گفتوگو با عباس بلوندی، طراح صحنه و لباس فیلم «یتیمخانه ایران»
نمایی باز از یک هولوکاست انگلیسی
«یتیمخانه ایران» آخرین فیلم ابوالقاسم طالبی است كه در سالهای 1300- 1295 شمسی و همزمان با قیام جنگل به رهبری میرزا كوچكخان و جنگ جهانی اول میگذرد. این فیلم كه گوشهای از سالهای تاریك اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس را به تصویر میكشد در حقیقت نمایی است واقعی از اعمال سیاستهای مستقیم انگلیس در ایران؛ انگلیسی كه در آن زمان حتی اجازه دسترسی مردم به دارو را هم نمیداد و به همین خاطر بود كه حدود نیمی از جمعیت كل كشور بر اثر بیماری و قحطی در گذشتند. این روزها كه بحث انگلیسیها و توقیف نفتكشهایشان در خلیجفارس بر سر زبانها افتاده، به سراغ عباس بلوندی طراح صحنه و لباس فیلم یتیمخانه ایران رفتیم و با او درباره این فیلم تاریخی به گفتوگو پرداختهایم كه در ادامه میخوانید.
باید یك همفكری و تبادل نظر درستی بین این دو نفر اتفاق بیفتد. به عنوان مثال برای فیلم یتیمخانه ایران زمانی كه من و ابوالقاسم طالبی (كه علاوهبر كارگردان، نویسنده فیلمنامه هم بودند) فیلمنامه را دورخوانی میكردیم، یكسری از بخشها و سكانسها را بررسی میكردیم، در مورد چگونگی طراحی دكورها صحبت میكردیم و .... اینها البته مربوط به دكور است. در مورد طراحی لباس و ابزار و هر آنچه مربوط به كار است هم باید بحث و تبادل نظر و در نهایت جمع بندی دقیقی بین طراح صحنه و لباس با كارگردان صورت پذیرد تا منجر به خروجی قابل قبولی شود.
از آنجا كه فیلم یتیمخانه ایران مضمونی تاریخی دارد و ماجرای قحطی فراگیر ایران در زمان جنگ جهانی اول و حضور نیروهای نظامی روس و انگلیس در ایران را روایت میكند، شما برای تطابق فضاسازی این فیلم با آن دوره از تاریخ (اواخر دوره قاجار و شروع جنگ جهانی اول) چقدر از مستندات و تخیلتان بهره گرفتید؟
خوشبختانه برای این فیلم مستندات زیادی موجود بود. ما تحقیقات بیشماری در سایتهای داخلی و خارجی انجام دادیم و حتی چند جلد كتاب در این باره از انگلیس برای ما آوردند و مترجمان زبدهای آنها را به فارسی ترجمه كردند كه از جمله این كتابها میتوانم به خاطرات ژنرال لیونل دنسترویل (فرمانده نیروی دنسترفورس بود كه برای اشغال باكو از همدان به انزلی و در ژوئن ۱۹۱۸ از انزلی به باكو حركت كرد اشاره کنم. این نیروی هزارنفره انگلیسی همراه نیروهای بیچراخف در منجیل با نیروهای جنبش جنگل به رهبری میرزا كوچك خان درگیر شدند كه منجر به شكست جنگلیها از قوای مجهز تحت فرمان انگلیسیها شد. خلاصه كتابهای مختلفی ترجمه و خوانده شد، فیلمهای مختلفی از آرشیوهای دولتی و خصوصی دیده شد تا در نهایت ما به جمعبندی مناسبی جهت طراحی و ساخت این فیلم رسیدیم. به جرات میتوانم بگویم در این فیلم فضاسازی، شكل ادوات نظامی و طراحی لباس قشون قزاقها، روسها و انگلیسیها با تحقیقات دقیق و مفصلی انجام شده به شكلی كه امروز میتواند به عنوان مرجعی برای استنادهای بعدی مورد استفاده قرار بگیرد.
طراحی صحنه و لباس آثار تاریخی چه تفاوتی با دیگر فیلمها دارد؟
برای طراحی صحنه و لباس در هر فیلمی تحقیق و پژوهش لازم است. ما حتی نمیتوانیم به راحتی از كنار یك فیلم رئال و شهری هم بگذریم. چون در فضاسازی یك فیلم باید نكات و ظرایفی اعمال شود كه حس و حال فیلم را بهتر به بیننده منتقل كند. حالا در فیلمهای تاریخی این مساله شكل وسیعتر و مستندتری به خود میگیرد. اكثر مردم ما بسیار تاریخدوست هستند و از آنجا كه كشور ما تاریخی بسیار غنی دارد، كار درباره فیلمهای تاریخی دقت زیادی میخواهد. پایه و اساس فیلمهای تاریخی به فضاسازی و دكور فیلم برمیگردد. به همین دلیل من به عنوان طراح یك كار موظف هستم دقیق و حسابشده كارم را انجام دهم و چیزی را تحریف نكنم. مثلا در فیلم یتیمخانه ایران ما مجبور به ساخت حتی ماشین شدیم و طوری آن را ساختیم كه با مستندات تاریخی مطابقت داشته باشد. چارهای هم جز این نداشتیم، چون آن شكل ماشینها اصلا در ایران كنونی موجود نیست.
محل فیلمبرداری فیلم یتیمخانه ایران را یادتان هست؟
بخشی از دكورها مثل دكور یتیمخانه و قبرستان در زرنان (نزدیك شهریار) ساخته شد، بخشی در شهرك غزالی، در قزوین و بخشی در اطراف اردبیل و خلاصه كه در فضاهای مختلف دكورها را ساختیم، اما عمده مکان فیلمبرداری در منطقه زرنان و شهرك غزالی بود.
خودتان چقدر به تاریخ علاقهمند هستید؟
خیلی زیاد. اساسا به نظرم یك طراح باید خودش را با فضای پیرامونش به روز كند که نیازمند لااقل آگاهی کامل از تاریخ كشورش است. من هم همیشه علاقهمند به تاریخ در زمینههای مختلف معماری، البسه، آداب و سنن و... بودم و در این باره بسیار تحقیق میكردم. یتیمخانه ایران هم باعث شد من در مورد آن بازه تاریخی در ایران بیشتر بخوانم و لازم میدانم در اینجا به این نكته مهم اشاره كنم كه این فیلم در حقیقت برگی از تاریخ ماست كه مهجور مانده. در اواخر دوران قاجار كه شاهان هیچ چیزی از مملكت داری نمیدانستند جنگ جهانی اول شروع میشود. در آن زمان روسیه از شمال و انگلستان از جنوب قوای خود را در خاك ایران تخلیه و عملا خاك كشور ما - كه بیطرفیاش را اعلام كرده بود -تبدیل به معبر و گذرگاه خود میكنند! این دوره از تاریخ ما و هولوكاستی كه در ایران رخ داد را كجا آوردهاند؟ ما حتی در كتابهای درسی كشور خودمان هم بهراحتی از آن عبور میكنیم! انگار نه انگار كه جمعیت ایران در آن زمان بر اثر اشغال قوای بیگانه، قحطی، بیماری و... از 20 میلیون نفر به ده میلیون نفر كاهش پیدا كرده! ما در آن دوره هم به شكلی درگیر تحریم بودیم. آن زمان ارتش انگلیس ورود غلات، گندم و خیلی از مایحتاج مردم را به داخل ایران ممنوع كرده بود و به بازرگانان خارجی اجازه ورود به داخل را نمیدادند. امروز ما موظف هستیم تاریخمان را به نسل بعد منتقل كنیم و متاسفانه باید بگویم در مورد بزرگترین هولوكاست تاریخ بشر كه جمعیت كشورمان را نصف كرده، اهمال كردیم! اسرائیل را ببینید كه چطور با مظلومنمایی اتفاقی كه برای یهودیها در آلمان افتاده را بزرگ جلوه میدهد! حالا مقایسهاش كنید با ما و اینكه چقدر مظلومیت ایرانیها و جنایت انگلیس در آن دوره تاریخی را به دنیا و حتی مردم كشور خودمان شناساندیم.
به نظر شما در كنار هم قرار گرفتن طراح صحنه و طراح لباس در یك فیلم كاری درست است یا باید هریك از این كارها را فرد متخصص خود انجام دهد؟
در بعضی كارها وقتی طراحی صحنه و لباس را یك نفر انجام میدهد نتیجه كار یكدستتر میشود، اما از سوی دیگر به عهده گرفتن این دو وظیفه سختی زیادی را به دوش یك فرد میاندازد. چون در طرحهای سنگین طراحی صحنه و لباس بهشدت انرژیبر است. به هر حال به اقتضای شرایط فیلم و بنابر صلاحدید كارگردان، طراح صحنه و لباس میتوانند از هم جدا باشند كه در این صورت البته باید هماهنگی و تعامل درستی بین دو نفر باشد. البته اگر نظر شخصی خود من را هم بخواهید، به نظرم تفكیك این دو حوزه از یكدیگر بهتر به موفقیت یك كار كمك میكند.
در حال حاضر مشغول چه كاری هستید؟
اکنون مشغول سریال «پس از آزادی» به كارگردانی محمدعلی باشه آهنگر هستم.