نسخه Pdf

 حرفش را بزنیم دعوا می‌شود!

گفت‌وگوی قفسه کتاب با عباس موزون درباره کتاب‌هایی که مرگ را روایت می‌کنند

حرفش را بزنیم دعوا می‌شود!

 نظرتان راجع به این کتاب‌ها چیست؟
طی سه چهار سال گذشته درباره این کتاب‌ها برآیند بر سکوت بوده است. ما اگر بخواهیم برای برای رفع اشکالاتی که با تولید و ترویج و توزیع و تایید این کتاب‌ها ایجاد شده است اقدام کنیم، گرد و خاکش ما را می‌گیرد، برای کاری که حوزه مسؤولیت ما نیست. بعد هم صاحبان کتاب، نویسنده کتاب، مبلغین کتاب، فروشندگان کتاب، تایید کننده کتاب، خریداران کتاب و آنهایی که ذی نفع بودند سر و صدا خواهند کرد که چرا گفتید؟ و کجای کتاب اشکال دارد و مشکلاتی از این دست.
کسانی که این کتاب‌ها را خریداری کرده‌اند به دو دسته تقسیم می‌شوند. مدافعین و مخالفین. مدافعینی که می‌گویند این کتاب‌ها صحیح است و همان حرف تولید کنندگان را می‌زنند و مخالفینی که می‌گویند اگر این کتاب‌ها درست نیست پس چرا (با چاپ و نشر این گونه کتاب ها) ما را سر کار گذاشتید. ما دعواهای بزرگی داریم و چهارسال است که سکوت کردیم و داخل شبکه هم درباره‌اش صجبت کرده ایم.
با یک مثال بگویم انگار در یک محله‌ای کسی گناه بزرگی مرتکب شده باشد و مردم با هم پچ پچ کنند اما حرفش را نمی‌زنند و می‌گویند اگر حرفش را بزنیم خون و خونریزی می‌شود. بعد شما ناگهانی از در وارد شوید و با صدای بلند جار بزنید. چهار سال است که همه سکوت کرده‌اند و کسی چیزی نمی‌گوید.
متاسفانه این کتاب‌ها(که به خرافه‌سازی می‌پردازند) گاهی به اندازه یک برنامه تلویزیونی نیز مخاطب دارند. این نگرانی شدید بنده است. البته نظر شخصی بنده این است که علنی بگویم و با استفاده از راه‌های مختلف ریشه این حرکات زشت از ابتدا زده شود. چون ما باب این بحث را در کشور باز کردیم و عده‌ای این وسط معرکه‌گیری می‌کنند و مانند رمال‌ها دارند پول درمی‌آورند.
البته گفتن و نگفتن از این کتاب‌ها هر کدام ایراداتی دارد. مثلا آقای جوادی آملی می‌خواستند بحث دینی انجام دهند بعد طرف آمده کف خیابان و می‌خواهد از این صحبت‌ها پول دربیاورد. حالا اگر آقای جوادی آملی سکوت کنند آنها به ترویج خرافه ادامه می‌دهند. اگر  ایشان صحبت کنند، باز آنها سوء‌استفاده و حتی توهین و هتاکی می‌کنند.
 آیا این کتاب‌ها سندیت دارند و مطابق با منابع دینی هستند؟
این لیست را بنده از دم ترویج خرافه می‌دانم و آن دو تایی که از همه مشهورتر هستند، سردمدار اشکالات هستند. دوستانی از قم که خود درس دین می‌خوانند با بنده ارتباط گرفتند و گفتند کتاب فلان پر از اشکال است و بنده گفتم از زمانی که این کتاب چاپ شده من خون‌دل می‌خورم.آنها 48ایراد از این کتاب جمع کردند که 30عدد از آنها جعل محرز بود و هر بچه اول دبستان نیز اگر برایش توضیح بدهی آن را می‌فهمد. دو تا کتاب هستند که مانند برج‌های دوقلو بالا رفته‌اند.
ما در برنامه‌مان بسیار دقت می‌کنیم که اولا از هر چند صد نفر یک نفر را تایید کنیم و آن یک نفر را هم که تایید می‌کنیم با دقت فراوان و بررسی حرف‌هایش مسجل‌ها را انتخاب می‌کنیم و از بین مسجل‌ها، مسجل مسجل‌ها را انتخاب می‌کنیم. بعد مسجل مسجل مسجل را انتخاب می‌کنیم و  پاورچین پاورچین با حضور تعداد زیادی کارشناس در جلو و پشت دوربین اعم از روحانی و فیلسوف که تایید می‌کنند بعد ما پخش می‌کنیم. بعد این‌ها می‌آیند یک تجربه‌گر پیدا می‌کنند و با همان یک نفر در مدت زمان کوتاهی به سرعت اثری را تولید می‌کنند و مردم هم آن را می‌خرند و در صفحه شخصی بنده نیز تبلیغ و تعریف می‌کنند.
 یک ماه پیش یک نفر با بنده تماس گرفت  و گفت خیلی ممنون که کتاب‌های زندگی پس از زندگی را می‌فروشید. گفتم کدام کتاب؟ من کی فروختم؟ گفت در پیج تان. دیدم که ناشری برداشته و شش جلد کتاب را دستچین کرده و دورشان را پلاستیکی کشیده است و رویش نوشته کتاب‌های زندگی پس از زندگی به بازار آمد.زنگ زدم و به ناشر گفتم اصل کتاب‌ها که روی هوا که هیچ، روی فضاست و من چهار سال است که سکوت کردم بعد تو آمدی آن را بسته‌بندی کردی و می‌گویی کتاب‌های تو است؟ به او گفتم سریع بر دار و گرنه به قوه قضاییه می‌روم.
 آیا این کتاب‌ها منافعی دارند؟
وقتی علمی کار نمی‌کنند منافعی ندارد. یک آقایی در آن سوی دنیا با دکترای پزشکی، دکترای فلسفه و دکترای روان‌شناسی که خود به تنهایی یک دانشگاه متحرک است، 50 سال عمر صرف کرده است با آنهایی که احیا شدند تک تک صحبت می‌کند. با پزشک‌شان، با پرستارشان با همه صحبت می‌کند و با ترس و لرز نکات مشترکی که دیده اند را روایت می‌کند و کاملا علمی بدون اضافه و کم کردن صحبت می‌کند و کتابی به نام «شیوه تفکر منطقی درباره تجربه نزدیک به مرگ» هم نوشته‌اند.
به ایشان با این سابقه علمی وقتی می‌گویند شما به عنوان بنیانگذار  و پدر این علم شناخته شده‌اید می‌گوید من خیلی خجالت می‌کشم و شرمنده می‌شوم وقتی کسی این طور به من می‌گوید و به خودم اجازه نمی‌دهم که خودم را بنیانگذار علم خاصی بدانم.
پنج شش سال پیش بنده یک کانال تلگرامی زدم که همین برج‌های دوقلو که گفتم از همان زمان در این کانال عضو بوده‌اند و هنوز هم عضو هستند. بعد آن موقع رفتند در منبر تلگرامی بنده نشستند پای منبر و هر چه گفتم ضبط کردند و یواشکی بیرون رفتند و برنج و خاک را قاطی کردند و می‌گوید بیایید من شیربرنج خاک دارم و به مردم سه چهار سال است که دارد شیر برنج خاک می‌دهد.
و یک روحانی هم بلند شده است و روی خاک شیربرنج اینها سخنرانی می‌کند و حالا همان او که خاک و شیربرنج این‌ها را دیده است می‌آید من را مسخره می‌کند و اصلا نمی‌داند که این خاک و شیربرنج  از کجا آمده است و دارد روی خاک و شیر برنج آنها حدیث می‌چسباند و در تور این‌ها افتاده است. ما سه چهار سال است از کنار این کندو آرام رد شده‌ایم.
مشکلی که داریم این است که بعضا داستان را به جای واقعیت قالب می‌کند و در مقدمه می‌نویسد که من تحقیق کردم، این یک تجربه واقعی است و این فرد وجود دارد. روز فلان بود و من در فلان خیابان پیچیدم. یعنی طوری تعریف می‌کند مبادا یک درصد فکر کنی دروغ است و قطعا بوده است و می‌گوید چیزی که هست من نمی‌توانم تجربه گر را معرفی می‌کنم. وقتی این طور می‌گوید به مردم می‌گوید منبع را کاری نداشته باش. من نویسنده هستم و تجربه‌گر کسی دیگر است. آن را فراموش کن و به من گوش بده. شما فقط پول بده و بخر!