نسخه Pdf

دام شیطانی برای شاخ‌های اینستاگرام

وقتی دنبال کننده زیاد بلای جان دختران جوان می‌شود

دام شیطانی برای شاخ‌های اینستاگرام

اگر به صفحات فارسی كه در اینستاگرام باز می‌شود سر بزنید محال است با انبوه صفحات مربوط به دختران جوانی كه خود را فعال در زمینه مدلینگ و میكاپ آرتیست و عكاس معرفی كرده‌اند، روبه‌رو نشوید. دخترانی كه حجم بالای دنبال کننده را از راه انتشار تصاویر و فیلم‌های مربوط به زندگی خصوص شان به دست می آورند و به قول خودشان از این راه نان می‌خورند. عكس بیشتر، دنبال کننده بیشتر و مخاطب بیشتر درآمد بیشتر !!

سروان سمانه مهربانی

در ظاهر كسب و كار بی زحمتی است. در خانه می‌نشینی و با انتشار تصاویر و فیلم‌های خصوصی و شخصی خودت دنبال‌كننده جمع می‌كنی. اما چطور می‌شود كه پای خانم‌های مدل اینستاگرامی ‌به اداره شانزدهم پلیس آگاهی باز می‌شود؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا یكی از پرونده‌ها را مرور می‌كنیم.
همه چیز با یك پیام خصوصی در اینستاگرام شروع شد. فردی با خانم مدل موردنظر ما تماس می‌گیرد و خود را مدیر یك شركت تبلیغاتی معرفی می‌كند كه در كار تولید فیلم و تیزر تبلیغاتی فعالیت دارد و ادعا می‌كند چهره این خانم را برای همكاری پسندیده است و نمونه عكس برای خانم می‌فرستد كه آیا توانایی گرفتن چنین ژست‌هایی را دارد و دختر جوان نیز با اطمینان توانایی و موافقت خود را اعلام می‌كند و بعد از كلی چانه زنی بر سر هزینه همكاری به توافق می‌رسند و برای مشاهده محل فیلمبرداری قرار می‌گذارند. بدون كوچك‌ترین بررسی كه آیا ردی در دنیای واقعی از ادعاهای اعلامی‌از سوی فرد تماس گیرنده وجود دارد یا نه، خانم مدل، سرمست از قابلیت خود و تشنه كسب درآمد بیشتر از راه قیافه و صورت، راهی محل قرار می‌شود و چیزی كه در نهایت رخ می‌دهد سوءاستفاده از دختر جوان توسط چند جوان قهوه‌خانه‌نشین است. 
یكی از طعمه‌های اعضای این باند درباره روز حادثه می‌گوید: قرار بود راننده شركت دنبالم بیاید. در میانه راه او مقابل پای پسر جوانی توقف كرد. می‌گفت یكی از همكاران شركت است. 
به موضوع شك نكردم. به سمت جنوب تهران رفت و در یك لحظه همه چیز تغییر كرد. برق چاقو به چشمم زد و صدایی خشن كه می‌خواست مقاومت نكنم. به جای شركت فیلمسازی به بیابان‌های اطراف تهران رفتیم و نتوانستم دربرابر خواسته شوم آنها مقاومت كنم. آنها نیمه‌های شب مرا در خیابانی پیاده كرده و فرار كردند.
اینجا همه چیز مجازی است و اگر حواست را جمع نكنی مدیر شركت تبلیغاتی جوان بیكار قهوه خانه نشین از كار درمی‌آید، افراد بیماری كه برای یافتن شكارنیاز نیست زحمت زیادی به خود بدهند و كافی است چرخی در صفحات اینستاگرامی‌دختران جوانی بزنند كه سرمست از زیبایی، به قربان صدقه رفتن مخاطب‌هایشان و دریافت پیشنهادات مجازی گوناگون عادت كرده‌اند و آمادگی ذهنی برای پذیرش هر حقه و فریبی را دارند. 
در پایان بهتر است صحبت‌های یكی از متهمان این پرونده را مرور كنیم. «بیشتر سراغ شاخ‌های مجازی می‌رفتیم. فریب آنها كار سختی نبود. شاخ شده بودند تا بتوانند با آن درآمد كسب كنند. 
كمی‌چرب زبانی و تعریف از قیافه و تیپ و هیكل آنها باعث می‌شد در دام ما گرفتار شوند. همه چیز در دایركت اینستاگرام پیش می‌رفت و آنها حتی آدرس محل فیلمبرداری را از ما نمی‌پرسیدند و فقط تاكید داشتند بعد از فیلمبرداری هزینه بازی در فیلم تبلیغاتی را می‌گیرند. همین اعتماد اینترنتی باعث می‌شد، اقدامات مجرمانه خودمان را راحت پیش ببریم.»

نظریه كارشناس 
​​​​​​​    فضای مجازی محل گرفتن تصمیمات واقعی نیست. حتی اگر نقطه شروع آشنایی كاری یا عاطفی در فضای مجازی باشد برای محافظت از خود باید موارد مطروحه را در دنیای واقعی سنجیده و از درستی آن اطمینان حاصل كنیم. 
   در اولین ملاقات‌های كاری یا عاطفی چه مجازی و چه واقعی تنها مراجعه نكنیم، اطرافیانمان را در جریان قرار دهیم و در مكان‌های عمومی‌قرار بگذاریم و از سوار شدن به خودرو افرادی كه تازه با آنها آشنا شده‌ایم، خودداری كنیم.
    افراد كلاهبردار و اغفالگر به‌خوبی با مشاهده تصاویر و اطلاعات شخصی كه ما در صفحات خود در شبكه‌های مجازی به اشتراك می‌گذاریم با روان‌شناسی مخاطب خود آشنا شده و مسیر موثر اغفال و فریب ما را پیدا می‌كنند. 
   همین الان نگاهی به صفحه شخصی خود در اینستاگرام، فیسبوك و... انداخته و بررسی كنید یك فرد غریبه بدون كوچك‌ترین هزینه‌ای می‌تواند به چه اطلاعات ذی‌قیمتی در مورد شما، اعضای خانواده و دایره دوستان و آشنایان، علایق، اعتقادات، شغل، محل سكونت و حتی این‌كه شما در سفر هستید یا در محل كار دست پیدا كند. 
برخلاف تصور افراد، فضای مجازی به مراتب خطرناك‌تر از دنیای واقعی است، به‌راحتی اطمینان نكنیم و خود را در دام ذهن‌های بیماری كه درشبكه‌های اجتماعی در جست‌وجوی قربانی می‌گردند، گرفتار نكنیم.