تقریبا دو ماه از سیل لرستان و خوزستان می‎گذرد. در ابتدا، خانه و محل اسكان، نیازهای اولیه برای زنده ماندن و وسایل بهداشتی دغدغه مردمی بودند. حالا اما به اضافه همه اینها، گرما هم مشكلات مردم را بیشتر كرده است. حالا گرما، شكل شهرها و روستاهای سیل‏زده را تغییر داده است. با فرارسیدن ماه مبارك رمضان و کاهش حضور گروه‎های جهادی و خیرین، حالا این مردم سیل‏زده هستند كه با پشه‎ها، عقرب و مارها دست و پنجه نرم می‎كنند. این روزها تنها دشمن آنها، حشرات موذی نیستند. گرما هم وارد میدان شده است و قلدرانه، وسط میدان ایستاده و حریف می‏طلبد. گرمای هوا در اهواز بالای 40 درجه است، در بعضی از مناطق هوا به 50 درجه هم می‏رسد، چیز عجیبی نیست. این روزها مردم سیل‏زده باید نیروی خود را جمع كنند و به جنگ تن به تن با حشرات و گرما بروند.

 همه «یوما» صدایش می‌كنند. خانه‏اش را كه آب گرفت، پناه برد به جنگل، جنگل كه نمی‎شود اسمش را گذاشت. چند درخت‎ كوتاه كه سایه كم‌رمقی هم دارد و یوما هم زیراندازش را آنجا پهن كرده است. زیراندازی كه درواقع یك پتو است و از خیرین به او رسیده. از خانه‎اش چیزی نمانده و تمام وسایل خانه‏ هم در سیل خراب شده است. اینجا هوا در روز به 50درجه هم می‎رسد. عرق صورتش را پوشانده است. در گرمای سخت حمیدیه، روزه‎دار هم هست، به عربی می‎گوید:‌ «هیچ وسیله‏ای نداشتم. صبح نفهمیدم كه اذان را كی گفتند.» بدون سحری، روزه گرفته و دیابتی هم هست. به او كه می‎گویم با این شرایط چرا روزه گرفتی؟ جوابش ساده است:‌ «مسلمانی‌‌ام را اثبات می‏كنم. در هر شرایطی باید مسلمان بود.» این گوشه‌ای از شرایط مردم سیل‏زده استان‎های جنوبی است. فریده بردباری به همراه همسرش در چادر زندگی می‎كند. بردباری با فارسی دست‎وپا‌شكسته، می‌گوید خانه‏شان را كه در روستای بیت‌شوكایه بود، ویران شده است، حالا به دشت پناهنده شده‏اند و در چادر زندگی می‎كنند. فریده هم مانند یوما در گرمای هوای اهواز بدون هیچ وسیله سرمایشی روزگار می‎گذراند. فریده می‎گوید آسم دارد و این روزها كه هوای اهواز هم شرجی و گرم است، نفس كشیدن برایش سخت است. چادری كه فریده در آن زندگی می‎كند، پر از پشه است. در دمای بالای 40 درجه هیچ سیستم سرمایشی وجود ندارد و آفتاب تنها سرپناه مردم است!
مثبت 50درجه
 روناك رستمی، مددكار اجتماعی است كه این روزها از شهر زلزله‎زده خود، سرپل‏ذهاب برای رسیدگی به حال مردم سیل‏زده‎ به خوزستان رفته است. او به ما می‎گوید:‌‌ «دماسنج من در بعضی از روستاهای شادگان و سوسنگرد 50 درجه را هم نشان می‎دهد.» در شرایطی كه در برخی روستاها آب پایین رفته است، مردم هم از محل‎های اسكان به روستاها بازگشته‏اند. مشكل اما از همین جا شروع می‌شود. گل‎‏ولای و لجنی كه در حیاط خانه‏ها انباشته شده و قورباغه‏ها از سروكولش بالا می‏روند و شوره‏ای كه بر دیوارهای سفید خانه‎ها نشسته است؛ این تصویری است كه مردم با آن روبه‎رو می‏شوند. رستمی توضیح می‎دهد كه جای گزش پشه روی پوست همه اهالی سیل‏زده و مخصوصا كودكان وجود دارد. او البته می‎گوید كه مار و عقرب هم در منطقه زیاداست و از لطف خداست كه تا به حال هیچ كسی را به خاطر عقرب و مار به بیمارستان منتقل نكرده‏اند. او می‏گوید:‌ «شاهد بوده خانواده‌ای در زمان ناهار داخل چادرشان نشسته بودند و سفره پهن بوده و داشتند ناهار می‎خوردند كه یك مرتبه، ماری بزرگ، از سقف چادر به درون سفره افتاده.» روناك تعریف می‏كند درنهایت مار را كشته‌اند، اما خطر جانی در كمین تمام كودكانی است كه در چادرها زندگی می‏كنند.
پنج شش خانواده در یك اتاق
همه، جنوب را با گرمایش می‏شناسند و می‏دانند شرایط جوی و آب‏وهوایی در شهرهای جنوبی طوری است كه وسایل سرمایشی خیلی جلوتر از سایر شهرها، ابتدا در استان‏های جنوبی روشن می‏شود. به همین علت شب‎‏گردی در جنوب رواج دارد. حال با وجود سیل و آسیبی كه به وسایل برقی وارد شده است، بسیاری از مردم، از گرما فراری‏اند. روش مردم برای خنك كردن خود، عجیب است. رستمی می‏گوید خانه‏هایی كه در آنها وسایل سرمایشی مانند پنكه سقفی داشته‏اند شرایط بهتری دارند. از نظر این مددكار اجتماعی، آنها از خوشبخت‏ترین مردمان هستند. در این میان اما عده زیادی از مردم كه پنكه برقی ندارند و سیل، كولر گازی‏شان را خراب كرده است، در گرما مانده‏اند. برای آنها چار‏ه‏ای جز پناه گرفتن به خانه‎هایی كه پنكه سقفی دارند، نیست. در بسیاری از مواقع، پنج شش خانواده با هم، در یك اتاق كوچك در تمام روز وقت می‏گذرانند تا زمانی كه با فرارسیدن شب، هوا كمی خنك‎تر شود و به خانه‏های خود بازگردند. رستمی توضیح می‏دهد در این شرایط مردم خوزستان، روزه هم می‏گیرند و در گرمای جانگداز به‌سر می‏برند.
توقف ساخت و ساز
همه فكر می‏كنند چون استان لرستان در منطقه خوش‎ آب‏وهوایی مانند غرب ایران و در میان كوه‏ها قرار دارد، گرما، راهی به پلدختر سیل‏زده ندارد و حالش هم خوب است. درصورتی كه این طور نیست. پلدختری كه سیل به سراغش رفته است، در جنوب استان لرستان قرار دارد و در مجاورت استان خوزستان سوزان واقع شده است. این روزها كه هوا به سمت گرمی می‏رود، مشكلات بیشتر شده است. در مناطق سیل‏زده معمولان و پلدختر هم شرایط به همین شكل است و این گرماست كه جولان می‏دهد. حجت‏الاسلام محمد صدارت مدتی است در قالب یك گروه جهادی، در روستاهای معمولان فعالیت می‏كند. او می‎گوید بعضی روزها، دمای هوا به 40 تا 50 درجه هم می‎رسد. صدرات اولین مشكلی را كه در روستاهای سیل‎زده وجود دارد، توقف در ساخت و ساز می‏داند. او می‏گوید: «به خاطر ماه مبارك رمضان، كار ساخت و ساز، به بعد موكول شده لذا مردم مجبورند در چادرها زندگی كنند.»
امكان سیستم سرمایشی در چادرها وجود ندارد و از آنجا كه سیل استان لرستان، وحشی و طغیان‎گر بوده است، بسیاری از وسایل منزل، از جمله وسایل سرمایشی را با خود برده است. هرچند صدارت، به همراه گروهی، برای اهالی سیل‏زده، كلمن آب تهیه كرده‌اند و وسایل برقی را كه امكان تعمیر دارند تعمیر می‎كنند.
حشرات سیاه هدیه جدید سیل
 مشكل مهم اهالی اما چیزی دیگری است. صدارت توضیح می‏دهد:‌ «پیدا كردن یخ معضل بزرگ ماست.» سیل كه آمد، وسایل و تجهیزات كارخانه یخ منطقه را با خود برد.
حالا اهالی منطقه با مشكل پیدا كردن یخ روبه‏رو هستند. در این بین، خانواده‏های اندكی كه یخچالشان در سیل سالم مانده است، برای خود و همسایه‏ها یخ می‏سازند. شرایط اما در چادرها به بدترین شكل ممكن است. خانواده‏هایی كه در چادر زندگی می‏كنند، با آب پاشیدن روی چادرشان و مرطوب كردن آن، سعی می‏كنند كمی از گرمای هوا بكاهند.
هرچند خانواده‏هایی كه گل خانه‏هایشان تخلیه شده است، روزها در خانه‏ها زندگی می‎كنند، تا كمی خنك شوند و آفتاب كمتر اذیتشان كند. اما شب که خطر ریزش وجود دارد، از خانه‎ها به بیرون می‏آیند و در هوای باز یا در چادرها می‎خوابند.
صدارت توضیح می‎دهد گل‏های تخلیه شده از خانه‎ها در كنار خیابان‎ها ریخته شده است و همین باعث شده مأمنی برای زندگی و رشد حشرات موذی باشد. حالا دیگر به لطف سیل، حشرات سیاه‌رنگی به وجود آمده‌اند كه محلی‏ها می‎گویند، قبلا وجود نداشته‌اند. حشراتی كه كسی نام آنها را نمی‏داند ولی خوب نیش می‏زنند.
هرچند كه به همراه آنها حشرات دیگری هم هستند كه به جان اهالی افتاده‏اند و از شیره جانشان تغذیه می‎كنند و بیماری را انتقال می‎دهند.