قیل و قال

قیل و قال


 حیدر (حسین یاری) (خطاب به یكی از افرادی كه در قهوه‌خانه است) از تعزیه‌خونه خبری نشده؟!
 همان مرد:  كسی را فرستادم دم‌خونه حاج‌حسین. گویا زنش با خانواده‌های تعزیه‌خون رفتند نظمیه، اما نتونستند خبری از مردانشان بگیرن.
 یاور (پرویز فلاحی‌پور) : حكما تا الان مقر آوردنشون و نشونی تك تك ماها رو دادن!
 یكی دیگر از افراد محله: رد ماها رو  فقط حاج حسین داره و اون هم آدمی نیست كه به این سادگی مقر بیاد.
 یاور: وقتی قنبر، دهنش رو با دو تا چك باز می‌كنه، چه برسه به این پیرمرد كه نظمیه‌چی‌ها از شمر هم بدترن.
 حیدر: پس حالا این دو شب باقی مانده رو چیكار كنیم؟
 یاور: تعزیه بدون تعزیه خون كه نمیشه. الا این‌كه خودمون بزك و دوزك كنیم و لباس تعزیه بپوشیم.
 حیدر: آره! بد فكری هم نیست. نقدا كه آقا صفر و اكبر آقا رو داریم. الباقی نقش‌ها هم خودمون اجرا می‌كنیم.
 یاور: بابا! حیدر تو رو به امواتت كوتاه بیا! اگه تو این تعزیه رو به نیت زنده كردن یاد كربلا كردی كه اجرات با هشت
مجلس هم محفوظه. چه نیازی هست كه بشه ده شب. مگه این‌كه ...
(سریال شب دهم)