هفته قبل در همین ستون خدمت حضرات خانم‌ها و آقایان عارض شدیم که گاه و بیگاه در این ستون قرار است در باب مسائل و موضوعات و حتی مهارت‌های کتاب خواندن و مطالعه حرف بزنیم و اسب فصاحت در میدان بلاغت برانیم و گرد و خاکی کنیم که آن سرش ناپیدا و این صحبت‌ها! در همین راستا و در ادامه منبر مبسوطی که هفته گذشته رفتیم این هفته هم در همین فقره قصد سخن داریم. باشد که مقبول مخاطبان قفسه‌کتاب و این ستون افتد چنان که باید...
اصولا یکی از پرسش‌های غامض فلسفی کتاب‌نخوان‌ها از کتابخوان‌ها این است که شما که این همه شب و روزتان را به هم دوخته و کتاب پشت کتاب بالا می‌اندازید، چیزی هم از این انبوه اطلاعاتی را که روی سرتان هوار می‌شود به حافظه و یاد می‌سپارید یا نه؟! در ادامه هم در یک وضعیت محکمه‌پسند می‌روند توی لاک حق‌به‌جانب‌بودن که اصولا یکی از دلایل اینکه ما سراغ کتاب نمی‌رویم این است که همه  مطالب کتاب‌ها یادمان نمی‌ماند و پس چون یادمان نمی‌ماند، سراغ کتاب نرویم بهتر است و ثانیا  این حجم انبوه اطلاعات در هر کتاب، مخ هر بنی‌بشری را می‌پکاند و ما نمی‌خواهیم در زمره آن‌دسته از ابنای بشر باشیم که با مخ ترکیده این سو و آن سو برویم!
ببینید شامبوس‌گومبولی‌های توی خانه! اصولا با کتاب خواندن قرار نیست شما و من و هر کتابخوان دیگری تبدیل شویم به انبار متحرک اطلاعات و داده‌های مرتبط و غیرمرتبط! نه آقا... نه خانم! اگر پیشفرض‌تان درباره کتاب‌خواندن این است زحمت بکشید و آن را همراه کیسه زباله منزل، ساعت21 شب بگذارید سر کوچه! [خیلی تند رفتم؟! ناراحت نشوید و اجازه بدهید با هم صریح باشیم.] این توقع شما مثل این است که فی‌المثل برای حل یک مشکل حقوقی سراغ یک وکیل زبردست رفته‌اید و در عین حال از او این توقع را هم دارید که واو به واوِ مطالبی که در حرفه‌وفن دوران راهنمایی برای تهیه ماست از شیر خوانده را به یاد داشته باشد و برای شما بلغور کند!
وجدان‌‎تان را قاضی کنید که اصولا چنین توقعی از جناب آقا یا خانم وکیل توقع به‌جایی محسوب می‌شود یا نه؟! [شمارشگر تعداد کلمات ورد دارد نشان می‌دهد ستون دارد به انتها نزدیک می‌شود.] همین‌قدر بگوییم که شما با کتاب خواندن قرار نیست واژه‌به‌واژه آن را به یاد بسپارید! شما و ما و هر کتابخوان دیگری با وول‌خوردن لای دنیای کتاب‌ها آرام‌آرام به ذهن منظم و بینش و شهودی می‌رسد که حتی مسائل دنیای عادی روزمره خود را هم بهتر می‌تواند مدیریت کند. این آدم‌ها به اندازه کتاب‌هایی که بیشتر از بقیه خوانده‌اند، تجربه بیشتری دارند. ستون این هفته به پایان رسید. تا هفته بعد خدانگهدار!