نسخه Pdf

راننده‌ها

راننده‌ها

آخرین راه نجات از کامیون فراری
این اولین بار نیست که رانندگان مختلف خودروهای سنگین یا سبک به داد هموطنان‌شان می‌رسند و در گذشته نیز بارها این اتفاق افتاده است. سال87 در یکی از این حوادث، راننده کامیون فداکاری با گذشتن از جان شیرین‌اش، جان ده‌ها نفر را از مرگی که در کمین‌شان نشسته بود، نجات داد. محل وقوع این حادثه در خیابان ثقه‌الاسلام شهرستان خوانسار بود. بار راننده کامیون آجر و قرار بود به ساختمان موردنظرش برود، اما در میانه راه و در سراشیبی تند خیابان، کنترل کامیون از دست راننده خارج شد. راننده وقتی مقابلش را نگاه کرد، حجم جمعیتی را دید که در انتهای خیابان تجمع کرده بودند. راننده که می‌دانست فرصتی برای فکر کردن ندارد و دیر بجنبد اجساد افراد زیادی روی کف خیابان خواهد افتاد، تصمیم آخرش را گرفت. او برای جلوگیری از کشته شدن مردم، کامیونش را منحرف و با درختان اطراف خیابان برخورد کرد. بر اثر این حادثه، تنها دو نفر زخمی شدند، اما راننده فداکار جان خود را از دست داد.

تصمیم به‌موقع راننده خاور

29 خرداد سال 95 نیز خطر مرگ بیخ گوش کسانی بود که در بلوار شهید بهشتی، جنب پل رازی رشت حضور داشتند. یک دستگاه کامیون نیمه واژگون و گازوئیل آن در سطح خیابان جاری شده بود. همه چیز برای وقوع یک تراژدی بزرگ فراهم بود. آتش‌نشانان ایستگاه 5  آتش‌نشانی رشت که از موضوع مطلع شده بودند، به‌سرعت به سمت محل حادثه حرکت کردند. بر اساس اظهارات شاهدان حادثه، راننده کامیون پس از منحرف شدن از مسیر خود، در حال واژگون شدن بود که یک راننده خاور خودش را کنار کامیون رساند تا مانع سقوط آن شود. تصمیم راننده خاور درست بود و با حضور به‌موقع، مانع سقوط کامیون شد. آتش‌نشانان پس از رسیدن به محل حادثه و ایمن‌سازی، کامیون را به محلی امن منتقل کردند. با از خود گذشتگی راننده خاور، هم راننده کامیون و هم سرنشین دوم از مرگ نجات پیدا کردند.

راننده تاکسی فداکار
علی مصطفی‌زاده، راننده تاکسی فداکار قمی بود که جانش را پای حفظ مال و اموال هموطنش گذاشت. ماجرا به روز 25 آذر سال 98 برمی‌گردد. آن روز، مصطفی‌زاده، ناگهان متوجه خودرویی شد که در حال سوختن بود. بدون این‌که نگران جانش باشد، از صندوق عقب تاکسی خود کپسول آتش‌نشانی را برداشت و به‌سرعت به سمت خودروی سوزان دوید. در مسیر، ناگهان بدون این‌که حواسش باشد، به شدت با یک اتوبوس برخورد کرد و بر اثر برخورد سر و گردنش آسیب دید. بر اثر این آسیب‌دیدگی شدید، مصطفی‌زاده به کما رفت. کارشناسان سازمان تاکسیرانی که از حادثه مطلع شده بودند، به محل حادثه اعزام شدند تا حادثه را از نزدیک بررسی کنند و پیگیر مراحل درمان راننده تاکسی فداکار باشند.

راننده اتوبوس فداکار دانشگاه علوم و تحقیقات
هنوز هم وقتی نام دانشگاه علوم و تحقیقات تهران به میان می‌آید، خیلی‌ها به یاد حادثه اتوبوس دانشجویان این دانشگاه می‌افتند. ظهر روز چهارم دی سال 97، اتوبوس دانشگاه در حال انتقال دانشجویان بود که بر اثر ترمز بریدن و برخورد شدید با پایه بتونی حاشیه جاده، 10نفر کشته و 28 نفر دیگر زخمی شدند. ابعاد حادثه آن‌قدر وسیع بود که به‌سرعت تمام اخبار کشور را تحت تاثیر خود قرار داد و خبرهای مربوط به آن لحظه به لحظه در فضای مجازی و رسانه‌های مختلف منتشر می‌شد.
راننده اتوبوس در شرایطی بودکه خوب می‌دانست بین دو راهی مرگ و زندگی قرار دارد و چند دقیقه بیشتر وقت ندارد تا بین این دو، یکی را انتخاب کند. او می‌توانست چشمش را بر جیغ و داد و گریه دانشجویان ببندد و خودش را در یک چشم برهم زدن از اتوبوس به بیرون پرت کند، اما شرافتش به او اجازه نداد تنها به خودش فکر کند. تمام قدرتش را در گلویش جمع کرد و به دانشجویان گفت همگی به انتهای اتوبوس بروند و خود نیز تمام بدنش را روی فرمان اتوبوس انداخت تا شاید از او فرمانبرداری کند و آن اتفاق تلخ رخ ندهد.
برادر راننده اتوبوس در مصاحبه با برخی رسانه‌ها گفته بود:« برادرم اگر به فکر جان دانشجویان نبود، می‌توانست خودش را از همان لحظات اول از اتوبوس به بیرون پرت کند؛ نه این‌که تا آخرین لحظات فرمان را دو دستی بگیرد. فاصله رکاب خودرو تا آسفالت 30 سانتی‌متر بیشتر نیست و برادرم وقتی متوجه می‌شد ماشین دچار نقص شده می‌توانست در اتوبوس را باز کند و خودش را نجات دهد، اما فرمان را گرفت و تا آخرین لحظه زندگی‌اش تلاش کرد در حد توانش جان دانشجویان را نجات دهد.»