رئیس سازمان انرژی اتمی ایران تأکید کرد
سهم روزافزون اقتصاد دانشبنیان یعنی قدرت خلق فناوری
با آنکه شرکتهای دانشبنیان یکی از جلوههای مردمیسازی در اقتصاد است، اما حرکت دادن و همراه ساختن بعضی از دستگاهها در مسیر اقتصاد دانشبنیان نیازمند انرژی و صرف زمان بسیاری است. پس حضور دانشبنیانها در صنعت هستهای که در سالهای اخیر اتفاق افتاده، رویداد مهمی است که ضرورت کاربردیسازی و ارتقای نقش فناوری هستهای در متن زندگی مردم را یادآور میشود.
اهمیت این پدیده زمانی جلوهگر خواهد بود که بدانیم سازمان انرژی اتمی ایران جزو نهادهایی است که بر اساس نیاز به فناوری تأسیس شده و با تحقیقات به فناوری دست یافته است. ازاینرو نقشآفرینی شرکتهای دانشبنیان در صنعت هستهای، میتواند ضمن تکمیل زنجیره ارزش این صنعت و کاربردیسازی آن، توسعه محصولات و خدمات ارزشآفرین و اشتغالزا را هم بههمراه داشته باشد. این هدف مهم که دردولت سیزدهم با شتاب بیشتری در برنامههای راهبردی سازمان دنبال میشود، موضوع گفتوگوی ما بود با محمداسلامی، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی که در رابطه با توسعه اقتصاد هستهای، خصوصیسازی این صنعت بزرگ و چالش ورود دانشبنیانها به این عرصه، نظر مقام عالی سازمان را جویاشدیم.
بهزعم صاحبنظران، مدیریت جنابعالی در هر سِمَتی که بودهاید، همراه با توسعه فناوری بوده است. در سازمان انرژی اتمی نیز با مدیریت شما، توسعه اقتصاد هستهای و ورود شرکتهای دانشبنیان را به این صنعت شاهد هستیم. از این منظر چه چشماندازی برای توسعه تجاریسازی صنعت هستهای متصور هستید؟
درخصوص دانشبنیانها باید بگویم مخالفت اصلی دشمن برای پیشرفت و دستیابی ما به فناوریهای نوین و نوظهور است و هدف اصلیشان این است که ما به این فناوریها دست پیدا نکنیم. در 40 سال گذشته هم مقصد اساسی این تحریمها و هیاهوها برای جلوگیری از دستیابی ایران به فناوریهای نوین بوده است. دلیل این مخالفت هم روشن است، چون بهمعنای واقعی کلمه فناوری پیشران توسعه است. اگر شما بتوانید علم را به فناوری تبدیل کنید، فناوری را به صنعت برسانید، از آنطرف صنعت را در زندگی مردم تأثیرگذار کرده و بنیانهای اقتصادی را بر اساس آن بنا کنید، نهتنها آسیبپذیر نبوده بلکه با پیشرفت مداوم مواجه میشوید. زیرا پیشرفتهای موضعی و حرکتهای پرنوسان پایدار نیست و اقتصاد زمانی به شکوفایی میرسد که بر مبنای دانش روز دنیا باشد و از تلاطمهای سیاسی و نوساناتی که در مؤلفههای گوناگون و مباحث اقتصادی درگیر است، آسیب نبیند. فقط از این طریق است که میتوان این مسیر را منسجم و استوار طی کرد و به هدف رسید.طی سالهای اخیر و در شرایطی که کشور با تحریم سنگین و فلجکننده مواجه شد، طبیعی بود که زنگ بیدارباش به صدا درآید تا خودمان به فکر باشیم. با تحریمی هم که از سوی دانشگاههای معتبر دنیا در خصوص رشتههای سطح بالا (HIGH-TECH) برای ایرانیان اعمال شد و مسائلی از قبیل منع فروش کالا، منع فروش فناوری و اعمال سختگیرانهترین تحریمها برای کشور و در صدر آن برای سازمان، از این جهت حرکت خودباوری و جهش علمی و فناورانه بهویژه در سالهای اخیر به ظهور و رشد شرکتهای دانشبنیان انجامید که به معنای واقعی کلمه تابلو یا ویترین فرآیند تبدیل علم به ثروت و تبدیل دانش به فناوری و صنعت هستند.البته این پدیده در برخی دستگاهها و نهادها زودتر و در برخی دیگر دیرتر پا گرفت. با همت والای معاونت علمی و فناوری در سالهایی که گذشت از صحنه و عرصهای که شامل یک تابلو و دفتری در دانشگاهها با عنوان ارتباط دانشگاه با صنعت بود، پا را فراتر نهاد و به پارکهای فناوری، مراکز توسعه فناوری و شرکتهای دانشبنیان تبدیل شد. وقتی این مسیر گشوده شد، موجب کاهش آن فشارها، موانع و محدودیتهایی که ایجاد شده بود، گردید و با اعتماد به محققین خودمان و اعتقاد به صنعت و دانشگاههای داخل کشور این حرکت رونق گرفت و شرکتهای دانشبنیان رشد کردند.اما در صنایع هستهای به دلیل ماهیتی که دارد و تصویر امنیتی و مخوفی که از آن ساخته بودند، با تصور بر اینکه اهداف صلحآمیز ندارد، نزدیکی به آن میسر نبود. ما در این دوره برای حرکت دادن کاروان دانشبنیان در سازمان انرژی اتمی-که خودش درواقع نمادی عینی از دانشبنیان است- سیاست درهای باز و نوآوری باز را در پیش گرفتیم. این سیاست در تقابل با سیاستی بود که میخواست صنعت هستهای را سیاسی، امنیتی و غیرشفاف جلوه دهد. اما با چنین رویهای توانستیم ورود، تعامل و زایش شرکتهای دانشبنیان پیرامون موضوعات فناورانه هستهای را کلید بزنیم و آن را گسترش دهیم. گرچه به دلیل ماهیت، سرعت بالایی نداشته اما ریلگذاری درستی صورت گرفته است و با اقدامات انجام شده از فرآیند جهاد تبیین توانستیم فناوری هستهای را برای مردم بیان کنیم و خروجی و نتایجی را که میتواند در زندگی مردم اثربخشی داشته باشد و مردم حس ملموستری نسبت به فناوری هستهای داشته باشند، بیان کنیم.این موضوع از اولویتهای اقدامات اجرایی ما بود که در دستور کار قرار گرفت که مبنای آنهم سند راهبردی 20 ساله سازمان است که 20 فروردین سال 1401 توسط رئیسجمهور محترم رونمایی شد. بهواقع هم سند جامعی است که میتواند برنامه محوری سازمان را اعم از تحقیقات نتیجهگرا و خدماتی که مسأله محور است و به نیازهای کشور پاسخ میدهد برنامهریزی و عمل کند و در مسیر توسعه قرار دهد.بهاین ترتیب، این بستر آماده و سیاستها تدوین واجرایی شد و هماکنون شاهد هستیم که با تعاملات صورت گرفته، شرکتهای دانشبنیان که در پرتو فعالیتهای سازمان در رشتههای گوناگون فعالیت میکردند میتوانند به عنوان شبکه همکار فعالیتهای خود را به مدد این سیاست گسترش بدهند. البته نکته مهمی که وجود دارد، اینکه دانشبنیانها ظرفیت ریسک ندارند. بنابراین تا جایی که مرز شکستن ریسک هست، از آنها پشتیبانی میکنیم. برای نمونه یک شرکت دانشبنیان با سازمان در بخش لیزر تولید مشترکی در خصوص لیزر پورت انجام داد که برای آن آزمایشگاههای لیزر خود را مجهز کردیم و-از آنجا که تجهیزات آزمایشگاه گرانقیمت است- این امکان را فراهم کردیم که فعالیتهای دانشمدارانه خود را در آزمایشگاههای لیزر سازمان انجام بدهند تا زمانی که محصول خود را به ثمر رساندند، از طریق مرکز رسا فاز اول دانشبنیانی خود را طی کرده و به شکل مستقل فعالیت کنند. به هر ترتیب این بستر ایجاد شده و برنامهای است که دامنه بزرگی از فعالیتها و تعامل با دانشبنیانها در شرکتهای تابعه و وابسته به سازمان را شامل میشود.
بسیار عالی! اما بهزعم شرکتهای دانشبنیان؛ مقاومتها و موانعی هنوز در بدنه سازمان برای ورود و فعالیتهای تجاری این شرکتها وجود دارد که حتی بعضی موارد صرفاً با همراهی ریاست سازمان رفع شده که این موضوع بخصوص برای مجموعههایی که از دل صنعت شکل گرفتهاند، پررنگتر است. برای عبور از این موانع چه راهکاری میتوان بهکار بست؟
البته برای مواردی که شما اشاره کردید، شاید نتوان بهصورت کلی اعلام نظر کرد و مصداقی است. یک نوع تلقی وجود دارد که گروهی که در پژوهشکدهها کار کرده و طرحی را به مرحله تولید رساندند، ادعا میکنند که صاحب طرح هستند و این اختیار را دارند که آن را تجاریسازی کنند. درحالیکه اینطور نیست. زیرا این افراد برخوردار از حقوق و مزایای سازمان انرژی اتمی بودند و از محل این سازمان رتبه علمیشان ارتقا پیدا کرده است. ضمن آنکه تمام مراحل تولید طرح آنان با هزینه سازمان است. لذا برای تجاریسازی نباید با چنین نظر و خواستهای مانع ایجاد کنند و در پیشرفت پروژه چالش به وجود آورند. این تلقی و برداشت قطعا اشتباه است. چنانچه محققی بیرون از سازمان و با امکانات شخصی خود تحقیقاتی را به نتیجه برساند، میتواند ادعای مالکیت داشته باشد. اما در درون سازمان و با دریافت امکانات و بهرهمندی از حقوق و مزایای سازمان همراه با ارتقای جایگاه علمی نمیتوان ادعای مالکیت داشت! زیرا محصول با سرمایهگذاری سازمان شکل گرفته است. بنابراین این افراد باید بدانند که با کدام مانع مواجه هستند.نکته دیگر برای شرکتهای دانشبنیانی که با مشکل مواجه هستند، وجود دارد. مثلا مبحث رادیوداروها در انحصار کسی نیست، اما امکانات تولید آن طبق قانون در اختیار سازمان است. حال با توجه به مسئولیت ذاتی و قانونی سازمان انرژی اتمی اگر کسی بخواهد وارد عرصه تولید رادیودارو شود، با توجه به اینکه این محصول مشمول یارانه و به نرخ دولتی است، محل فعالیت اقتصادی و درآمدزایی نیست. بنابراین عرصهای است که ملاحظات خاص خود را دارد و اینطور نیست که سازمان بخواهد انحصار ایجاد کندلازم به توضیح است که بسیاری از تولیدات سازمان نهتنها جنبه درآمدزایی ندارد، بلکه قیمت تمام شده تولید هم به دست نمیآید. اگر سازمان انرژی اتمی این کار را انجام ندهد، دیگری هم نمیتواند هزینه کند. اینجا محلی پرهزینه است و جای پردرآمدی نیست. همچنین علاوه بر زحمت زیاد آن، تعهد بسیار سنگینی بر دوش سازمان است برای نیاز مردم و بیماران که باید در این بخش هزینه کند. پس این مقوله جای کسبوکار نیست بلکه جای وظیفه و تعهد بسیار سنگین انسانی، ملی و اخلاقی است که ما را موظف میکند رادیودارو تولید کرده و به دست مردم برسانیم. مؤکدا موانع ورود به این عرصه خواست مدیران نیست بلکه از ماهیت، الزامات و شرایطی است که دارد. بااینحال چنانچه موارد دیگری بوده، مطرح کنند تا پیگیری کنیم.
درحالیکه این سالها قوانین و مقررات کلی کشور نیل به خصوصیسازی داشته و شرایط برای بخش خصوصی بسیار تسهیلکننده بوده، اماشرکتهای دانشبنیان براین نظرندکه برای همکاری باسازمان همچنان مکلف به رعایت دستورالعملها و ابلاغیههای قدیمی هستند. در این رابطه چه نظری دارید؟
قانون حمایت از دانشبنیانها قانونی فراگیر و الزامی است و برای همه ارگانها ازجمله سازمان انرژی اتمی لازمالاجراست. همه این موارد هم مشمول آییننامه مصوب دولت است و اینکه کسی این تلقی را داشته باشد که انرژی اتمی به قوانین و مقررات قدیمی استناد میکند، باید ببینیم مصداق چه بوده است تا رفع کنیم.
آیا نقش حمایتگری سازمان از بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان را کافی میدانید؟
هنوز فعالیت بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان در این عرصه جان نگرفته و باید جانی بگیرد تا بتواند حرکت کند. این در حالی است که خود ما در بسیاری از رشتهها هنوز در ابتدای راه و در مرحله ریسک قرار داریم. یکسری از پروژههای سازمان ریسک سنگینی را به دنبال دارد و برای به ثمر رساندن آن نیازمند صرف هزینه، انرژی و صبر و حوصله بسیار هستیم. در یک زمانهایی برخی پروژهها سادهتر بوده و احتمال ریسکپذیری آن پایینتر بود و آسانتر مورد حمایت همهجانبه قرار میگرفت تا به ثمر برسد. اما مقوله ورود دانشبنیانها به صنعت هستهای پدیدهای نوین و خام است و هنوز به بلوغ نرسیده، بنابراین اینها مواردی است که باید سازمان آنها را به ثمر برساند و روی ریلی قرار دهد که روان حرکت کند و در دسترس همگان قرار گیرد.
با توجه به اینکه شرکتهای دانشبنیان بخش خصوصی میتوانند محلی برای بروز نوآوری و اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی باشند، سازمان انرژی اتمی برای این منظور چگونه از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان بهره برده است؟
همانطور که اطلاع دارید، نظام جمهوری اسلامی با تدابیر مقام معظم رهبری برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی اعم از کارشناسی ارشد و دوره دکتری حمایتهای ویژهای قائل شده است. مثلا در بحث نظاموظیفه به محققان جوانی که فعال عرصه دانش بوده، اعم از اینکه پروژهای را در دست تحقیق دارند یا مقاله و رسالهای را با همکاری دستگاهها و صنایع مختلف به سرانجام رساندهاند، مدت تحقیق را جزو خدمت نظاموظیفه آنان حساب کرده تا از مزایای کسر خدمت بهرهببرند که امتیاز بزرگی برای جوان محقق ما محسوب میشود.ما هم در سازمان انرژی اتمی دانشجویان با معدل بالا و رتبههای برتر علمی را همانطور که بدون کنکور برای دکترا پذیرش میکنند، بدون آزمون جذب میکنیم و چنانچه بنیاد علمی نخبگان رتبه و نخبگی آنان را مورد تأیید قرار دهد، بر اساس آییننامه مصوب دولت حقوق و مزایایی بالاتر از پذیرفتهشدگان عادی را برای آنان درنظر میگیریم.دیگر اینکه با درنظر گرفتن ظرفیت شرکتهای دانشبنیان که برای سرفصلهای جدید ایجاد کردیم، فرصتهای شغلی بزرگی را برای جذب نیروی انسانی از میان فارغالتحصیلان جوان فراهم ساختهایم. مثلا وقتی اعلام میکنیم که پرتودهی باید در سطح کشور افزایش پیدا کند، قطعا برای توسعه این مراکز نیازمند جذب نیروی انسانی هستیم. لذا تنها نمونههای اول تولید شده توسط سازمان ارائه میشود و مابقی با مشارکت بخش خصوصی و دانشبنیانها توسعه پیدا میکند. چرا که وقتی میگوییم 130 میلیون تُن محصولات کشاورزی میخواهد پرتودهی شود، باید حداقل 180 سامانه مولد پرتودهی در کشور ایجاد شود تا به استاندارد جهانی برسد و بتواند این تولیدات را پوشش دهد. طبیعی است که سازمان انرژی اتمی قادر نخواهد بود همه این 180 سامانه را پوشش دهد. بنابراین برنامهریزی سازمان تنها برای نقطه شروع پرتودهی هر استان خواهد بود، اما برای گسترش آن نیازمند ورود بخش خصوصی و دانشبنیانها هستیم که حجم زیادی از جذب نیروی انسانی را شامل خواهد شد. طبیعتا سازمان توانایی جذب حجم قلیلی از نیروی انسانی را دارد. اما با این تصمیم، حجم کثیری از فارغالتحصیلان جذب شرکتهای دانشبنیان شده و بهاین طریق کشور میتواند فعالیت مورد انتظار جامعه جهانی را پوشش دهد. اینها نکاتی است که برای دانشبنیانها و محققان جوان ما توأمان مزیت دارد، آنهم مزیت پایدار... این پدیده بهطور حتم اتفاقی نیست، بلکه جریانی است که بهطور فزاینده پیش میرود.
با تشکر از ارائه توضیحات چنانچه نکته ناگفتهای در خصوص شرکتهای دانشبنیان دارید، بفرمایید.
نکته مهمی که در خصوص دانشبنیانها وجود دارد، این است که نباید از رویهم کپی کنند. دانشبنیان یعنی اینکه شما بتوانید مشتریمدار باشید. بتوانید یک سفارش و یک درخواست را تبدیل به محصول کنید با قابلیت و عملکرد مطلوب، در یک فضای رقابتی و با خدمات پس از فروش پایدار. تا هرکس خرید و استفاده کرد، همواره مشتری وفادار بماند. این اصل دانشبنیانهاست. یعنی شما قدرت خلق محصول و فناوری را داشته باشید. بنابراین ما باید تبدیل به کشوری شویم که قدرت خلق محصول داشته باشد. چرا که سهم روزافزون اقتصاد دانشبنیان قدرت خلق محصول است. شما ببینید شرکتهای بزرگ بینالمللی که کالاهای واسطهای یا سرمایهای تولید میکنند، آن چیزی که جزو لوازم زندگی است یا محیطزیست شهری و شهرنشینی به آن نیاز دارد، هر دو سه سال یکبار تنوع و ارتقای محصول میدهند. این ارتقا به چه دلیل است؟ به دلیل قدرت و ظرفیت خلق محصول و خلق فناوری است. امروز هم که با هوشمندسازی و صنعت سطح بالای دنیا به آن سمتوسوی پیش میرود، سهم بزرگی را فناوری دیجیتال به خود اختصاص داده که حتی آنهم دارد منسوخ میشود و دوره کوانتوم فرارسیده است. بر این اساس است که قدرت پردازش، حرکت وتصمیمگیری و تأثیرگذاری باشدت هرچه سریعتر درحال تحول است. بنابراین شرکتهای دانشبنیان نباید در یک جا ساکن بمانند و درجا بزنند. باید بتوانند قدرت پیشرفت کشور راروزافزون کنند.
بهزعم صاحبنظران، مدیریت جنابعالی در هر سِمَتی که بودهاید، همراه با توسعه فناوری بوده است. در سازمان انرژی اتمی نیز با مدیریت شما، توسعه اقتصاد هستهای و ورود شرکتهای دانشبنیان را به این صنعت شاهد هستیم. از این منظر چه چشماندازی برای توسعه تجاریسازی صنعت هستهای متصور هستید؟
درخصوص دانشبنیانها باید بگویم مخالفت اصلی دشمن برای پیشرفت و دستیابی ما به فناوریهای نوین و نوظهور است و هدف اصلیشان این است که ما به این فناوریها دست پیدا نکنیم. در 40 سال گذشته هم مقصد اساسی این تحریمها و هیاهوها برای جلوگیری از دستیابی ایران به فناوریهای نوین بوده است. دلیل این مخالفت هم روشن است، چون بهمعنای واقعی کلمه فناوری پیشران توسعه است. اگر شما بتوانید علم را به فناوری تبدیل کنید، فناوری را به صنعت برسانید، از آنطرف صنعت را در زندگی مردم تأثیرگذار کرده و بنیانهای اقتصادی را بر اساس آن بنا کنید، نهتنها آسیبپذیر نبوده بلکه با پیشرفت مداوم مواجه میشوید. زیرا پیشرفتهای موضعی و حرکتهای پرنوسان پایدار نیست و اقتصاد زمانی به شکوفایی میرسد که بر مبنای دانش روز دنیا باشد و از تلاطمهای سیاسی و نوساناتی که در مؤلفههای گوناگون و مباحث اقتصادی درگیر است، آسیب نبیند. فقط از این طریق است که میتوان این مسیر را منسجم و استوار طی کرد و به هدف رسید.طی سالهای اخیر و در شرایطی که کشور با تحریم سنگین و فلجکننده مواجه شد، طبیعی بود که زنگ بیدارباش به صدا درآید تا خودمان به فکر باشیم. با تحریمی هم که از سوی دانشگاههای معتبر دنیا در خصوص رشتههای سطح بالا (HIGH-TECH) برای ایرانیان اعمال شد و مسائلی از قبیل منع فروش کالا، منع فروش فناوری و اعمال سختگیرانهترین تحریمها برای کشور و در صدر آن برای سازمان، از این جهت حرکت خودباوری و جهش علمی و فناورانه بهویژه در سالهای اخیر به ظهور و رشد شرکتهای دانشبنیان انجامید که به معنای واقعی کلمه تابلو یا ویترین فرآیند تبدیل علم به ثروت و تبدیل دانش به فناوری و صنعت هستند.البته این پدیده در برخی دستگاهها و نهادها زودتر و در برخی دیگر دیرتر پا گرفت. با همت والای معاونت علمی و فناوری در سالهایی که گذشت از صحنه و عرصهای که شامل یک تابلو و دفتری در دانشگاهها با عنوان ارتباط دانشگاه با صنعت بود، پا را فراتر نهاد و به پارکهای فناوری، مراکز توسعه فناوری و شرکتهای دانشبنیان تبدیل شد. وقتی این مسیر گشوده شد، موجب کاهش آن فشارها، موانع و محدودیتهایی که ایجاد شده بود، گردید و با اعتماد به محققین خودمان و اعتقاد به صنعت و دانشگاههای داخل کشور این حرکت رونق گرفت و شرکتهای دانشبنیان رشد کردند.اما در صنایع هستهای به دلیل ماهیتی که دارد و تصویر امنیتی و مخوفی که از آن ساخته بودند، با تصور بر اینکه اهداف صلحآمیز ندارد، نزدیکی به آن میسر نبود. ما در این دوره برای حرکت دادن کاروان دانشبنیان در سازمان انرژی اتمی-که خودش درواقع نمادی عینی از دانشبنیان است- سیاست درهای باز و نوآوری باز را در پیش گرفتیم. این سیاست در تقابل با سیاستی بود که میخواست صنعت هستهای را سیاسی، امنیتی و غیرشفاف جلوه دهد. اما با چنین رویهای توانستیم ورود، تعامل و زایش شرکتهای دانشبنیان پیرامون موضوعات فناورانه هستهای را کلید بزنیم و آن را گسترش دهیم. گرچه به دلیل ماهیت، سرعت بالایی نداشته اما ریلگذاری درستی صورت گرفته است و با اقدامات انجام شده از فرآیند جهاد تبیین توانستیم فناوری هستهای را برای مردم بیان کنیم و خروجی و نتایجی را که میتواند در زندگی مردم اثربخشی داشته باشد و مردم حس ملموستری نسبت به فناوری هستهای داشته باشند، بیان کنیم.این موضوع از اولویتهای اقدامات اجرایی ما بود که در دستور کار قرار گرفت که مبنای آنهم سند راهبردی 20 ساله سازمان است که 20 فروردین سال 1401 توسط رئیسجمهور محترم رونمایی شد. بهواقع هم سند جامعی است که میتواند برنامه محوری سازمان را اعم از تحقیقات نتیجهگرا و خدماتی که مسأله محور است و به نیازهای کشور پاسخ میدهد برنامهریزی و عمل کند و در مسیر توسعه قرار دهد.بهاین ترتیب، این بستر آماده و سیاستها تدوین واجرایی شد و هماکنون شاهد هستیم که با تعاملات صورت گرفته، شرکتهای دانشبنیان که در پرتو فعالیتهای سازمان در رشتههای گوناگون فعالیت میکردند میتوانند به عنوان شبکه همکار فعالیتهای خود را به مدد این سیاست گسترش بدهند. البته نکته مهمی که وجود دارد، اینکه دانشبنیانها ظرفیت ریسک ندارند. بنابراین تا جایی که مرز شکستن ریسک هست، از آنها پشتیبانی میکنیم. برای نمونه یک شرکت دانشبنیان با سازمان در بخش لیزر تولید مشترکی در خصوص لیزر پورت انجام داد که برای آن آزمایشگاههای لیزر خود را مجهز کردیم و-از آنجا که تجهیزات آزمایشگاه گرانقیمت است- این امکان را فراهم کردیم که فعالیتهای دانشمدارانه خود را در آزمایشگاههای لیزر سازمان انجام بدهند تا زمانی که محصول خود را به ثمر رساندند، از طریق مرکز رسا فاز اول دانشبنیانی خود را طی کرده و به شکل مستقل فعالیت کنند. به هر ترتیب این بستر ایجاد شده و برنامهای است که دامنه بزرگی از فعالیتها و تعامل با دانشبنیانها در شرکتهای تابعه و وابسته به سازمان را شامل میشود.
بسیار عالی! اما بهزعم شرکتهای دانشبنیان؛ مقاومتها و موانعی هنوز در بدنه سازمان برای ورود و فعالیتهای تجاری این شرکتها وجود دارد که حتی بعضی موارد صرفاً با همراهی ریاست سازمان رفع شده که این موضوع بخصوص برای مجموعههایی که از دل صنعت شکل گرفتهاند، پررنگتر است. برای عبور از این موانع چه راهکاری میتوان بهکار بست؟
البته برای مواردی که شما اشاره کردید، شاید نتوان بهصورت کلی اعلام نظر کرد و مصداقی است. یک نوع تلقی وجود دارد که گروهی که در پژوهشکدهها کار کرده و طرحی را به مرحله تولید رساندند، ادعا میکنند که صاحب طرح هستند و این اختیار را دارند که آن را تجاریسازی کنند. درحالیکه اینطور نیست. زیرا این افراد برخوردار از حقوق و مزایای سازمان انرژی اتمی بودند و از محل این سازمان رتبه علمیشان ارتقا پیدا کرده است. ضمن آنکه تمام مراحل تولید طرح آنان با هزینه سازمان است. لذا برای تجاریسازی نباید با چنین نظر و خواستهای مانع ایجاد کنند و در پیشرفت پروژه چالش به وجود آورند. این تلقی و برداشت قطعا اشتباه است. چنانچه محققی بیرون از سازمان و با امکانات شخصی خود تحقیقاتی را به نتیجه برساند، میتواند ادعای مالکیت داشته باشد. اما در درون سازمان و با دریافت امکانات و بهرهمندی از حقوق و مزایای سازمان همراه با ارتقای جایگاه علمی نمیتوان ادعای مالکیت داشت! زیرا محصول با سرمایهگذاری سازمان شکل گرفته است. بنابراین این افراد باید بدانند که با کدام مانع مواجه هستند.نکته دیگر برای شرکتهای دانشبنیانی که با مشکل مواجه هستند، وجود دارد. مثلا مبحث رادیوداروها در انحصار کسی نیست، اما امکانات تولید آن طبق قانون در اختیار سازمان است. حال با توجه به مسئولیت ذاتی و قانونی سازمان انرژی اتمی اگر کسی بخواهد وارد عرصه تولید رادیودارو شود، با توجه به اینکه این محصول مشمول یارانه و به نرخ دولتی است، محل فعالیت اقتصادی و درآمدزایی نیست. بنابراین عرصهای است که ملاحظات خاص خود را دارد و اینطور نیست که سازمان بخواهد انحصار ایجاد کندلازم به توضیح است که بسیاری از تولیدات سازمان نهتنها جنبه درآمدزایی ندارد، بلکه قیمت تمام شده تولید هم به دست نمیآید. اگر سازمان انرژی اتمی این کار را انجام ندهد، دیگری هم نمیتواند هزینه کند. اینجا محلی پرهزینه است و جای پردرآمدی نیست. همچنین علاوه بر زحمت زیاد آن، تعهد بسیار سنگینی بر دوش سازمان است برای نیاز مردم و بیماران که باید در این بخش هزینه کند. پس این مقوله جای کسبوکار نیست بلکه جای وظیفه و تعهد بسیار سنگین انسانی، ملی و اخلاقی است که ما را موظف میکند رادیودارو تولید کرده و به دست مردم برسانیم. مؤکدا موانع ورود به این عرصه خواست مدیران نیست بلکه از ماهیت، الزامات و شرایطی است که دارد. بااینحال چنانچه موارد دیگری بوده، مطرح کنند تا پیگیری کنیم.
درحالیکه این سالها قوانین و مقررات کلی کشور نیل به خصوصیسازی داشته و شرایط برای بخش خصوصی بسیار تسهیلکننده بوده، اماشرکتهای دانشبنیان براین نظرندکه برای همکاری باسازمان همچنان مکلف به رعایت دستورالعملها و ابلاغیههای قدیمی هستند. در این رابطه چه نظری دارید؟
قانون حمایت از دانشبنیانها قانونی فراگیر و الزامی است و برای همه ارگانها ازجمله سازمان انرژی اتمی لازمالاجراست. همه این موارد هم مشمول آییننامه مصوب دولت است و اینکه کسی این تلقی را داشته باشد که انرژی اتمی به قوانین و مقررات قدیمی استناد میکند، باید ببینیم مصداق چه بوده است تا رفع کنیم.
آیا نقش حمایتگری سازمان از بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان را کافی میدانید؟
هنوز فعالیت بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان در این عرصه جان نگرفته و باید جانی بگیرد تا بتواند حرکت کند. این در حالی است که خود ما در بسیاری از رشتهها هنوز در ابتدای راه و در مرحله ریسک قرار داریم. یکسری از پروژههای سازمان ریسک سنگینی را به دنبال دارد و برای به ثمر رساندن آن نیازمند صرف هزینه، انرژی و صبر و حوصله بسیار هستیم. در یک زمانهایی برخی پروژهها سادهتر بوده و احتمال ریسکپذیری آن پایینتر بود و آسانتر مورد حمایت همهجانبه قرار میگرفت تا به ثمر برسد. اما مقوله ورود دانشبنیانها به صنعت هستهای پدیدهای نوین و خام است و هنوز به بلوغ نرسیده، بنابراین اینها مواردی است که باید سازمان آنها را به ثمر برساند و روی ریلی قرار دهد که روان حرکت کند و در دسترس همگان قرار گیرد.
با توجه به اینکه شرکتهای دانشبنیان بخش خصوصی میتوانند محلی برای بروز نوآوری و اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی باشند، سازمان انرژی اتمی برای این منظور چگونه از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان بهره برده است؟
همانطور که اطلاع دارید، نظام جمهوری اسلامی با تدابیر مقام معظم رهبری برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی اعم از کارشناسی ارشد و دوره دکتری حمایتهای ویژهای قائل شده است. مثلا در بحث نظاموظیفه به محققان جوانی که فعال عرصه دانش بوده، اعم از اینکه پروژهای را در دست تحقیق دارند یا مقاله و رسالهای را با همکاری دستگاهها و صنایع مختلف به سرانجام رساندهاند، مدت تحقیق را جزو خدمت نظاموظیفه آنان حساب کرده تا از مزایای کسر خدمت بهرهببرند که امتیاز بزرگی برای جوان محقق ما محسوب میشود.ما هم در سازمان انرژی اتمی دانشجویان با معدل بالا و رتبههای برتر علمی را همانطور که بدون کنکور برای دکترا پذیرش میکنند، بدون آزمون جذب میکنیم و چنانچه بنیاد علمی نخبگان رتبه و نخبگی آنان را مورد تأیید قرار دهد، بر اساس آییننامه مصوب دولت حقوق و مزایایی بالاتر از پذیرفتهشدگان عادی را برای آنان درنظر میگیریم.دیگر اینکه با درنظر گرفتن ظرفیت شرکتهای دانشبنیان که برای سرفصلهای جدید ایجاد کردیم، فرصتهای شغلی بزرگی را برای جذب نیروی انسانی از میان فارغالتحصیلان جوان فراهم ساختهایم. مثلا وقتی اعلام میکنیم که پرتودهی باید در سطح کشور افزایش پیدا کند، قطعا برای توسعه این مراکز نیازمند جذب نیروی انسانی هستیم. لذا تنها نمونههای اول تولید شده توسط سازمان ارائه میشود و مابقی با مشارکت بخش خصوصی و دانشبنیانها توسعه پیدا میکند. چرا که وقتی میگوییم 130 میلیون تُن محصولات کشاورزی میخواهد پرتودهی شود، باید حداقل 180 سامانه مولد پرتودهی در کشور ایجاد شود تا به استاندارد جهانی برسد و بتواند این تولیدات را پوشش دهد. طبیعی است که سازمان انرژی اتمی قادر نخواهد بود همه این 180 سامانه را پوشش دهد. بنابراین برنامهریزی سازمان تنها برای نقطه شروع پرتودهی هر استان خواهد بود، اما برای گسترش آن نیازمند ورود بخش خصوصی و دانشبنیانها هستیم که حجم زیادی از جذب نیروی انسانی را شامل خواهد شد. طبیعتا سازمان توانایی جذب حجم قلیلی از نیروی انسانی را دارد. اما با این تصمیم، حجم کثیری از فارغالتحصیلان جذب شرکتهای دانشبنیان شده و بهاین طریق کشور میتواند فعالیت مورد انتظار جامعه جهانی را پوشش دهد. اینها نکاتی است که برای دانشبنیانها و محققان جوان ما توأمان مزیت دارد، آنهم مزیت پایدار... این پدیده بهطور حتم اتفاقی نیست، بلکه جریانی است که بهطور فزاینده پیش میرود.
با تشکر از ارائه توضیحات چنانچه نکته ناگفتهای در خصوص شرکتهای دانشبنیان دارید، بفرمایید.
نکته مهمی که در خصوص دانشبنیانها وجود دارد، این است که نباید از رویهم کپی کنند. دانشبنیان یعنی اینکه شما بتوانید مشتریمدار باشید. بتوانید یک سفارش و یک درخواست را تبدیل به محصول کنید با قابلیت و عملکرد مطلوب، در یک فضای رقابتی و با خدمات پس از فروش پایدار. تا هرکس خرید و استفاده کرد، همواره مشتری وفادار بماند. این اصل دانشبنیانهاست. یعنی شما قدرت خلق محصول و فناوری را داشته باشید. بنابراین ما باید تبدیل به کشوری شویم که قدرت خلق محصول داشته باشد. چرا که سهم روزافزون اقتصاد دانشبنیان قدرت خلق محصول است. شما ببینید شرکتهای بزرگ بینالمللی که کالاهای واسطهای یا سرمایهای تولید میکنند، آن چیزی که جزو لوازم زندگی است یا محیطزیست شهری و شهرنشینی به آن نیاز دارد، هر دو سه سال یکبار تنوع و ارتقای محصول میدهند. این ارتقا به چه دلیل است؟ به دلیل قدرت و ظرفیت خلق محصول و خلق فناوری است. امروز هم که با هوشمندسازی و صنعت سطح بالای دنیا به آن سمتوسوی پیش میرود، سهم بزرگی را فناوری دیجیتال به خود اختصاص داده که حتی آنهم دارد منسوخ میشود و دوره کوانتوم فرارسیده است. بر این اساس است که قدرت پردازش، حرکت وتصمیمگیری و تأثیرگذاری باشدت هرچه سریعتر درحال تحول است. بنابراین شرکتهای دانشبنیان نباید در یک جا ساکن بمانند و درجا بزنند. باید بتوانند قدرت پیشرفت کشور راروزافزون کنند.