لطفا عجله نكنید!

لطفا عجله نكنید!


نمی‌دانم چرا برخی همكاران سریال‌ساز بیش از حد علاقه دارند نماهایشان را بسته و تاریك بگیرند. یك دلیلش، شاید به كمبود بودجه بازگردد كه باعث می‌شود فقط بخواهند سریال را به موعد پخش برسانند و در نتیجه هرچه پلان‌ها بسته‌تر و طیف رنگی تیره باشد گاف‌های طراحی صحنه عجولانه كمتر به چشم می‌آید.
به‌كــــــرات شـــــــنیده‌ام كــــه بــعضی تهیه‌كنندگان دو سریال را همزمان می‌سازند و اینجاست كه كمیت جایش را به كیفیت می‌دهد یا بارها شده كه همكاران همزمان با فیلمبرداری، متن هم می‌نویسند و در دو جبهه عجله دارند چون هم سریع و بی‌چفت و بست می‌نویسند و هم سرصحنه سریع و باعجله پلان می‌گیرند و در نهایت هیچ تنوع و كیفیتی در این‌گونه سریال‌ها دیده نخواهد شد.
البته در همین دوران سریال‌های خوبی مانند «بانوی عمارت» را هم داشته‌ایم كه بسیار حساب‌شده و بادقت نظر پیش رفته بودند و بازخورد خوبی هم داشتند چون برای متن و فیلمبرداری‌شان وقت گذاشته شده بود ولی سریالی كه صبح نوشته و بعدازظهر فیلمبرداری شود، معلوم است كه سرنوشت خوبی نخواهد داشت.
متاسفانه برخی به سریال‌سازی به چشم كاسبی نگاه می‌كنند و همین می‌شود كه در ساخت سریال، تعجیل بسیاری وجود دارد و بدون كمترین تعمقی بر داستان سریال را نوشته و پیش می‌برند.
 ما به لحاظ نیروهای انسانی نسبت به كشورهای همسایه، بسیار در سطح بالایی قرار داریم ولی آنها سرصبر و بادقت سریال می‌سازند و ما با عجله و هول‌هولكی.
آنها حتی با كپی از سریال‌های ماندگار ما به سراغ ساخت موسیقی‌های باكلام خوب برای سریال‌ها می‌روند ولی در اینجا ما گرفتار عجله و شتابی هستیم كه حتی فرصت تولید موسیقی اصلی را از ما می‌گیرد.