راه رهایی از سرگردانی
تلویزیون را همچنان پیگیری میكنم و غیر از شبكههای مستند و ورزش كه تكلیفشان تا حدودی روشن است، به نظر میرسد بقیه شبكهها و تولیدات بین جذاب بودن و ایدئولوگ بودن سرگردانند!
این سرگردانی را میتوان با ارائه برنامههایی پیشرو حل كرد؛ یعنی اگر بناست هم ایدئولوگ باشند و هم سرگرم كنند باید این همپوشانی را از بستر طرحهایی كه مقبولشان است، ایجاد كنند. نمیشود به سازنده گفت محصول سرگرمكننده بسازد و بعد حین پخش بهخاطر ایدئولوگ نبودن ممیزیاش كرد و برعكس.
تلویزیون به تصمیمات جامع و هماهنگی نیاز دارد كه تكلیف تولیدكنندگان را یك بار برای همیشه روشن كند. این حس شخصی خودم است كه اخیرا تجربه ساخت سریال برای تلویزیون را هم داشته ام و به قول معروف تا انتهای این راه را رفته و برگشتهام.
كمیتگرایی چاره كار ما نیست. چه بخواهیم جذاب باشیم و چه ایدئولوگ با افزایش فلهای شبكهها و تولیدات به جایی نمیرسیم. پیشنهادم در كوتاه مدت كاستن از كمیت و افزودن بر كیفیت است. میتوان تعداد شبكهها را كم كرد یا برخی شبكهها را كلا به بخش خصوصی داد و اولویت تولید را گذاشت بر چند شبكه محدود.
سریالهای تلویزیونی ماههای اخیر تلویزیون را پیگیری كردهام و فكر میكنم هیچكدامشان حیثیتی نبودهاند. منظور از حیثیتی بودن یعنی سریالی كه سازنده به چشم ناموسش به سریال نگاه كند و چنان استانداردی به كار ببرد كه مو لای درزش نرود. باید به تولید محصول در رسانه ملی به چشم مرگ و زندگی نگاه كرد تا نتیجه مقبول حاصل شود.
برنامههای گفتوگومحور هم سعی كردهاند به سمت سرگرمی حركت كنند، ولی دیدهایم كه همان تلاش برای سرگرمی و در عین حال ایدئولوگ بودن كار دستشان میدهد و گافهای مختلف را رقم میزند.
تلویزیون در همه ادوار خود برندهایی را ساخته كه اگر قدر برندهایش را بهتر بداند یقینا هم با صرفه جویی هزینهها روبهرو خواهد شد و هم باعث میشود بر دامنه برندسازی رسانهای افزوده
شود.
تلویزیون باید درهایش برای فكر نو باز باشد و اینطور نباشد سلیقهها و ممیزیهای سلیقهای موجبات ازدست رفتن مخاطبان شود.