جذب چهرهها
تلویزیون در دهه 90 به سمتی حركت میكند كه همانطور كه گفته شد بسیاری از چهرههای مهم سینمایی را به سمت خود جذب میكند. برنامههایی كه از ظرفیتهای این چهرهها استفاده میكند. چهرههایی مانند محمدرضا گلزار، رامبد جوان یا حتی مهران مدیری كه تجربههایی در نمایش خانگی دارد و جالب اینجاست كه حالا برخلاف گذشته بسیاری از این چهرهها تمركز اصلی خود را روی برنامههای تلویزیونی گذاشته و سینما در اولویت اول آنها
قرار ندارد.
تلویزیون همواره ساختار مشخصی برای كشف استعدادهای مختلف دارد. نیروهای جوانی كه قطعا نمیتوانند در چرخه گران و سخت سینما دست به آزمون و خطا بزنند و آثار تلویزیونی فرصت خوبی برای تجربهاندوزی آنها محسوب میشود. رسانهای به وسعت یك كشور كه مخاطبان بسیاری دارد و به همیندلیل هر موفقیت در آن میتواند به رشد یك هنرمند منتهی شود. در تمام چهار دهه گذشته بسیاری از چهرههای مهم حوزههای نمایشی در ایران از تلویزیون آغاز كرده اند و بعدها به چهرههای مهم سینما تبدیل شدهاند. تصور كنید اگر شهاب حسینی با اجرا و بازی در سریالهای تلویزیونی آغاز نمیكرد یا حسن فتحی نمیتوانست اولین سریال خود در تلویزیون را بسازد آیا امكان ساخت اثری مانند شهرزاد در شبكه نمایش خانگی در چند سال گذشته وجود داشت؟ آیا اگر به بسیاری از فیلمنامهنویسان كنونی سینمای ایران امكان آزمون و خطا در تله فیلمهای دهه 80 داده نمیشد حالا ما با این حجم از
فیلمنامهنویسان در سینما روبه رو بودیم؟ آیا اگر مجموعهای مانند اشاید برای شما هم اتفاق بیفتدب با همه ضعفها و قوت هایش ساخته نمیشد امكان حضور بسیاری از بازیگران جوان این مجموعه در سینما وجود داشت؟
به هر ترتیب سینما هنری نیست كه بسیاری از نیروهایش بتوانند با آن آغاز كنند. تلویزیون، تئاتر و حتی رادیو خاستگاههایی است كه البته همواره هم مورد بیمهری قرار میگیرند و برخی از چهرهها برای بازگشت به آن شرط میگذارند. اتفاقی كه در نگاه اول به كمبود قوانین و قراردادهای جدی در حوزه تولیدات تلویزیونی بازمیگردد. اتفاقی از جنس كشورهایی كه در حال حاضر به شكل انبوه و صنعتی سریال تولید میكنند و نیروهای تلویزیونی در هر شكلی باید حقوق تلویزیون را رعایت كرده و به آن وفادار باشند.
تلویزیون خانه اول هنرمندانی است كه این روزها شاید آن را گاهی فراموش كنند اما راه از این طرف همیشه باز است.