پـــــــایــــــــان  4 مـاه زنـــــدگـــــــی مخفیانـــــه شرور فلاح

پـــــــایــــــــان 4 مـاه زنـــــدگـــــــی مخفیانـــــه شرور فلاح

شرور سابقه‌دار محله فلاح كه بعد از زخمی كردن مغازه‌داران و غرفه‌دار سیاه‌چادر  فراری بود، بعد از چهار ماه بازداشت شد. 
 به گزارش خبرنگار جام‌جم، سردار علی ذوالقدری، رئیس پلیس امنیت پایتخت دیروز در جمع خبرنگاران  گفت: چند نفر از كسبه و نیز مردی كه برای فروش محصولات عشایری و روستایی  غرفه‌ای در محله فلاح راه‌اندازی كرده بود از سوی مرد شرور به نام حسن كه شرب خمر و قدرت‌نمایی  كرده بود، زخمی شدند. بعد از شكایت سه مرد زخمی ماموران كلانتری امامزاده حسن (ع ) در تعقیب متهم بودند تا این‌كه یك ماه پیش این پرونده به پلیس اطلاعات -امنیت تهران ارسال شد.
 وی افزود: متهم هشت فقره سابقه كیفری در زمینه دعوا و درگیری با قمه و چاقو، نزاع دسته‌جمعی و فردی، تصرف عدوانی، شرب خمر و استعمال و فروش مخدر و برهم زدن نظم عمومی، خرید و فروش موادمخدر و سرقت خودرو و وسایل آن را داشت. سرانجام متهم بعد از چهار ماه فرار در خانه قدیمی در غرب تهران در حالی بازداشت شد كه در بازرسی از آنجا 5/12 كیلو گرم تریاك كه ماهرانه میان آجرهای خانه جاسازی شده بود همراه مشروبات الكلی و دو قمه كشف شد. 
یكی از شاكیان این شرور به جام‌جم گفت: ساكن الیگودرز هستیم. چادرهای عشایری را در همه شهرها از جمله تهران راه‌اندازی كرده و محصولاتمان را  می‌فروشیم. در محله فلاح، غرفه‌مان را در چادر عشایری بنا كردیم. ساعت 11 شب بیست و هشتم اسفند سال گذشته مرد شرور از ما غذا خرید و خورد. بعد با دوستانش بازگشت. چپ چپ نگاه كرده و دعوا كرد. هرچه تلاش كردیم از دستش خلاص نشدیم. او چادر عشایری‌مان را همراه وسایل، یخچال و محصولاتمان از بین برد و 20 میلیون تومان به ما خسارت زد.

 شرور همه‌كاره
حسن  28 ساله از شرورهای سابقه‌دار محله فلاح تهران  بوده كه به زبان می‌گوید پشیمان است، اما رفتارهای خشنی كه مرتكب شده این را نشان نمی‌دهد. 
سابقه داری؟
هشت سابقه دارم كه همه‌اش برای دعوا و درگیری است. گاهی دیه می‌دادم و گاهی با رعب و وحشت رضایت می‌گرفتم. اولین بار زمانی كه 20 ساله بودم به خاطر قمار بازداشت شده و سه ماه در زندان اوین بودم. بعد از آزادی گرفتار بچه‌های خلافكار محله شده و شرور و خلافكار شدم و مواد هم مصرف كرده و می‌فروختم. دو سال پیش از زندان آزاد شدم.  
از آخرین دعوایت بگو.
 آن شب از غرفه سیاه‌چادر كه در محله فلاح دایر شده بود غذا خوردم و بیرون آمدم. مست بودم، غرفه‌دار به من چپ چپ نگاه كرد، با دوستانم بازگشتم. با قمه او و دو نفر از كسبه را زخمی كردم. 
موادفروشی می‌كردی؟
 سه روز قبل بچه‌محله‌مان كه قاچاقچی بود 
5/12 كیلو تریاك آورد و به من داد تا نگه دارم. محموله را میان آجرهای اتاق‌خواب پنهان كردم.