کمدیهای خارج از موقعیت
در کنار آن دسته از سریالهای تلویزیونی که واقعا ویژگیهای یک سریال سیتکام را داشتند، سریالهای دیگری نیز بودند که به عنوان سیتکام معرفی شدند، اما در واقع فاقد ویژگیهای این قالب نمایشی بودند. در ادامه نگاهی
به برخی از این آثار داریم:
زیر آسمان شهر
«زیر آسمان شهر» بدون شک پدیده سریالهای طنز تلویزیونی در نخستین سال از دهه ۸۰ شمسی بود؛ سریالی که پخش آن باعث شد تماشای سریالهای کمدی
به عادت مردم تبدیل شود. قصه یک آپارتمان در محله دزاشیب تهران که در هر قسمت از آن یکی از همسایهها درگیر ماجرایی تازه میشود و سایر همسایهها برای کمک به او وارد این ماجرا میشوند؛ آپارتمانی که میتوان آن را نشانی از جامعهایرانی دانست که نمایندگانی از اقشار مختلف در آن حضور داشتند. زیر آسمان شهر بهسرعت میان مردم به شهرت رسید و تکیهکلام شخصیتهای آن بهویژه کاراکتر خشایار مستوفی با بازی حمید لولایی میان مردم محبوب و به بخشی از فرهنگ عامه جامعهایرانی تبدیل شد. زیرآسمان شهر البته با آن که در فصل اول مجموعهای موفق بود اما در فصول دوم و سوم نتوانست موفقیتهایش را تکرار کند؛ با این همه آنچه باعث شد زیر آسمان شهر با وجود خلق موقعیتهای کمدی متعدد و البته روایت بخش عمدهای از قصهاش در فضایی آپارتمانی در زمره آثار سیتکام قرار نگیرد، تعدد لوکیشنهای سریال است. این در حالی است که لوکیشین سریالهای سیتکام معمولا محدود یا غیرواقعی است.
کمربندها را ببندیم
موفقیت بدون شرح مهدی مظلومی باعث شد این کارگردان سراغ ساخت مجموعهای تازه با ترکیب بازیگران این مجموعه برود؛ سریالی که «کمربندها را ببندیم» نام گرفت. داستان این سریال درباره آقای ملکی (با بازی فتحعلی اویسی) است که صاحب یک آژانس هواپیمایی بود اما بعد از رسیدن ارثیهای هنگفت از جانب عمهاش، تصمیم به راهاندازی خطوط هوایی ملکی ایرلاین میگیرد؛ تصمیمی که اتفاقات جالبی برای او و همکارانش پدید میآورد. بخش عمدهای از قصه این سریال در فرودگاه میگذرد اما آنچه باعث شده تا سریال از قالب سیتکام دور شود؛ تعدد لوکیشنها و فیلمبرداری بخشهای زیادی از سریال
در فضای باز است. سریال اساسا از محیط بسته و استودیویی دور شده و همین موضوع با وجود خلق موقعیتهای کمدی متعدد سریال را از قالب سیتکام دور کردهاست.
شبهای برره
«شبهای برره» بدون شک یکی از مهمترین آثار کمدی تاریخ تلویزیون است. مجموعهای نمایشی که بعد از موفقیت سریال تلویزیونی پاورچین در خلق یک محیط خیالی به نام برره، با حال و هوایی متفاوت از سریال قبلی اما در ارتباط با آدمهای بررهای ساخته شد. این مجموعه داستان روزنامهنگاری به نام کیانوش استقرارزاده است که در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۱۰ شمسی به واسطه نگارش چند مقاله انتقادی، تبعید میشود اما در میانه راه سر از روستایی به نام برره در میآورد که آدمهایی خاص با رفتارهایی به شدت عجیب و غریب دارد؛ روستایی که رفتار اهالی آن در واقع نشانهای رفتار مردم ایران و مناسبات اجتماعی و فرهنگی آنها بود. شبهای برره در برخی گزارشهای رسانهای به عنوان سیتکام معرفی شدهاست با این همه تعدد لوکیشنهای سریال، فیلمبرداری بخش زیادی از سریال در محیطهای باز غیراستودیویی و تعداد بالای شخصیتهای فرعی سریال باعث شده این مجموعه نمایش با وجود خلق موقعیتهای پرشمار کمدی در نهایت یک کمدی موقعیت باشد؛ اما با تفاوتهای بسیاری نسبت به یک سیتکام تلویزیونی.
به برخی از این آثار داریم:
زیر آسمان شهر
«زیر آسمان شهر» بدون شک پدیده سریالهای طنز تلویزیونی در نخستین سال از دهه ۸۰ شمسی بود؛ سریالی که پخش آن باعث شد تماشای سریالهای کمدی
به عادت مردم تبدیل شود. قصه یک آپارتمان در محله دزاشیب تهران که در هر قسمت از آن یکی از همسایهها درگیر ماجرایی تازه میشود و سایر همسایهها برای کمک به او وارد این ماجرا میشوند؛ آپارتمانی که میتوان آن را نشانی از جامعهایرانی دانست که نمایندگانی از اقشار مختلف در آن حضور داشتند. زیر آسمان شهر بهسرعت میان مردم به شهرت رسید و تکیهکلام شخصیتهای آن بهویژه کاراکتر خشایار مستوفی با بازی حمید لولایی میان مردم محبوب و به بخشی از فرهنگ عامه جامعهایرانی تبدیل شد. زیرآسمان شهر البته با آن که در فصل اول مجموعهای موفق بود اما در فصول دوم و سوم نتوانست موفقیتهایش را تکرار کند؛ با این همه آنچه باعث شد زیر آسمان شهر با وجود خلق موقعیتهای کمدی متعدد و البته روایت بخش عمدهای از قصهاش در فضایی آپارتمانی در زمره آثار سیتکام قرار نگیرد، تعدد لوکیشنهای سریال است. این در حالی است که لوکیشین سریالهای سیتکام معمولا محدود یا غیرواقعی است.
کمربندها را ببندیم
موفقیت بدون شرح مهدی مظلومی باعث شد این کارگردان سراغ ساخت مجموعهای تازه با ترکیب بازیگران این مجموعه برود؛ سریالی که «کمربندها را ببندیم» نام گرفت. داستان این سریال درباره آقای ملکی (با بازی فتحعلی اویسی) است که صاحب یک آژانس هواپیمایی بود اما بعد از رسیدن ارثیهای هنگفت از جانب عمهاش، تصمیم به راهاندازی خطوط هوایی ملکی ایرلاین میگیرد؛ تصمیمی که اتفاقات جالبی برای او و همکارانش پدید میآورد. بخش عمدهای از قصه این سریال در فرودگاه میگذرد اما آنچه باعث شده تا سریال از قالب سیتکام دور شود؛ تعدد لوکیشنها و فیلمبرداری بخشهای زیادی از سریال
در فضای باز است. سریال اساسا از محیط بسته و استودیویی دور شده و همین موضوع با وجود خلق موقعیتهای کمدی متعدد سریال را از قالب سیتکام دور کردهاست.
شبهای برره
«شبهای برره» بدون شک یکی از مهمترین آثار کمدی تاریخ تلویزیون است. مجموعهای نمایشی که بعد از موفقیت سریال تلویزیونی پاورچین در خلق یک محیط خیالی به نام برره، با حال و هوایی متفاوت از سریال قبلی اما در ارتباط با آدمهای بررهای ساخته شد. این مجموعه داستان روزنامهنگاری به نام کیانوش استقرارزاده است که در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۱۰ شمسی به واسطه نگارش چند مقاله انتقادی، تبعید میشود اما در میانه راه سر از روستایی به نام برره در میآورد که آدمهایی خاص با رفتارهایی به شدت عجیب و غریب دارد؛ روستایی که رفتار اهالی آن در واقع نشانهای رفتار مردم ایران و مناسبات اجتماعی و فرهنگی آنها بود. شبهای برره در برخی گزارشهای رسانهای به عنوان سیتکام معرفی شدهاست با این همه تعدد لوکیشنهای سریال، فیلمبرداری بخش زیادی از سریال در محیطهای باز غیراستودیویی و تعداد بالای شخصیتهای فرعی سریال باعث شده این مجموعه نمایش با وجود خلق موقعیتهای پرشمار کمدی در نهایت یک کمدی موقعیت باشد؛ اما با تفاوتهای بسیاری نسبت به یک سیتکام تلویزیونی.