نسخه Pdf

چاقی دوباره همسرم را نمی‌توانم تحمل کـنم

مرد جوان در دادگاه خانواده:

چاقی دوباره همسرم را نمی‌توانم تحمل کـنم

مرد جوان وقتی دید همسرش رژیم غذایی خود را شکست و دوباره چاق شد، دیگر نتوانست او را تحمل کند. این زوج بر سر همین موضوع با یکدیگر درگیر شدند و در نهایت کارشان به دادگاه خانواده تهران کشیده شد. این زوج هفته گذشته پس از چهار سال زندگی مشترک، تصمیم گرفتند برای همیشه از هم جدا شوند و درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه خانواده ارائه کردند.

زن جوان وقتی مقابل قاضی قرار گرفت، درباره علت درخواست طلاق خود گفت: پنج سال پیش با مهرزاد آشنا شدم. همان زمان عاشق هم شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. مهرزاد اما از همان دوران عقد به اندام من و وزنم خیلی حساس بود و اهمیت می‌داد. اوایل تصور می‌کردم در واقع به من توجه می‌کند. ولی بعدها فهمیدم به خاطر خودش تا این حد به اضافه وزنم توجه دارد. چون خودش لاغر است، اجازه نمی‌داد از یک وزنی بالاتر بروم. مرتب مجبورم می‌کرد رژیم بگیرم. هر بار می‌خواستم غذا بخورم، زهرمارم می‌کرد. از بس که تعداد قاشق‌هایم را می‌شمرد. مرتب به من تذکر می‌داد که امروز زیاد غذا خوردی، زیاد شیرینی خوردی و حواست باشد. خلاصه به هر سختی بود، مرا مجبور کرد رژیم بگیرم و وزنم خیلی پایین آمد. در همه این سال‌ها نیز سعی کردم وزنم را ثابت نگه دارم تا مبادا چاق شوم. بیشتر از همه هم استرس مهرزاد را داشتم. دیگر کم‌کم داشتم اعتماد‌به‌نفسم را از دست می‌دادم. تا این‌که تصمیم گرفتم برای خودم زندگی کنم. دیگر نمی‌خواستم طبق نظر و سلیقه مهرزاد به خودم سختی بدهم. برای همین دیگر رژیم نگرفتم. هرچقدر دلم می‌خواست غذا می‌خوردم. دیگر استرس مهرزاد را نداشتم. تا این‌که کمی اضافه‌وزن پیدا کردم. بعد از آن دیگر نمی‌توانستم مهرزاد را کنترل کنم. هرشب غر می‌زد و ایراد می‌گرفت. تا این‌که آخرین بار به من توهین کرد و گفت چون چاق شدی، دیگر نمی‌توانم تحملت کنم. خیلی شوکه شدم. این مرد به خاطر یک اضافه‌وزن ساده از من متنفر شد. من هم دیگر نمی‌توانستم او را تحمل کنم. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه از این مرد جدا شوم. 
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم از همان روزهای اول می‌دانست که چقدر از چاقی بدم می‌آید. دست خودم نیست. دوست ندارم همسرم از من چاق‌تر باشد. اما او بی‌دلیل با من لجبازی کرد و آن‌قدر پرخوری کرد که کلی اضافه‌وزن گرفت. چاق شد و دیگر نخواست رژیم بگیرد. مسأله من چاقی او نیست. مشکل من با لجبازی‌اش است. او درست دست روی نقظه ضعف من گذاشت و وقتی دید که از این مسأله متنفرم، از روی عمد کاری کرد تا چاق شود. در صورتی که او وزن متناسبی داشت و حتی خودش هم از چاقی بدش می‌آمد. همیشه حواسش به خورد و خوراکش بود و حاضر نمی‌شد اضافه‌وزن پیدا کند. برای همین با هم درگیر شدیم و من هم دیگر نمی‌خواهم در کنار این زن زندگی کنم و درخواست جدایی دارم. 
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت باقیمانده با یک مشاوره خانواده مشورت کنند. 

انتخاب شایسته، مقدمه خوشبختی است
سارا شقاقی، رواشناس در این‌خصوص می‌گوید: به اعتقاد من برای ایجاد احساس رضایتمندی و داشتن خانواده پویا و موفق، باید مهارت‌های زندگی را آموخت که البته برای هر کاری لازم است مهارت‌های مربوط به آن حوزه را فراگرفت. با این‌حال، تنها عامل اساسی موفقیت در زندگی مشترک، آموختن مهارت‌های زندگی نیست بلکه انتخاب درست، درواقع نقطه آغاز موفقیت است. می‌توان عوامل خوشبختی و موفقیت در زندگی مشترک را به دو قسمت پیش از ازدواج و پس از ازدواج تقسیم کرد که انتخاب شایسته مقدمه عوامل پس از ازدواج است. از آنجایی که گام اول این امر خطیر و سرنوشت‌ساز بسیار مهم است، بهتر است که زن و مرد هنگام انتخاب همسر، دقت لازم را داشته باشند. البته برای یک انتخاب صحیح بایدخود را نیزشناخت.شناخت روحیات و خلق وخوی خود بیش از شناخت روحیات همسر آینده اهمیت دارد. پس اگر زن ومرد می‌خواهند همسر مناسبی پیدا کنند، باید اول روی خودشان کار کنند. خودشان را بشناسند، خودشان را دوست داشته باشند و به خودشان اعتماد کنند. دراین صورت، همسر مناسبی پیدا خواهند کرد. در وهله دوم نیز طرف مقابل را به‌خوبی بشناسند و ازجزئی‌ترین مسائل نیز به‌سادگی عبور نکنند. راجع تمام خلق و خوی‌های خود با یکدیگر صحبت کنند وبه یک توافق برسند تا در آینده دچار مشکل و اختلاف نشوند. موضوعاتی مانند چاق شدن همسر، دلیل اصلی جدایی نیست بلکه بهانه جدایی است. این زوج‌ها به خاطر موضوعات دیگر به‌خصوص لجبازی به این مرحله از زندگی می‌رند و با پیدا کردن بهانه‌ای راهی دادگاه خانواده می‌شوند.

مهدی یکه‌سادات - تپش