نسخه Pdf

 کلبه‌ای زیر باران

آیا «کلبه‌ای در مه» جای «پس از باران» خواهد نشست؟

کلبه‌ای زیر باران

اگر بخواهید سریالی را در تلویزیون به دیگران معرفی کنید تا مانند شما تماشاگر آن باشند، معمولا ساده‌ترین راهی که برایش وجود دارد، اشاره به ژانر آن است. مثلا می‌گویید فلان سریال را ببین! طنز است یا بهمان سریال، هیجان‌انگیز، جنایی یا معمایی یا تاریخی است. اما فقط در بعضی موارد خاص است که نمی‌دانید چطور با کوتاه‌ترین و خلاصه‌ترین کلمات، یک سریال را معرفی کنید طوری که هم در انتقال دادن محتوای آن کم نگذاشته باشید و هم موجز و مختصر به اصل ماجرا و علتی که طرف‌تان باید آن را تماشا کند، اشاره کرده‌باشید. در این گونه موارد، آدم معمولا ترجیح می‌دهد بخشی از داستان را به کوتاه‌ترین شکل ممکن برای مخاطبش تعریف کند تا علاقه و اشتیاقی را در او برانگیزد اما گاهی همین مختصر هم به مشکل می‌خورد؛ چون تعریف کردن قصه بعضی فیلم‌ها اصلا به پای جذابیت تماشایشان نمی‌رسد. «پس از باران» یکی از همین سریال‌هاست.

همان زمان که برای اولین بار هم پخش می‌شد به سختی می‌توانستید بگویید این سریال داستانی تاریخی دارد یا جنایی؛ قرار است معمای گم شدن یک شخصیت را باز کند یا می‌خواهد پیام‌های اجتماعی ناظر به مسائل روز را به مخاطبش انتقال دهد. به هر حال داستان شبیه فیلم‌های ماجراجویانه با کنجکاوی دو خواهر و برادر جوان در خاطرات پدربزرگ و مادربزرگ‌هایشان آغاز می‌شد؛ ولی بعد فضای سریال، ماجرا را کاملا به فضایی تاریخی در 60سال قبل منتقل می‌کرد.
آن هم به نحوی که باید دنبال یک سری اتفاقات جنایی و معمایی به سبک فیلم‌های کارآگاهی می‌گشتیم. همه اینها درحالی بود که اواخر دهه 70، تلویزیون دنبال راهی برای برقرار کردن دیالوگ با مخاطبان جوان و نوجوانش می‌گشت تا بتواند تاریخ معاصر قرن اخیر را با تمام فراز و نشیب‌هایش به تماشاگران واقعا بچشاند.
جمع بزرگان
 پس از باران از پس همه اینها توامان برآمد و توانست جای خودش و حتی همه عواملش از کارگردان گرفته تا بازیگران در ذهن و خاطره مردم تثبیت کند. احتمال دارد انبوهی از مخاطبان کتایون ریاحی را پس از نقش زلیخای سریال یوسف پیامبر با نقش خانم‌بس همسر ارباب به یادبیاورند، محمود پاک‌نیت در کنار سایر نقش‌های ماندگارش با ارباب این سریال به ذهن‌ها بیاید و رحیم نوروزی و امیر آتشانی هم اگر در خیابان قدم بزنند مردم آنها را با نام فرخ و غلام صدا خواهندکرد. همه اینها در حالی است که سریال مجمع بازیگران نامدار دیگری هم نظیر نیکو خردمند، بهزاد فراهانی، جمیله شیخی، ثریا قاسمی، کیومرث ملک‌مطیعی، فتحعلی اویسی و  شهاب حسینی بود.
تلاقی تاریخ و فرهنگ و جامعه
چه چیز باعث می‌شد این تعداد بازیگران جاافتاده برای یک سریال کنار هم جمع شوند؟ بی‌تردید همان دلیلی که باعث شد بعدها مخاطب هم از فیلم استقبال کند،  بازیگران را هم به حضور در آن مشتاق کرده بود. داستانی پر التهاب و پر کشمکش که ماجراها و حتی طعم‌های متفاوتی را به هم گره می‌زد اما نه شخصیتی را فراموش می‌کرد و نه خرده‌قصه‌ای را جا می‌گذاشت.
درست سر چهارراه تاریخ و فرهنگ ایستاده‌بود و نیازهای مختلف مخاطب را در خود جمع می‌کرد یا دست‌کم تلنگری به همه آنها می‌زد تا کسی را از خود نرانده باشد.
همه اینها درحالی اتفاق می‌افتاد که سریال نه طنز بود و نه به معنای سریال‌های رده «الف تاریخی»، پروداکشن عظیمی برای آن انجام شده‌بود بلکه یک درام خانوادگی را که معمولا مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد با روایت‌ها و ماجراهای جذاب درآمیخته‌بود.
حالا قرار است «کلبه‌ای در مه» نسخه‌ای جدید از این جنس آثار باشد. تلفیقی از بسترهای مختلف انسانی با ماجرایی در هم پیچیده و معمایی که شخصیت‌هایی از یک درام خانوادگی آن را روایت می‌کنند. باید دید
این سریال چقدر می‌تواند موفقیت پس از باران را تکرار کند و عنوان دوم در این دست را به خود اختصاص دهد.
ضمیمه نوجوانه