نكات مهمی كه مبتلایان به سرطان و خانوادهها باید بدانند
درمان حمایتی
روزها مثل هم تكرار میشود و شما درگیر كارهای خود هستید و به زندگیتان رسیدگی میكنید، مشكل چندانی وجود ندارد و همه چیز خوب پیش میرود تا اینكه احساس ناخوشی سراغتان میآید. نمیتوانید وضعیت جسمتان را نادیده بگیرید و به پزشك مراجعه میكنید تا دلیل آن را جویا شوید. آزمایشها و معاینات زیادی را پست سر میگذارید تا اینكه پزشك یك حقیقت را به شما میگوید و آن چیزی جز ابتلا به سرطان نیست. اینها همگی تصویر كوچكی از ابتلا به سرطان است و تنها افرادی میتوانند آن را درك كنند كه تجربه ابتلا به این بیماری را داشتهاند. اما واقعا وقتی فردی با سرطان مواجه میشود چه باید كند؟ آیا با وجود ابتلا به سرطان، زندگی شادیهای قبل را نخواهد داشت و افسردگی از راه میرسد؟ خانوادهها در چنین شرایطی چه باید كنند؟ دكتر محمدرضا شالبافان، روانپزشك و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی ایران در رابطه با ابعاد روانی این مساله به شما میگوید.
بهاره جلالوند
پیش از هر چیز افراد باید به این نكته توجه داشته باشند كه همه انواع سرطان مثل هم نبوده و در حال حاضر وضعیت درمان در بیشتر نقاط دنیا از جمله كشور ما پیشرفت خوبی داشته است و میتوان بسیاری از انواع سرطان را درمان كرد. اما برخی از انواع سرطانها هم وجود دارد كه متاسفانه امكان درمان برای آنها وجود نداشته و منجر به فوت میشود. البته میزان مرگ و میر ناشی از این نوع سرطانها به نسبت گذشته كمتر شده است. به هر حال سرطان از هر نوعی كه باشد، دانستن ابتلای به آن حق مسلم بیمار محسوب میشود و حتی اگر بیمار در اوایل نوجوانی و اواخر كودكی باشد نیز باید در جریان بیماری خود قرار بگیرد. آگاهی از بیماری باید پیش از شروع اقدامات درمانی صورت بگیرد مگر اینكه فرد در شرایط اورژانسی قرار داشته باشد و به ناچار وارد پروسه درمانی شود. علاوه بر این، تیم درمان موظف است از بیمار بپرسد تا چه میزان تمایل دارد در رابطه با بیماری خود آگاه شود. برخی مطالعات نشان میدهد بسیاری از افرادی كه به سرطان مبتلا شدهاند، تمایل داشتند كه در حضور یكی از اعضای خانواده از بیماری خود آگاه شوند. گاهی برخی خانوادهها به همراه پزشك تصمیم میگیرند بدون اینكه فرد مبتلا را در جریان جزئیات بیماری بگذارند، او را وارد پروسه درمانی كنند كه این كار درست نیست و میتواند به فرد از لحاظ روانی آسیب وارد كند و نباید او را از حق انتخاب و آگاهی نسبت به بیماری محروم كرد.
پذیرش بیماری
بعد از اینكه فرد نسبت به بیماری خود آگاه شد، نوبت به پذیرش آن میرسد و در صورتیكه تصمیم به درمان داشته باشد، باید بدون هیچگونه اتلاف وقتی وارد مرحله درمان شود. گاهی دیده میشود افراد مبتلا بهدلیل نپذیرفتن بیماری خود به درمانهای غیرعلمی رومیآورند و فرصت طلایی برای درمان را از دست میدهند و همین مساله شانس بهبود را كمتر میكند.
بعد از اینكه فرد ابتلای خود را بپذیرد، دچار ناراحتی خواهد شد و ممكن است دلیل ابتلای بیماری خود را به مسائل مختلف ربط دهد و آن را تقصیر دیگران بیندازد. حتی برخی از افراد با خود تصور میكنند كه شاید آدم بدی بودهاند كه به این بیماری مبتلا شدهاند و تحت تاثیر نفرین كسی هستند در حالیكه این باورها نادرست است و ابتلا به سرطان برای هر فردی میتواند اتفاق بیفتد و دلیل آن كاملا جسمی محسوب میشود و فرد نباید چنین نگرشی نسبت به خود داشته باشد. حتی خانواده نیز نباید صحبتهایی مبنی بر این مساله كنند چون فرد در شرایطی است كه میتواند هر صحبتی را جدی بگیرد.
بسیاری از افراد بعد از شروع درمان وارد مرحله چانهزنی میشوند و تصور میكنند با انجام كارهایی چون بخشیدن اموال خود و ... حتما درمان میشوند. ماهیت انجام چنین كارهایی خوب است ولی افراد باید توجه داشته باشند كه بدون توجه به دستورات پزشكی، این كارها تاثیری نخواهد داشت. خانوادهها و فرد باید توجه داشته باشند كه این موارد تصمیم آنی محسوب میشوند و معمولا گذرا هستند.
افسردگی را جدی بگیرید
گاهی برخی بیماران دچار مشكلات روانی و افسردگی میشوند كه در چنین شرایطی فرد مبتلا باید خیلی زود به روانپزشك و روانشناس مراجعه كند. درمانهای حمایتی و دارو درمانی، با توجه به شرایط فرد انجام خواهد شد.
حتی در شرایطی كه پزشكان از درمان قطع امید میكنند و فرد دچار افسردگی، ناامیدی و مشكلات روانی میشود، باید برای كمك به روانپزشك و روانشناس مراجعه كند.
حضور در جامعه
حضور افراد مبتلا به سرطان در جامعه میتواند مفید باشد و اگر شرایطی ایجاد شود كه مبتلایان بتوانند به كار و فعالیتهای زندگی خود ادامه بدهند، در تقویت روحیهشان تاثیر مثبتی خواهد داشت. البته برای حضور در جامعه، انتخاب باید با خود فرد باشد ضمن اینكه چنین احتمالی وجود دارد كه اطرافیان فرد از مساله بیماری او آگاه شوند و اگر تمایلی به دانستن دیگران ندارد، باید این مساله را مدنظر قرار دهد.
فرد مبتلا در صورت كار كردن نباید افراط كند و باید بداند شرایطش با قبل از بیماری متفاوت و با ضعفها و محدودیتهایی روبهروست. خانوادهها و دوستان بیمار باید توجه داشته باشند كه حمایتهای خود را از فرد مبتلا دریغ نكنند، ولی در نظر داشته باشند این حمایتها با ترحم اشتباه گرفته نشود. علاوه بر این، عزاداری پیش از موعد نكرده و اندوه و ناراحتی خود را به فرد مبتلا منتقل نكنند. بدترین مساله این است كه فرد احساس كند چون به سرطان مبتلا شده، با او مانند یك فرد در حال مرگ رفتار میشود و او احساس نكند دیگران به عنوان یك عضو زنده و جاری خانواده با او تعامل میكنند. در شرایطی كه فرد تمایل داشته باشد با برخی افراد كه احساس میكند دلخوری از او دارند صحبت كند، نباید مانع فرد بیمار برای این مساله شد.
یك نكته بسیار مهم
گاهی برخی بیماران ممكن است بنا بر هر دلیل دنبال راهی بگردند كه درد نكشند و افكار بیمارگونه مانند پایان دادن به زندگی سراغ آنها بیاید یا حتی از پزشك بخواهند به زندگی آنها پایان بدهد. این مساله در همه جای دنیا غیراخلاقی، غیرانسانی و ممنوع است و فرد به دلیل درد كنترل نشده ممكن است چنین صحبتهایی كند یا دچار افسردگی شده باشد. در چنین شرایطی باید اقداماتی را برای كاهش درد فرد انجام داد و از روانپزشك كمك گرفت. برخی بیماران نیز ممكن است در طول درمان خسته شوند و تمایل داشته باشند درمان خود را قطع كنند. این مساله بیشتر در افرادی كه آگاهی كافی نسبت به بیماری نداشته یا به اجبار خانواده وارد مرحله درمان شدهاند، دیده میشود. درمانها اگر عوارض و آسیب نداشته باشد، طول عمر بیمار را زیاد میكند و چنانچه بیمار تمایلی برای مواجهه با آسیب و عوارض نداشته باشد، باید به تصمیم او احترام گذاشت.
ترس از غربالگری
برخی سرطانها با معاینات دورهای و غربالگری به صورت زودهنگام قابل تشخیص است كه میتوان به سرطانهایی چون دهانه رحم، سینه، پروستات، روده و... اشاره كرد. به طور كلی بسیاری از افراد معاینات دورهای را چندان جدی نمیگیرند كه این مساله به عدم اطلاعرسانی و اهمال كاری برخی افراد برمیگردد. گاهی بعضی افراد بهدلیل ترس از نتیجه انجام این معاینات دورهای، از انجام آنها پرهیز میكنند كه این ترس بیمارگونه محسوب میشود. در نقطه مقابل، افرادی وجود دارند كه برعكس دسته اول هستند و به صورت بیمارگونه بهدنبال علائم سرطان میگردند و دائم آزمایشات و معایناتی انجام میدهند كه از نظر پزشكی لزومی برای انجامشان نیست.