برادرکشی در قهوهخانه
مرد جوان که برادر بزرگتر خود را با چاقو کشتهبود، در جلسه دادگاه از سوی پدر و مادرش بخشیدهشد. دومین روز مهرماه 98 بود که درگیری خونین دو برادر در یک قهوهخانه در کهریزک، پای پلیس را به آنجا باز کرد. ماموران وقتی در محل حاضر شدند با پیکر نیمهجان صاحب آنجا روبهرو شده و او را به بیمارستان انتقال دادند اما تلاش پزشکان برای نجات جان او موثر نبود و به دلیل شدت جراحات جان باخت.
با مرگ پدرام، پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی قرار گرفت و خیلی زود برادر کوچک او به نام پیمان دستگیر شد. او دربازجوییها به این قتل اعتراف کرد و پروندهاش برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که هفته گذشته در شعبه دوم برگزار شد، پدر و مادر پدرام از خون پسرشان گذشت کردند. مادر مقتول گفت: پسرهایم با هم اختلافی نداشتند و هنوز باور ندارم، پیمان برادرش را کشته است.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با قبول اتهامش گفت: باور کنید من نه تنها برادرم، بلکه بهترین رفیقم را از دست دادم و نمیتوانم خودم را ببخشم. پدرام سالها بود قهوهخانه داشت و من به آنجا رفت و آمد داشتم. دو روز قبل از قتل به قهوهخانه رفتم و به دوستان برادرم سلام نکردم. شب، پدرام وقتی به خانه آمد به این رفتار من اعتراض کرد و بحث کردیم. خیلی زود بحثمان تمام شد اما روز حادثه دوباره سر این موضوع گلایه کرد. او دست بردار نبود. ناگهان به رویم چاقو کشید که من چاقو را از دستش گرفتم و یک ضربه به او زدم. من سه فرزند دارم اما با این کار زندگیام از هم پاشید. نمیتوانم خودم را به خاطر مرگ برادرم ببخشم.پس از دفاعیات متهم، قضات دادگاه وارد شور شده تا حکم او را از جنبه عمومی جرم صادر کنند.
با مرگ پدرام، پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی قرار گرفت و خیلی زود برادر کوچک او به نام پیمان دستگیر شد. او دربازجوییها به این قتل اعتراف کرد و پروندهاش برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که هفته گذشته در شعبه دوم برگزار شد، پدر و مادر پدرام از خون پسرشان گذشت کردند. مادر مقتول گفت: پسرهایم با هم اختلافی نداشتند و هنوز باور ندارم، پیمان برادرش را کشته است.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با قبول اتهامش گفت: باور کنید من نه تنها برادرم، بلکه بهترین رفیقم را از دست دادم و نمیتوانم خودم را ببخشم. پدرام سالها بود قهوهخانه داشت و من به آنجا رفت و آمد داشتم. دو روز قبل از قتل به قهوهخانه رفتم و به دوستان برادرم سلام نکردم. شب، پدرام وقتی به خانه آمد به این رفتار من اعتراض کرد و بحث کردیم. خیلی زود بحثمان تمام شد اما روز حادثه دوباره سر این موضوع گلایه کرد. او دست بردار نبود. ناگهان به رویم چاقو کشید که من چاقو را از دستش گرفتم و یک ضربه به او زدم. من سه فرزند دارم اما با این کار زندگیام از هم پاشید. نمیتوانم خودم را به خاطر مرگ برادرم ببخشم.پس از دفاعیات متهم، قضات دادگاه وارد شور شده تا حکم او را از جنبه عمومی جرم صادر کنند.
تیتر خبرها