نمیخواهم ریختش را ببینم!
اسرگرد سلیمان دوباره آمده بود ایران آن هم بعد از ده سال! از وقتی آمده بود بارها با آدمهای مختلف جلسه گذاشته و اقلام موردنیازش را گفته بود. پاسخ همه یكی بود: ااینها هیچكدوم دست ما نیست! باید بری سراغ حسن مقدم!ب خیلی خواسته بود كارش به حسن مقدم نیفتد. مقدم را ده سال بعد از حوادث سال 65 در سوله بزرگی دید كه
دور تا دورش تجهیزات چیده بودند. مقدم دو دستش را از پشت به هم گره كرده و روی كمرش گذاشته و برخلاف همیشه لباس نظامی پوشیده بود. سلیمان نمیدانست وقتی مقدم خبر آمدنش را به ایران شنیده اخم كرده و گفته اصلا و ابدا نمیخوام ببینمش! مقدم آدم مغروری نبود، اما در برابر سرگرد سلیمان لیبیایی، تكبر تنها كاری بود كه میشد انجام داد. ده سال قبل صدام در خطمقدم عرصه را باخته و فتیله جنگ شهرها را بالا كشیده بود. ایرانیها یك تیم را برای آموزش موشكی به سوریه فرستاده و چند فروند موشك هم از لیبی گرفته بودند. قذافی همراه موشكها یك تیم راهنما هم فرستاده بود. فرمانده آن تیم نمیدانست تیم وردست ایرانی كنارشان، دوره آموزشی را طی كرده. مقدم و تیمش هم مانند آدمهای از همه جا بیخبر كارهای سلیمان و همراهانش را رتق و فتق میكردند تا اینكه یك روز لیبیاییها تجهیزات را دستكاری كردند و بعضیها را هم برداشتند و رفتند توی سفارت لیبی و در را هم روی خودشان بستند. صدام، دمِ قذافی را دیده بود و حالا سلیمان و تیمش دست ایرانیها را وسط جنگ شهرها توی پوست گردو گذاشته و رفته بودند.ب
-
بمباران شبانه اهداف توسط جنگنده بمبافكنهاى فانتوم و سوخو-٢٤ رزمایش اقتدار هوایی فداییان حریم ولایت، دیروز پایان یافت و براساس اعلام امیر سرتیپ دوم خلبان علیرضا انگیزه، سخنگوی این رزمایش، نیروهای شركتكننده در رزمایش به تمامی اهداف از پیش تعیین شده دست یافتهاند. در بخشی از این رزمایش، هواپیماهای بمبافكن سوخو-24 و فانتوم با استفاده از غافلگیری شبانه و در ارتفاع پست اقدام به اجراى عملیات بمباران سنگین هوا به زمین به سمت اهداف از پیش تعیین شده كردند. در این عملیات هواپیمای فانتوم نیز با استفاده از فلر (Flare) اقدام به روشنایی صحنه نبرد در راستای شناسایی و انهدام اهداف توسط دیگر جنگندهها پرداخت. از جمله ویژگىهاى این عملیات استفاده از مهمات هوشمند و تولید شده به دست متخصصان صنعت دفاعى كشور بود./ فارس
-
یك مادر زیستشناس نویسنده
-
تقدیم به كسانی كه تا ابد زندهاند
-
نمیخواهم ریختش را ببینم!
-
در جست و جوی «پدر موشکی»