كدام روایت درباره حصر خرمشهر معتبر است؟
۵۷۸ یا ۱۳۵۰۵ روز
علی سلیمی
ما انسانهایی شفاهی هستیم. این «ما» كه میگویم منظور مای ایرانی است. ما ایرانیها انسانهایی هستیم كه فرهنگمان شفاهی است و برای همین است كه در سخنان خودمان هم روی واژه «شنیدهام» زیاد تكیه میكنیم و بخشی از ساختار ذهنی ما درباره امور مختلف بر اساس شنیدههایمان است. برای همین وقتی میگوییم «خرمشهر» بیدرنگ تیتر خبر تلویزیون پس از آزادسازی خرمشهر در گوشمان میپیچد؛ «خرمشهر، شهر خون آزاد شد» و بعد از آن هم نوحه مشهوری كه ترجیعبند آن
«ممد نبودی» است دور میخورد. البته احتمال دارد جمله مشهوری كه منسوب به امام خمینی(ره) است هم در خاطرمان بیاید؛ «خرمشهر را خدا آزاد كرد».
میگفتم كه ما مردمی شفاهی هستیم كه ذهن و زبانمان را موضوعات شفاهی شكل میدهد! یعنی اگر از ما بپرسند همین خرمشهر كه خدا آزاد كرده چقدر میشناسید یا چقدر درباره همان دوره دربارهاش مطلب خواندهاید احتمالا جواب واضحی نمیتوانیم بدهیم. اصلا اینطور اگر نباشد باید شك كرد. ما میدانیم كه عراقیها شهر را خانه به خانه تصرف و تسخیر كردند. مثلا میدانیم كه مسجد جامع شهر مركز مقاومت مردمی بوده و رهبری مقاومت و هماهنگی جبهه مقاومت شهر از این مسجد صورت میگرفته است. مثلا میدانیم پس از آزادسازی خرمشهر رزمندهها فوجفوج در این مسجد نماز شكر خواندند كه توانستند پاره تن وطن را از دشمن بعثی باز پس بگیرند ولی بعید است بدانیم كه این شهر پس از چند روز مقاومت مردمی به دست ارتش بعث عراق افتاد؟
یعنی در روزگاری كه این روایتها حرف اول و آخر را میزنند ما خیلی روایت درستی از این شهر نمیدانیم، این به معنای این نیست كه روایتی درباره این شهر از مراحل مختلف اعم از مقاومت، نبرد خیابانی، جنگ تن به تن و باز پسگیری وجود ندارد بلكه باید در كمال تاسف گفت: ما روایتهای موجود را نخواندهایم.
ما مقصریم كه روایتها را نمیخوانیم. روایتهایی كه شكلدهنده هویت جمعی ماست و ما بدون آنها خلأ داریم. بپذیریم یا نپذیریم آنچه به عنوان وضع موجود با آن روبهرو هستیم این است كه ما هر روز كه میگذرد با فراموش كردن روایتهای اصیل، خرمشهر را از دست میدهیم. خرمشهری كه به راحتی به دست دشمن نیفتاد و به راحتی هم آزاد نشد، ولی امروز در حالی كه جنگ روایتها سخت در جریان است، ما روایتهای خودمان را فراموش كردهایم. نمیدانیم خرمشهر كجاست یا شهید محمد جهانآرا كیست؟ حتی نمیدانیم فرمانده فاتح خرمشهر چه كسی است؟ میبینید! سؤالهای سادهای است كه ما پاسخهای روشنی برای آنها نداریم. حالا اینكه بخواهیم بدون رجوع به گوگل یا دیگر موتورهای جستوجو بگوییم كه مدت زمان مقاومت خرمشهر چند روز است، احتمالا برای ما كار سختی باشد!
امروز در آستانه سی و هفتمین سالگرد آزادسازی خرمشهر و بازپسگیری این شهر هستیم، ولی اگر بخواهیم روراست باشیم، باید بگوییم هنوز خرمشهر در حصر است، حصری كه ناشی از نخواندن و تكثیر نشدن روایت خرمشهر است و هنوز این نقطه طلایی در جنگ هشت ساله از این فراموشی رنج میبرد و به نظر حصر خرمشهر بیش از ۵۷۸ روز است، حصری است به طول تاریخ فراموشی این شهر از جغرافیای سیاسی و فرهنگی ما! شهری كه مردم آن درس ایستادگی و غرور را به تاریخ دیكته كردند و كوچهپسكوچههای این شهر یادآور زنان و مردانی است كه حاضر نبودند ساده دست از وطن خویش بشویند.
باز هم باید برگردم به ابتدای سخن، ما مردمی با فرهنگ شفاهی هستیم و ای كاش به جای تكرار سالانه برخی كلیدواژههای مشهور پیرامون خرمشهر، روایتهای خرمشهر را كه از زبان شاهدان و حاضران در آن روزها بازگو شده، تكرار میكردیم. در آن صورت احتمالا امروز خرمشهر اینگونه در نبرد روایتها تنها نبود.
امروز پس از ۳۷ سال از آزادسازی خرمشهری كه صدام برای تصرف آن برنامههای بسیاری داشت و حاضر نبود به هیچوجه آن را كه اهرم تبلیغاتیاش در جنگ بود از دست بدهد، شهری كه ابزار جنگ روانی دستگاه جنگی صدام بود و مقاومت مردمی در این شهر آن را متمایز از شهرهای جنگزده جهان كرده، باید گفت بیایید خرمشهر را بخوانیم!
«ممد نبودی» است دور میخورد. البته احتمال دارد جمله مشهوری كه منسوب به امام خمینی(ره) است هم در خاطرمان بیاید؛ «خرمشهر را خدا آزاد كرد».
میگفتم كه ما مردمی شفاهی هستیم كه ذهن و زبانمان را موضوعات شفاهی شكل میدهد! یعنی اگر از ما بپرسند همین خرمشهر كه خدا آزاد كرده چقدر میشناسید یا چقدر درباره همان دوره دربارهاش مطلب خواندهاید احتمالا جواب واضحی نمیتوانیم بدهیم. اصلا اینطور اگر نباشد باید شك كرد. ما میدانیم كه عراقیها شهر را خانه به خانه تصرف و تسخیر كردند. مثلا میدانیم كه مسجد جامع شهر مركز مقاومت مردمی بوده و رهبری مقاومت و هماهنگی جبهه مقاومت شهر از این مسجد صورت میگرفته است. مثلا میدانیم پس از آزادسازی خرمشهر رزمندهها فوجفوج در این مسجد نماز شكر خواندند كه توانستند پاره تن وطن را از دشمن بعثی باز پس بگیرند ولی بعید است بدانیم كه این شهر پس از چند روز مقاومت مردمی به دست ارتش بعث عراق افتاد؟
یعنی در روزگاری كه این روایتها حرف اول و آخر را میزنند ما خیلی روایت درستی از این شهر نمیدانیم، این به معنای این نیست كه روایتی درباره این شهر از مراحل مختلف اعم از مقاومت، نبرد خیابانی، جنگ تن به تن و باز پسگیری وجود ندارد بلكه باید در كمال تاسف گفت: ما روایتهای موجود را نخواندهایم.
ما مقصریم كه روایتها را نمیخوانیم. روایتهایی كه شكلدهنده هویت جمعی ماست و ما بدون آنها خلأ داریم. بپذیریم یا نپذیریم آنچه به عنوان وضع موجود با آن روبهرو هستیم این است كه ما هر روز كه میگذرد با فراموش كردن روایتهای اصیل، خرمشهر را از دست میدهیم. خرمشهری كه به راحتی به دست دشمن نیفتاد و به راحتی هم آزاد نشد، ولی امروز در حالی كه جنگ روایتها سخت در جریان است، ما روایتهای خودمان را فراموش كردهایم. نمیدانیم خرمشهر كجاست یا شهید محمد جهانآرا كیست؟ حتی نمیدانیم فرمانده فاتح خرمشهر چه كسی است؟ میبینید! سؤالهای سادهای است كه ما پاسخهای روشنی برای آنها نداریم. حالا اینكه بخواهیم بدون رجوع به گوگل یا دیگر موتورهای جستوجو بگوییم كه مدت زمان مقاومت خرمشهر چند روز است، احتمالا برای ما كار سختی باشد!
امروز در آستانه سی و هفتمین سالگرد آزادسازی خرمشهر و بازپسگیری این شهر هستیم، ولی اگر بخواهیم روراست باشیم، باید بگوییم هنوز خرمشهر در حصر است، حصری كه ناشی از نخواندن و تكثیر نشدن روایت خرمشهر است و هنوز این نقطه طلایی در جنگ هشت ساله از این فراموشی رنج میبرد و به نظر حصر خرمشهر بیش از ۵۷۸ روز است، حصری است به طول تاریخ فراموشی این شهر از جغرافیای سیاسی و فرهنگی ما! شهری كه مردم آن درس ایستادگی و غرور را به تاریخ دیكته كردند و كوچهپسكوچههای این شهر یادآور زنان و مردانی است كه حاضر نبودند ساده دست از وطن خویش بشویند.
باز هم باید برگردم به ابتدای سخن، ما مردمی با فرهنگ شفاهی هستیم و ای كاش به جای تكرار سالانه برخی كلیدواژههای مشهور پیرامون خرمشهر، روایتهای خرمشهر را كه از زبان شاهدان و حاضران در آن روزها بازگو شده، تكرار میكردیم. در آن صورت احتمالا امروز خرمشهر اینگونه در نبرد روایتها تنها نبود.
امروز پس از ۳۷ سال از آزادسازی خرمشهری كه صدام برای تصرف آن برنامههای بسیاری داشت و حاضر نبود به هیچوجه آن را كه اهرم تبلیغاتیاش در جنگ بود از دست بدهد، شهری كه ابزار جنگ روانی دستگاه جنگی صدام بود و مقاومت مردمی در این شهر آن را متمایز از شهرهای جنگزده جهان كرده، باید گفت بیایید خرمشهر را بخوانیم!