لطفا توقعتان را پایین بیاورید
«جزء از کل» نماد یک شروع توفانی است. بند اول داستان حتی چیزی فراتر از این است و احتمالا مدتها در یاد خواننده باقی خواهد ماند. زمین گذاشتن کتاب در نیمه ابتدایی امری نزدیک به محال است و چنین شروعی یعنی ما احتمالا با یکشاهکار طرفیم؛ صفتی که از منتقد و نویسنده و کتابفروش و کتابخوان و ... بهراحتی پای اثر میگذارند. به نظر من جزء ازکل شاهکار نیست و حتی عنوان اثر خوب را هم وامدار نیمه اول داستانی است که پرداخته. جزء از کل حتی نمونه کاملی است از آنچه یک نویسنده نباید در نیمه دوم کتاب خود بر سر آنچه در نیمه اول به بار نشانده، بیاورد.
جز از کل همانطور که نویسنده و منتقدان و اهالی فن گفتهاند داستانی است درباره ترس از مرگ که توسط جاسپر، پسر مارتین دین روایت میشود. اساس داستان بر روابط متشنج و ناخوشایند بین پدر و پسر بنا شده اما هرچند هستند جاهایی جاسپر از شباهتهای خودش و پدرش با ترس و لرز صحبت میکند ولی درحقیقت این شباهتها بسیار پررنگتر از آن است که ما را به عمق تضاد والد و فرزند رهنمون سازد. جاسپر یک مارتین دیگر است با شرایط کمی متفاوت که گاهی خواننده را به این بهت میرساند که اصلا چرا این دو نفر با این حجم از شباهت دچار چنین مشکلاتی هستند.
با این همه، سخت میتوان حداقل از دیدگاه یک خواننده از نیمه اول جزء از کل ایراد زیادی گرفت. جزء از کل را نیمه دومش از نفس انداخته است. هرچه خواندن نیمه اول این اثر لذتبخش است خواندن نیمه دوم آن امری سخت خواهد بود. تمام قواعدی که در نیمه اول داستان به هم چفت و بست شده است با اتفاقاتی فیلمفارسیوار مضحکه میشود. ماجرای تری دین - عموی جاسپر - که بخش مهمی از نیمه دوم اثر را به خود اختصاص داده است مرکز این اتفاقات بیقاعده و بیمعنی است و داستان را میتوان دقیقا از جایی که سرنوشت مارتین دین مشخص میشود ادامه نداد. 60-50 صفحه پایانی جزء از کل نه تنها سرهمبندی شده بلکه اساسا اضافی است. جزء از کل اثری است قابلقبول که درباره سطح و اثرگذاریاش بهشدت اغراق شده است. رمان نه در داستان و نه در اندیشه پای خود را از سطح دورتر نمیگذارد و احتمالا تبلیغات در تب گیرای کتاب اثر زیادی داشته وگرنه پنج سال پیش از جزء از کل، پییر، استرالیایی با «تابستان گند ورنون» منبوکری را برد که نامزدیاش را برای جزء از کل در بوق و کرنا میکنند؛ جایزهای که ببر سفید آراویند آدیگا در سال 2008 برنده شد.
اگر هنوز «جزء از کل» را نخواندهاید، توقعتان را پایین بیاورید و احتمالا به نتیجه بهتری خواهید رسید. توقع من زیاد بود و این شد که سه چهار سالی است ریگ روان - اثر دوم تولتز - در قفسه کتابهایم
خاک میخورد.