حكایت 2 شاخ از شاخهای اینستاگرام
در سرزمینی از سرزمینهای دوردست، دو دوست بودند كه باهم شریك شده بودند و یك فعالیت تولیدی راه انداخته بودند و بهصورت تماموقت سعی بیهوده میكردند و رنج بیهوده میبردند تا بتوانند گلیم كسبوكار خود را از آب بیرون بیاورند، اما از آنجا كه مملكت در شرایط بحران اقتصادی بود، هرچه بیشتر تلاش میكردند، بیشتر در فلاكت فرو میرفتند.
دو دوست روزی در دفتر نشسته بودند و به یكدیگر نگاه میكردند كه وقت ناهار فرا رسید. دوست اول گفت: حال كه درآمد درست و حسابی نداریم كه ناهار درست و حسابی بخوریم، برویم نان سنگك و ماست تازه بگیریم و نان و ماست بخوریم. دوست دوم گفت: بسیار فكر خوبی كردی. من نان میگیرم و تو ماست بگیر. سپس هردو برای خرید نان و ماست از دفتر بیرون رفتند. چند دقیقه بعد دوست اول با یك ظرف ماست به دفتر برگشت. سپس دو كاسه یكبارمصرف گیاهی تجدیدپذیر برداشت تا ماست را در آن قسمت كند و منتظر بماند تا دوست دوم بیاید. وقتی ماست را در كاسهها ریخت، احساس كرد كاسه سمت راست مقدار بیشتری ماست دارد. پس یك قاشق ماست از كاسه سمت راست در كاسه سمت چپ ریخت. آنگاه احساس كرد كاسه سمت چپ مقدار بیشتری ماست دارد، پس یك قاشق ماست از كاسه سمت چپ در كاسه سمت راست ریخت. آنگاه احساس كرد كاسه سمت راست مقداری بیشتری ماست دارد... در این هنگام دوست دوم با نان سنگك به دفتر برگشت و دوست اول را در حال ماستبازی دید. دقایقی به تماشای او ایستاد و وقتی دید ولكن نیست از او فیلم گرفت و برای خنده در شبكه اجتماعی اینستاگرام بارگذاری كرد و زیر آن نوشت: از ماست كه بر ماست.
این ویدئو در عرض 24ساعت 440هزار بار دیده شد و در صفحه پیشنهادهای اینستاگرام بالا آمد و طی دو روز به یكی از پربازدیدترین ویدئوهای فضای مجازی تبدیل شد. دودوست وقتی چنین دیدند فعالیت تولیدی خود را متوقف كردند و یك ادمین استخدام كردند و پیج ضربالمثلهای فارسی در آیینه تصویر را در شبكه اجتماعی اینستاگرام راهانداختند و پس از مدتی با گرفتن تبلیغات فراوان و درج آن در ابتدای ویدئوها بهشدت پولدار شدند و هماكنون دو تن از شاخهای اینستاگرام میباشند كه توسط ادمین اداره میشوند. برای دادن تبلیغ به آنها باید به دایركت مراجعه كنید.
دو دوست روزی در دفتر نشسته بودند و به یكدیگر نگاه میكردند كه وقت ناهار فرا رسید. دوست اول گفت: حال كه درآمد درست و حسابی نداریم كه ناهار درست و حسابی بخوریم، برویم نان سنگك و ماست تازه بگیریم و نان و ماست بخوریم. دوست دوم گفت: بسیار فكر خوبی كردی. من نان میگیرم و تو ماست بگیر. سپس هردو برای خرید نان و ماست از دفتر بیرون رفتند. چند دقیقه بعد دوست اول با یك ظرف ماست به دفتر برگشت. سپس دو كاسه یكبارمصرف گیاهی تجدیدپذیر برداشت تا ماست را در آن قسمت كند و منتظر بماند تا دوست دوم بیاید. وقتی ماست را در كاسهها ریخت، احساس كرد كاسه سمت راست مقدار بیشتری ماست دارد. پس یك قاشق ماست از كاسه سمت راست در كاسه سمت چپ ریخت. آنگاه احساس كرد كاسه سمت چپ مقدار بیشتری ماست دارد، پس یك قاشق ماست از كاسه سمت چپ در كاسه سمت راست ریخت. آنگاه احساس كرد كاسه سمت راست مقداری بیشتری ماست دارد... در این هنگام دوست دوم با نان سنگك به دفتر برگشت و دوست اول را در حال ماستبازی دید. دقایقی به تماشای او ایستاد و وقتی دید ولكن نیست از او فیلم گرفت و برای خنده در شبكه اجتماعی اینستاگرام بارگذاری كرد و زیر آن نوشت: از ماست كه بر ماست.
این ویدئو در عرض 24ساعت 440هزار بار دیده شد و در صفحه پیشنهادهای اینستاگرام بالا آمد و طی دو روز به یكی از پربازدیدترین ویدئوهای فضای مجازی تبدیل شد. دودوست وقتی چنین دیدند فعالیت تولیدی خود را متوقف كردند و یك ادمین استخدام كردند و پیج ضربالمثلهای فارسی در آیینه تصویر را در شبكه اجتماعی اینستاگرام راهانداختند و پس از مدتی با گرفتن تبلیغات فراوان و درج آن در ابتدای ویدئوها بهشدت پولدار شدند و هماكنون دو تن از شاخهای اینستاگرام میباشند كه توسط ادمین اداره میشوند. برای دادن تبلیغ به آنها باید به دایركت مراجعه كنید.