عقابهای فرهنگ
بعد از اتمام فصل پاییز و فرا رسیدن زمستان و بعد هم ترافیك رویدادهای فرهنگی و هنری و جشنواره پشت جشنواره و به شماره افتادن نفس خبرنگارهای فرهنگی و ترافیك روزهای مانده به عید و طرح ترافیك و زمستانی و بهار شدن ساعت به ساعت هوا و دفاع موفقیتآمیز پایاننامه كارشناسی ارشد، یكی از اعضای گروه فرهنگی و خرج و برجهای دم عید و افول یكباره سوژههای فرهنگی و صفهای كیلومتری خرید گوشت با قیمت دولتی و برگزاری نشست كشورهای علیه ما در ورشو و قس علی هذا توقع دارید ما همچنان در صفحات فرهنگی با یك تنور داغ در صفحات فرهنگی در خدمتتان باشیم و از رمق نیفتیم؟!
خب شما میتوانید و حق دارید كه چنین توقعی داشته باشید و طبعا مایی كه خبرنگار شدهایم و آن هم خبرنگار و روزنامهنگار حوزه فرهنگ كه نام و نان چربی ندارد، دندِمان نرم و باید از كار و بارمان بر بیاییم و از زیر سنگ هم كه شده سوژه پیدا كنیم و كمفروشی نكنیم. الغرض كه امروز هم در خدمتتان هستیم و هیچكدام از عوامل ارضی و سمایی كه در بند قبل آنها را مطرح كردیم، دلیل نشده كه ذرهای و كمتر از ذرهای از صفحات فرهنگی كم بگذاریم و نبض این صفحات را بیندازیم.
آقا رضای یزدانی را كه یحتمل میشناسید و معرف حضور هستند. عارضیم به حضور شما كه آقا رضای ما با آن صدای زخم و زیلی خودش كه امضایش هم محسوب میشود، دست به یك حركت عجیب و غریب زده. خواننده جوانپسند ما كه صدایش پای فیلمهای مسعود آقای كیمیایی هم هست در مراسم اكران خصوصی فیلم «ماموریت غیرممكن» با یك فروند عقاب حاضر شده. همین هم باعث شد تا آذر مهاجر كه مثل عقاب توی حوزه فرهنگ چشم میچرخاند، همین را قلاب یك گزارش كند و برود سراغ این قضیه بامزه كه چرا آقا رضا با حیوان خانگی خودش راهی یك مكان عمومی شده. مهاجر از خبرنگاران باتجربه گروه با قلم بانمكی سراغ این قضیه رفته كه خواندن گزارش را جذاب كرده است.
صفحه سینمای امروز هم با قلم ساناز قنبری نوشته شده كه بعد از یك ماراتن سخت و نفسگیر در روزهای جشنواره، حالا صفحه را به تنظیمات كارخانه برگردانده. قنبری اما سوژهاش را دوباره از جشنواره انتخاب كرده و هنوز بیخیال موضوع نشده. خبرنگار كاربلد سینمایی گروه رفته سراغ این موضوع كه بفهمد در ایام جشنواره در سینماهای مردمی چه خبر بوده و استقبال در این سینماها چطور بوده و نسبت به سالهای قبل رشد یا اینكه نزول را تجربه كرده. قنبری برای گزارش خودش سراغ دو نفر از سینماداران مهم تهران رفته و بیكنتور از آنها اطلاع گرفته.
این گزارش را هم در صفحه 11
بخوانید.
خب شما میتوانید و حق دارید كه چنین توقعی داشته باشید و طبعا مایی كه خبرنگار شدهایم و آن هم خبرنگار و روزنامهنگار حوزه فرهنگ كه نام و نان چربی ندارد، دندِمان نرم و باید از كار و بارمان بر بیاییم و از زیر سنگ هم كه شده سوژه پیدا كنیم و كمفروشی نكنیم. الغرض كه امروز هم در خدمتتان هستیم و هیچكدام از عوامل ارضی و سمایی كه در بند قبل آنها را مطرح كردیم، دلیل نشده كه ذرهای و كمتر از ذرهای از صفحات فرهنگی كم بگذاریم و نبض این صفحات را بیندازیم.
آقا رضای یزدانی را كه یحتمل میشناسید و معرف حضور هستند. عارضیم به حضور شما كه آقا رضای ما با آن صدای زخم و زیلی خودش كه امضایش هم محسوب میشود، دست به یك حركت عجیب و غریب زده. خواننده جوانپسند ما كه صدایش پای فیلمهای مسعود آقای كیمیایی هم هست در مراسم اكران خصوصی فیلم «ماموریت غیرممكن» با یك فروند عقاب حاضر شده. همین هم باعث شد تا آذر مهاجر كه مثل عقاب توی حوزه فرهنگ چشم میچرخاند، همین را قلاب یك گزارش كند و برود سراغ این قضیه بامزه كه چرا آقا رضا با حیوان خانگی خودش راهی یك مكان عمومی شده. مهاجر از خبرنگاران باتجربه گروه با قلم بانمكی سراغ این قضیه رفته كه خواندن گزارش را جذاب كرده است.
صفحه سینمای امروز هم با قلم ساناز قنبری نوشته شده كه بعد از یك ماراتن سخت و نفسگیر در روزهای جشنواره، حالا صفحه را به تنظیمات كارخانه برگردانده. قنبری اما سوژهاش را دوباره از جشنواره انتخاب كرده و هنوز بیخیال موضوع نشده. خبرنگار كاربلد سینمایی گروه رفته سراغ این موضوع كه بفهمد در ایام جشنواره در سینماهای مردمی چه خبر بوده و استقبال در این سینماها چطور بوده و نسبت به سالهای قبل رشد یا اینكه نزول را تجربه كرده. قنبری برای گزارش خودش سراغ دو نفر از سینماداران مهم تهران رفته و بیكنتور از آنها اطلاع گرفته.
این گزارش را هم در صفحه 11
بخوانید.
تیتر خبرها