سفر نخیر!

در روزهای اوج‌گیری کرونا عده‌ای بی‌توجه به هشدارها عازم سفر می‌شوند و برای خودشان و دیگران دردسر درست می‌کنند

سفر نخیر!

كرونا با كسی شوخی ندارد، عده‌ای ولی انگار کرونا را جدی نگرفته‌اند. كووید- 19 برایش فرقی ندارد یك چینی روبه‌رویش ایستاده یا یك ایتالیایی یا یك ایرانی؛ كرونا آمده تا بشر را مبتلا كند، پیر و جوان و جهان اول و دوم و سوم هم ندارد. همین ایران خودمان حسابی با كرونا گلاویز است. جای بسی خوشوقتی است كه تا لحظه نوشتن این گزارش 2134 مبتلا به این بیماری بهبود یافته و سر خانه و زندگی‌شان برگشته‌اند، ولی ابتلای 6566 نفر به ویروس،‌ مرگ 194 نفر تا این لحظه و توان ویروس برای شكار روزانه بیش از 700 نفر در كشور به هیچ وجه شوخی نیست. در چنین اوضاعی برخی از هموطنان به كرونا و ویروس و هر چه بیماری مسری است خندیده‌اند و كوله‌بار سفر جمع كرده‌اند و راه افتاده‌اند در جاده‌ها. راه اینها را نمی‌خواند،‌ مقصد اینها را نمی‌خواهد، میزبان از دستشان كلافه و كفری است، سفرشان هم به خیر و سلامتی نخواهد بود. آنها ولی می‌زنند به دل جاده، مثلا اهل حال‌اند و می‌خواهند در این تعطیلات غیرمترقبه كیف كنند،‌ مثلا زرنگ‌اند و راه‌های در رو را خوب بلدند و اگر از در بیرونشان كنی از پنجره می‌آیند.

ماجرای مسافرانی كه این روزها گاهی با كلك و گاهی با قلدری و گاهی هم زیر سایه غفلت‌ها و تساهل‌ها از شهرهای آلوده خود به بقیه شهرهای آلوده (مخصوصا شهرهای شمالی) كشور سفر كرده‌اند و همچنان می‌كنند، ماجرای غریبی است. می‌شود گفت ماجرا از تعطیل شدن مدارس و دانشگاه‌های تهران شروع شد البته به صورت رسمی وگرنه خیلی‌ها هنوز هم معتقدند ماجرای سفر از قم شروع شد، از بار و بنه جمع كردن قمی‌ها و رفتنشان به شهرهای دور و نزدیك كه البته منابع غیررسمی و برخی قمی‌ها كه در شهر و دیارشان مانده‌اند آن را روایت می‌كنند.
با این حال تهران كه تعطیل شد ماجرای سفرهای منحوس نیز شروع شد. مدارس و دانشگاه‌های شهرهای دیگر هم كه به مرور تعطیل شد ماجرای این سفرها تشدید شد تا آنجا كه وزیر بهداشت دو روز پیش عمیقا از مردم گله كرد و چهره‌اش نشان می‌داد چقدر عصبانی است.تقویم را كه برعكس ورق بزنیم و به چهارم اسفند برگردیم به روز مرگ اولین مسافر تهرانی در مازندران می‌رسیم، به مرگی كه حتما مسبب مرگ‌های بعدی و ابتلاهای زنجیره‌وار بود. مازندران تا دیروز 620 مبتلا به كرونا داشت، گیلان هم 496 و گلستان 175مبتلا، یعنی كه طاقت این سه استان طاق است و خودشان به حد كفایت مشكل دارند، ولی همچنان این خط محبوب ساحلی در نوار شمالی كشور در تیررس مسافران است.
استان‌های شمالی كشور همیشه مشتاق مسافر بوده‌اند، كسب و كار بیشتر مردم این استان‌ها با گردشگری پیوندی محكم دارد و عیدها بره‌كشان كسب و كارهاست، ولی اینها این روزها گردشگر نمی‌خواهند، مردم بومی احساس ناامنی می‌كنند و حرف مسافر كه می‌شود دلشوره می‌گیرند و یاد كرونا و مرگ می‌افتند. البته نه فقط سه استان شمالی كه كرمانشاه،‌ ایلام،‌ هرمزگان، اصفهان، فارس، خراسان رضوی،‌ قم،‌ یزد، اردبیل، كهگیلویه و بویراحمد،‌ كردستان، حتی قزوین، زنجان، كرمان، سمنان، بندر گناوه، مناطق آزاد ارس، ماكو و حتی سیستان و بلوچستان گفته‌اند نوروز مسافر نمی‌پذیرند.
با این حال عزم عده‌ای برای سفر كردن جزم است، گویی وقتی استارت می‌زنند و در جاده می‌رانند و به سمت شهرهای آلوده كشور تخت گاز می‌روند بادی در غبغب دارند و به خود می‌بالند كه از مرزهای ممنوعیت گذشته‌اند و همه چیز را از خواهش و توصیه و هشدار زیر پا له كرده‌اند.
اسم این افراد مجهول است، ولی رسم‌شان آشناست. ما اینها را در همه بحران‌ها می‌بینیم،‌ یك جماعت تك‌رو كه طبق معادلات ذهنی خودش تصمیم می‌گیرد و رفتار می‌كند؛ جماعتی كه برایش فرق ندارد شهر را به خاطر آلودگی هوا تعطیل كرده‌اند یا به خاطر بارش شدید برف و باران و او باید در خانه بماند، جماعتی كه فقط رفتن را بلد است و شوخی گرفتن بحران را از بر است، جماعتی كه اگر بگویی فلان جا سیل آمده و راه‌ها بسته است یا زلزله آمده و جاده‌ها مسدود است باز هم هُردود می‌كشد به سمت جاده‌های بسته، حتی اگر خطی فرضی روی زمین بكشی و بگویی آن سوی خط مرگ و نیستی است باز هم با خوشحالی می‌روند آن‌ور خط.
این جماعت بگذریم كه اسباب زحمت این روزها هستند، ولی درعین حال قابل مطالعه‌اند؛ مردمی كه دو فرضیه درباره‌شان می‌توان ارائه داد، این كه یا به قدر كافی درباره ابعاد كرونا و خطر همه‌گیری‌اش مجاب نشده‌اند یا این كه به روال همیشگی‌شان قصد مجاب شدن ندارند. اگر فرضیه دوم درست باشد پای یك مشكل جدی فرهنگی و اجتماعی در میان است و اگر فرضیه اول صحت داشته باشد علتش چیزی نیست به‌جز اطلاع‌رسانی‌های ضعیف مسؤولان و سیاست‌های یك‌بام‌و‌دو هوای این روزها.
استوری‌های بلاهت
از ناراحتی می‌خواهی بلایی سر خودت بیاوری وقتی شبكه‌های ماهواره‌ای ویدئوهایی از مردم ما را پخش می‌كنند كه از بسته شدن راه‌های مواصلاتی برخی استان‌ها گله دارند و با خارج‌نشین‌ها درد و دل می‌كنند كه آخر این چه مملكتی است كه حق مسلم تردد را از ما گرفته است. باز هم می‌خواهی بلایی سر خودت بیاوری تا دیگر نبینی و نشنوی آن عده كه توانسته‌اند با هزار لطایف‌الحیل، ایست بازرسی‌ها را دور بزنند و از عوارضی‌ها بگذرند و پا به مقصد بگذارند در فضای مجازی انواع و اقسام پست و استوری می‌گذارند و پیروزمندانه خبر می‌دهند «ما از مانع گذشتیم.»
فضای مجازی پر از این حرف‌ها و كری‌خواندن‌های ناجور است. كسی پست گذاشته كه «ما موفق شدیم ماموران راه كندوان را شكست دهیم» و كسی با افتخار نوشته «قرنطینه خر است»، البته عده‌ای هم از خجالت‌شان درآمده‌اند و نوشته‌اند «شما نه‌تنها موفق شدید مرزِ كندوان را بلكه توانستید مرزهای حماقت و... را هم با موفقیت پشت سر بگذارید.»
با این حال حتی این جواب‌های دندان‌شكن تسكین درد این روزها نیست. بیشتر شهرهای كشور درگیر كرونا شده و دغدغه مقابله با همین یك درد برایشان كافی است، ولی عده‌ای كه استوری‌های بلاهت ترتیب می‌دهند و با ویدئوهای عجیب و غریب‌شان خلاف جریان آب و مخالف این شعار كه «كرونا را شكست می‌دهیم» حركت می‌كنند، دارند بدجوری سنگ‌اندازی می‌كنند.از اینها عجیب‌تر آن عده‌اند كه معلوم نیست این راه‌حل‌ها را از قوطی كدام عطار درآورده‌اند كه برای راه‌یافتن به مقاصد گردشگری مخصوصا به شهرهای شمالی، پلاك‌هایشان را دستكاری می‌كنند تا بومی جلوه كنند یا سراغ اجاره پلاك یا خودروهای محلی می‌روند تا به این طریق محدودیت‌های تردد را دور بزنند و به مقصد دلخواه برسند. در كنار این جماعت هستند كسانی كه راهی عجیب‌تر را برگزیده‌اند و تیرشان نیز از قضا به هدف خورده؛ اینها از شهرهای خود سوار كامیون‌های باری شده‌اند و چون این كامیون‌ها بازرسی نمی‌شوند خیلی راحت و بی‌دردسر به مقصد رسیده‌اند.
اینها هركه هستند و بعد از درنوردیدن مرزهای اخلاق در هر شهری كه پیاده شده‌اند حامل این پیغامند كه در ایران ما كه با بیش از 6000 فرد مبتلا به كرونا بعد از چین و كره جنوبی آلوده‌ترین كشور دنیا به ویروس است عده‌ای شوربختانه موضوع را جدی نگرفته‌اند و خطر بیماری و مرگ را به سخره گرفته‌اند و مثل بمب ساعتی جابه‌جا می‌شوند.
دولت حرفش یكی نیست
توپ فقط اما در زمین مردم نیست، این فقط مردم نیستند كه مشكل ایجاد می‌كنند و با سهل‌انگاری‌هایشان جان خود و دیگران را به خطر می‌اندازند و اسباب زحمت می‌شوند. در كنار این مردم باید از دولت حرف زد، از ستاد ملی مدیریت و مقابله با كرونا و همه اعضایش كه مصوبه می‌دهند و تصمیم می‌گیرند.
اگر روال كار دولت و تصمیمات این ستاد را از روزی كه كرونا در كشور جدی شد تا امروز كه دیگر هیچ شهری از خطر بیماری در امان نیست،‌ بازخوانی كنیم به كلی تناقض،‌ تساهل، تسامح و حتی چندگانگی می‌رسیم. روز چهارم اسفند خبر فوت اولین مسافر تهرانی در مازندران رسانه‌ای شد،‌ خبری كه باید خیلی‌ها را به خود می‌آورد، ولی نیاورد. فردایش سخنگوی دانشگاه علوم پزشكی مازندران گفت كه مردم باید از مسافرت‌های غیرضروری خودداری كنند و این جمله بیشتر رنگ و بوی توصیه داشت چون در همان حال كه ادا می‌شد ترافیك در جاده‌های مواصلاتی استان به‌ویژه در هراز در‌حال پر حجم شدن بود.
ششم اسفند چون خطر انتقال بیماری به‌واسطه این سفرها حس شده بود وزارت بهداشت با ورود كیت‌های تب‌سنج به مازندران موافقت كرد و یك روز بعد تب‌سنجی در ورودی‌های این استان در سوادكوه و جاده كندوان آغاز شد. هشتم اسفند اما در حالی كه این اقدام كمترین تاثیر را در تغییر ذائقه مردم برای سفر داشت و ترافیك در جاده‌های شمالی همچنان سنگین بود در فضای مجازی پویش «نه به سفر به شمال» راه افتاد.
این پویش نیز اما نتوانست راه مردم مشتاق سفر را سد كند، درحالی كه لغو پروازهای فرودگاه رامسر از دهم تا دوازدهم اسفند سعی داشت به نوبه خود این نقیصه را رفع كند. برخلاف رامسر اما روز دهم اسفند فرودگاه ساری همچنان برقرار بود و مردم می‌توانستند از این مسیر به شمال برسند، هرچند 13 اسفند چادرخوابی در مازندران ممنوع شد. بعد از این ممنوعیت در روز چهاردهم اسفند، استاندار مازندران به فرمانداران غرب استان برای كنترل مسافرت‌ها (فقط كنترل نه ممنوعیت) ماموریت داد و گفت اجازه پذیرش مسافر در مازندران را به‌هیچ‌وجه نخواهند داد. فردای آن روز مصادف شد با بسته شدن جاده مازندران به سمت گیلان كه می‌توانست اتفاق خوبی باشد و این اضافه شد به این خبر از زبان فرمانده انتظامی مازندران كه جاده‌های استان تا اطلاع بعدی به روی خودروهای غیربومی بسته است.
این موضعگیری اما به جای آن كه آغاز یك تغییر مثبت و توقف سفر به شمال باشد به شكل‌گیری موجی از سفر منجر شد كه بیشتر به هجوم می‌مانست. در پنجشنبه و جمعه و شنبه‌ای كه گذشت مسافران همچنان به قصد سفر به دل جاده‌ها زدند كه كارد را خیلی زود به استخوان مردم چند شهر رساند از جمله در پلدختر و مخصوصا در آمل.
مردم آمل جاده را بستند و راننده‌ها را مجبور به بازگشت كردند، آنها قطاری از خودرو را در جاده‌ها نگه داشتند و نگذاشتند از شهرشان بگذرند و به قلب استان بروند. این ایستادگی باعث درگیری و كلی اعصاب خردی شد، جوی كه در آن گویا مردم آمل تنها بودند و فقط فرمانده انتظامی‌شان پشت‌شان ایستاد. حالا هم درحالی كه پیگیری‌های ما نشان می‌دهد آملی‌ها همچنان در پلیس راه مستقرند و جلوی مسافران را می‌گیرند و مردم محلی راه محمودآباد به نور را بسته‌اند و جاده هراز در اقدامی پربحث همچنان باز است.آنچه این روزها مازندران تجربه می‌كند حاصل ناكارآمدی سیاست‌ها و ناپایداری تصمیم‌هاست به نحوی كه حس می‌شود عزمی ملی برای كنترل سفرها وجود ندارد و در كنار ولنگاری كه در این حوزه حاكم است، عده‌ای در پست‌های مدیریتی با مردم رودربایستی دارند یا نمی‌خواهند به زعم خود مقابل مردم بایستند و دست به ناراضی‌سازی بزنند. این مشكل در واقع محصول یك چرخه معیوب است كه باعث شده مردم طالب سفر بر دولت و حاكمیت فشار بیاورند نه این كه دولت حرف اول و آخر را بزند.دولت و فرماندهی مقابله با كرونا در كشور در این روزهای كرونایی نتوانسته مردم را اقناع كند و گروه تك‌رو ملت را با خواسته‌هایش همراه كند و درباره دلایل پرخطر بودن سفر برایشان توضیح دهد. بسیاری از مسافران می‌گویند در شهرهای دیگر كشور مخصوصا در شمال خانه و ویلا دارند و هدفشان از سفر رسیدن به خانه شخصی است، ولی ستاد ملی مبارزه با كرونا هنوز نتوانسته آگاهی مردم را به درجه‌ای برساند كه بدانند اگر در ویلای خود مریض شوند، لاجرم باید در شهر میزبان معالجه شوند و اگر بیمار هم نشوند برای ادامه حیات باید از امكانات آن شهر استفاده كنند كه در این شرایط كرونایی چنین توان مضاعفی در شهرهای میزبان وجود ندارد. اینها نقص از جانب مسؤولان است كه نتیجه‌اش سفرهای توجیه نشده مردم و انتقال ویروس از شهری به شهر دیگر می‌شود.



مردم بی‌اعتماد شده‌اند
مهدی حسین‌زاده فِرِمی، جامعه‌شناس فرهنگی
مردم در هفته‌های اخیر شاهد تناقض در گفته‌های بعضی از مسؤولان درباره میزان شیوع ویروس كرونا در كشور و شدت اثرگذاری این بیماری بودند. به طور مثال، یكی از مسؤولان ارشد كشور در هفته‌های گذشته وعده عادی شدن اوضاع در آینده‌ای نزدیك را می‌داد، اما همزمان مسؤولی دیگر می‌گفت قرار است میزان همه‌گیری این بیماری تشدید شود. این تناقض‌گویی را به نوعی دیگر در برخی رسانه‌‌ها نیز مشاهده كردیم. بسیاری از مردم وقتی این مسائل را می‌بینند، اعتمادشان به مسؤولان و رسانه‌ها كم می‌شود و به همین دلیل، دیگر به توصیه‌های آنها برای پرهیز از مسافرت توجه نمی‌كنند. بخش دیگری از مردم هم تا زمانی كه خودشان یك بحران را تجربه نكنند، درك درستی از میزان حاد بودن آن پیدا نخواهند كرد. از این رو، می‌بینیم حتی در بعضی شهرها كه كرونا به شدت همه‌گیر شده است نیز برخی افراد صرفا وقتی خود یا اطرافیانشان به این بیماری مبتلا می‌شوند، میزان خطرناك بودن آن را درك می‌كنند. با این حال، در سطح جامعه می‌بینیم كه بیشتر مردم میزان حساس بودن شرایط را درك كرده‌اند و به ضوابط بهداشتی لازم برای پیشگیری از ابتلا به كرونا پایبند هستند. ریشه این اتفاق در درجه اول به ارتقای سطح آگاهی‌های اجتماعی جامعه برمی‌گردد و در درجه دوم، باید توجه داشت بسیاری از افراد جامعه به اندازه كافی به مسؤولان سلامت كشور اعتماد ندارند و به این نتیجه رسیده‌اند كه در این شرایط، فقط خودشان باید به درد خودشان رسیدگی كنند و هر كاری كه از دستشان برمی‌آید، برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری انجام دهند.



جاماندن از پویش‌های اجتماعی
غفور شیخی، جامعه‌شناس
برخی مردم بی‌توجه به همه هشدارهایی كه از سوی مسؤولان و رسانه‌ها برای پرهیز از سفر در شرایط همه‌گیری بیماری كرونا داده می‌شود، راه سفر به نقاط مختلف كشور را در پیش گرفته‌اند. مهم ترین دلیل این بی‌توجهی، كاهش اعتماد این افراد به صحبت‌های مسؤولان و اخبار رسانه‌ها در سال‌های اخیر است. اما به جز این مساله، وجود اعتماد به نفس كاذب در میان برخی افراد نیز باعث شده است بی‌توجه به احتمال ابتلا به این بیماری، به كارهای روزمره خود از جمله انجام مسافرت در ایام تعطیل بپردازند. علاوه بر اینها، شالوده سست پیوندهای اجتماعی میان آحاد جامعه ایران نیز باعث شده است كه بعضی از مردم همدلی لازم را برای مبارزه همگانی با این بیماری نداشته باشند. همین مساله باعث می‌شود این افراد بی‌توجه به این كه خودشان ممكن است ناقل بیماری باشند، مسافرت ‌كنند یا برای انجام كارهای غیرضروری از منزل خارج ‌شوند. از سویی دیگر، باید توجه داشت شكل‌گیری همبستگی اجتماعی برای شركت در یك پویش همگانی معمولا به صورت تدریجی اتفاق می‌افتد و براساس دلایلی كه ذكر شد، هنوز برخی مردم لزوم ایجاد مشاركت اجتماعی برای مقابله با بیماری كرونا را درك نكرده‌اند. همچنین باید گفت تشكل‌های مردمی مثل فعالان اجتماعی، خیریه‌ها، هیات‌ها و مساجد نیز برای جلب این مشاركت عمومی دیر وارد عرصه شدند و چند هفته‌ای طول كشید تا بتوانند عموم افراد جامعه را برای مشاركت در پویش‌های اجتماعی با خود همراه كنند. به همین دلیل، برخی مردم كه معمولا از مشاركت در پویش‌های اجتماعی جا می‌مانند، هنوز با این حركت‌های مردمی همراه نشده‌اند و حاضر به ترك مسافرت‌های خود نیستند.



لج‌بازی با رسانه‌ها
صدیقه ببران، كارشناس رسانه
هشدارهای رسانه‌ای برای پرهیز از سفر در چند هفته گذشته باعث شده است بسیاری از مردم در شكل‌گیری عزم ملی برای مقابله با این بیماری همراه شوند و از مسافرت دست بكشند. با این حال، شاهد آن هستیم كه درصد اندكی از افراد جامعه با این حركت‌های مردمی همراه نیستند و همچنان تعطیلات را بهانه‌ای برای مسافرت به مناطق خوش‌آب‌وهوا می‌دانند. نكته دیگر این است كه همچنان بخش زیادی از مردم اعتماد لازم را به رسانه‌ها ندارند و اطلاعاتی كه رسانه‌های رسمی درباره ویروس كرونا در اختیارشان می‌گذارند، چندان برایشان قانع‌كننده نیست. همین بی‌اعتمادی به رسانه‌ها نیز باعث می‌شود این افراد آگاهی‌های لازم برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری را كسب نكنند و به همین دلیل، لزوم پرهیز از انجام مسافرت را جدی نگیرند. در واقع، ریشه همه این برخوردهای ناآگاهانه به مساله كاهش سرمایه اجتماعی در میان آحاد جامعه بازمی‌گردد كه باعث شده است بسیاری از مردم به توصیه‌های مسؤولان و رسانه‌ها كمتر اعتماد داشته باشند. در چنین شرایطی برخی گروه‌های اجتماعی حتی وقتی رسانه‌های رسمی توصیه‌های صحیحی را به آنها می‌دهند، از روی لج‌بازی احساس می‌كنند كه با عمل نكردن به این توصیه‌ها دست به نافرمانی مدنی زده‌اند. در صورتی كه همین نافرمانی ممكن است موجب بیمار شدن خود یا اطرافیان‌شان شود. تنها راه‌حل این مشكل نیز تلاش حاكمیت و رسانه‌ها برای جبران سرمایه اجتماعی سركوب‌شده در میان این دسته از افراد جامعه است، هدفی كه تحقق آن جز با ارائه اخبار شفاف و صادقانه به مردم درباره همه‌گیری ویروس كرونا میسر نیست.