داستان پیشرفت بزرگ  در مبارزه با سرطان

داستان پیشرفت بزرگ در مبارزه با سرطان

اگر قرار باشد به سرطان یك چهره انسانی بدهیم احتمالا آن را در شكل و شمایل یك شرور نابكار تصور می‌كنیم. یك استاد شرارت كه در عین این‌كه در مقابل همه سلاح‌های انسانی مقاوم است، می‌تواند به اراده خود به هرگونه حمله‌ای دست بزند، به شكل مرگباری در سایه‌ كمین كند و شكل و محل حمله‌اش را تغییر بدهد. داستان، دست‌كم تا همین اواخر به همین شكل بود، اما چالرز گریبر كه در كتاب اخیر خود با عنوان «پیشرفت بزرگ: ایمنی‌درمانی و مسابقه برای درمان سرطان» به شكل هنرمندانه‌ای به تاریخچه پیشرفت‌های قدیم و جدید در زمینه درمان سرطان پرداخته، معتقد است این پیشرفت‌ها در نهایت می‌توانند به درمان كشنده‌ترین بیماری در جهان منجر شوند.

ایمنی‌درمانی اساسا شامل تربیت سیستم ایمنی بدن برای مقابله با بیماری‌هاست. ایده ایمنی‌درمانی از اواخر قرن نوزدهم توسط دانشمندان ارائه شد. در این زمان، یك جراح آموزش‌دیده در دانشگاه هاروارد به نام ویلیام كولی با یك زن جوان پرنشاط برخورد كرد كه در دستش یك توده دردناك و متورم به اندازه نصف دانه زیتون داشت. كولی متوجه مشكل او شد و توده را بیرون آورد اما توده دوباره رشد كرد. درنهایت مشخص شد بیماری زن، سرطان ساركوم است، نوعی از سرطان كه توانسته بود در سراسر بدن بیمار جوان ریشه بدواند. زن جوان در نهایت در 17 سالگی بر اثر این بیماری درگذشت.
كولی متاثر از مرگ بیمار خود، مصمم شد راه دیگری برای درمان سرطان بیابد. او شروع به تحقیق در لابه‌لای پرونده‌های پزشكی بیمارستان كرد و به فاصله كمی از شروع تحقیقاتش، به پرونده یك مهاجر آلمانی به نام فِرِد استین برخورد.
استین سال 1885 به دلیل ایجاد توده‌ای به اندازه یك تخم‌مرغ در گونه چپش در بیمارستان بستری شد. در طول سه سال بعد، او پنج بار مورد عمل جراحی قرار گرفت اما بعد از هربار عمل، توده‌ای بزرگ‌تر از قبل در گونه‌اش ایجاد می‌شد تا آنجا كه به نوشته گریبر، توده «به بزرگی مشت انسان» رسید. استین مانند بسیاری دیگر از بیمارانی كه بستری شدن‌های متعددی را تجربه می‌كنند، به استرپتوكك پیوژنز هم مبتلا شد. این بیماری، تب شدید، لرز، التهاب و در اغلب موارد مرگ را به دنبال دارد. به نظر می‌رسید استین هم یك بیمار دیگر محكوم به مرگ است، اما پزشكان متوجه یك اتفاق جالب درمورد او شدند. هربار كه استین تب شدیدی را تجربه می‌كرد، تومورهایش كوچك‌تر می‌شدند. گریبر می‌نویسد چهار ماه و نیم بعد استین از بیمارستان مرخص شد؛ عفونت و سرطان هردو ازبین رفته بودند.پرونده استین این پرسش را برای كولی ایجاد كرد كه چرا استین زنده ماند اما بیمار جوان خودش درگذشت، در حالی كه هردو ظاهرا از یك بیماری رنج می‌بردند و تحت درمان‌های مشابهی قرار گرفته بودند. كولی در نهایت پی برد كه تب استین توانسته است به نحوی به شكل یك درمان برای سیستم ایمنی او عمل كند. لحظه‌ای كه كولی به این موضوع پی برد را می‌توان آغاز ایمنی‌درمانی و شاید آغاز راه جدیدی برای مقابله با سرطان دانست.

مسیری كه اشتباه پیموده شد
زمانی كه كولی ایده ایمنی‌درمانی را مطرح كرد فرد دیگری غیر از او خریدار این فرضیه نبود. آن‌گونه كه گریبر اشاره می‌كند، كولی به عنوان یك پزشك متقلب شناخته شد و درمان‌های معمول و قابل قبول برای سرطان همچنان در حد جراحی، شیمی‌درمانی و پرتودرمانی باقی ماند. شاید ساده‌انگارانه اما احتمالا درست باشد كه بگوییم بسیاری از تحقیقاتی كه در زمینه سرطان انجام شد در اوایل كار، به مسیر درستی نرفت و بعدها نیز در همان مسیر باقی ماند: این باور عمومی كه بهتر است به‌جای آن‌كه به بدن برای درمان خودش كمك كنیم، خود بیماری را مورد حمله قرار دهیم.
گریبر در كتاب «پیشرفت بزرگ» كه در آن بر اهمیت ایمنی‌درمانی تاكید شده است، از راز ناراحت‌كننده داستان مبارزه با سرطان پرده برمی‌دارد: محققان با عطش روزافزونی كه برای یافتن راه درمان سرطان داشتند به راهی برای شكست بیماری نزدیك می‌شدند - حتی درمان‌های معجزه‌آسایی درمورد موش‌ها و گاهی انسان‌ها- انجام می‌شد اما در نهایت نتیجه این می‌شد كه با پیچیدگی‌های عذاب‌آور دیگری در بدن انسان مواجه شوند، پیچیدگی‌هایی كه نه آنها را پیش‌بینی كرده بودند و نه تصور می‌كردند. در طول سال‌ها این دانشمندان به سربازانی می‌ماندند كه خود را به نزدیكی جبهه دشمن می‌رساندند، اما متوجه می‌شدند اسلحه‌ای همراه ندارند؛ وقتی با سلاح به آن نقطه بازمی‌گشتند سلاح‌هایشان را بدون گلوله می‌یافتند و وقتی با گلوله برمی‌گشتند متوجه می‌شدند گلوله‌ها غیرقابل استفاده‌اند. چنین جنگ ناامیدكننده‌ای، در سطحی سلولی، سال‌ها در میدان مبارزه محققان با سرطان ادامه داشته است.

ایمنی درمانی چگونه سرطان  را درمان می‌کند؟
شواهد علمی بسیاری نقش حیاتی سیستم ایمنی بدن را در كنترل سرطان ثابت كرده است. مطالعات دانشمندان نشان می‌دهد نقص در سیستم ایمنی بدن با افزایش ریسك ابتلا به سرطان همراه است. بنابراین استفاده از سیستم ایمنی و هدفمند كردن آن احتمال مقابله با سرطان را افزایش خواهد داد. بر همین اساس، در ایمنی‌درمانی سرطان، از قسمت خاصی از سیستم ایمنی بدن بیمار برای مبارزه با این بیماری استفاده می‌شود.
این روش ممكن است به چند شكل انجام شود: 
   تحریك سیستم ایمنی بدن برای بیشتر و هوشمندانه‌تر عمل كردن. در این روش به سیستم ایمنی برای شناسایی و حمله موثرتر به سلول‌های سرطانی یاری‌رسانی می‌شود. 
    تجهیز سیستم ایمنی با پروتئین‌های سیستم ایمنی ساخته شده توسط انسان. این آنتی‌بادی‌ها می‌توانند در درمان سرطان بسیار موثر عمل كنند. می‌توان این آنتی‌بادی‌ها را به گونه‌ای طراحی كرد كه به یك قسمت خاص یا به‌صورت هدفمند به تومورها حمله كنند.
  استفاده از واكسن‌های سرطان، نوع دیگری از ایمنی‌درمانی سرطان است. واكسن‌ها موادی هستند كه آنها را وارد بدن می‌كنند تا سیستم ایمنی برای مقابله با برخی بیماری‌ها تحریك شود. گرچه معمولاً تصور بر این است كه واكسن‌ها درمورد افراد سالم مورد استفاده قرار می‌گیرند تا به پیشگیری از عفونت كمك كنند، اما می‌توان از برخی واكسن‌ها برای كمك به پیشگیری یا درمان سرطان نیز استفاده كرد.
منبع: The New York Times