گفت و گو با سارقی که با شیوه ای عجیب دزدی می کرد
سرقت از انباری با كراوات
مرد كراوات پوش، سارق انباریهای پایتخت بود. مردی جوان كه نقشهای حرفهای برای سرقتهایش داشت با این ادعا كه مسافر آمریكاست وسایل سرقتی را با تاکسیهای اینترنتی انتقال میداد. او در گفتوگو با تپش به تشریح جزئیات سرقتهایش پرداخت كه در ادامه میخوانید.
سرقتها راچطور انجام میدادی؟
نقشهام خیلی حرفهای بود. در خیابانهای بالای شهر پرسه میزدم و خانههایی را كه ورودی پاركینگشان دارای كنترل از راه دور بود، انتخاب میكردم و به كمین مینشستم.
كمین برای چه؟
برای اینكه وارد خانه شوم. اگر دقت كنید درهایی كه كنترل از راه دور دارند، زمانی كه بسته میشوند كمی تاخیر دارند. گاهی اوقات هم اصلا درها بسته نمیشوند و كمی باز میمانند. در هر دو صورت من از فرصت استفاده میكردم و وارد پاركینگ میشدم. معمولا انباریها در طبقه پایین هستند و با وسیلهای كه به همراه داشتم در انباری را باز كرده و وسایل با ارزش را انتخاب میكردم و همه را داخل یك ساك یا چمدان میگذاشتم.
بعد چه میكردی؟
از خانه خارج میشدم و در را نیمه باز میگذاشتم. به سرویس بهداشتی عمومی خودم را میرساندم و لباسهایم را عوض میكردم. اینبار كت و شلوار و كراوات میزدم و یك تاکسی اینترنتی هم میگرفتم. آدرسی كه میدادم، آدرس خانهای بود كه از آن سرقت كرده بودم. به پاركینگ میرفتم و اینبار با كیفی كه پر از وسایل سرقتی بود از ساختمان خارج میشدم. به راننده خودروی اینترنتی میگفتم مسافر آمریكا هستم و قصد رفتن به فرودگاه را دارم. در بین راه هم به دروغ میگفتم تغییر مسیر دادم و باید ابتدا به مغازهای بروم و به این بهانه از خودروی اینترنتی پیاده میشدم و با وسایل سرقتی به مخفیگاهم میرفتم.
چه شد كه این ایده به ذهنت رسید؟
من عشق فیلم هستم. در فیلمهایی كه میدیدم، شخصیتهای داستان لباس عوض میكردند و این فكر به ذهنم خطور كرد كه من هم برای اجرای نقشههای سرقتم از این ایده استفاده كنم.
چه مدت است كه این كار را انجام میدهی؟
از اوایل امسال.
سابقه داری؟
بله. قبلا به خاطر سرقت انباری و حمل مواد مخدر بازداشت شدهام.
چطور دستگیر شدی؟
از بخت بدم، تصویر من در آلبوم متهمان اداره آگاهی وجود دارد. محلهایی هم كه برای سرقت میرفتم، ساختمانهایی بودند كه مجهز به دوربین مدار بسته بودند. تصویر مرا دوربینهای مداربسته گرفته بود و پلیس هم هویت مرا با توجه به سابقهای كه داشتم، شناسایی كرد و دستگیر شدم.
با این حساب میدانستی كه دستگیر میشوی؟
احتمالش را میدادم. هر چند سرقتهایم را خیلی حرفهای انجام میدادم.
پس چرا سراغ سرقت رفتی؟
اشتباه، وسوسه یا احتیاج. نمیدانم اسمش را چه میخواهید بگذارید. اما این بار فكر میكردم اگر لباسهای موجه و مارك دار بپوشم، پلیس زمانی كه دوربینهای مداربسته را بررسی میكند به من به عنوان متهم شك نمیكند. از طرفی هم بیكار و تازه از زندان آزاد شده بودم؛ برای همین نیاز به پول داشتم. همه اینها و مشكلات اقتصادی و از همه بدتر اعتیاد به مواد مخدر باعث شد سرقتهایم را دوباره انجام دهم.
زمانی كه به عنوان مسافر آمریكا با چمدان وسایل سرقتی از خانهها خارج میشدی هیچ كدام از ساكنان به تو شك نكردند؟
نه. چون مجتمعهایی را انتخاب میكردم كه هر كسی مرا میدید فكر میكرد ساكن طبقه دیگر هستم یا اینكه مهمان یكی از طبقات هستم. البته این ایراد بزرگی است كه ساكنان یك مجتمع همدیگر را نمیشناسند و یك امتیاز برای ما سارقان برای اجرای نقشههایمان است.
نقشهام خیلی حرفهای بود. در خیابانهای بالای شهر پرسه میزدم و خانههایی را كه ورودی پاركینگشان دارای كنترل از راه دور بود، انتخاب میكردم و به كمین مینشستم.
كمین برای چه؟
برای اینكه وارد خانه شوم. اگر دقت كنید درهایی كه كنترل از راه دور دارند، زمانی كه بسته میشوند كمی تاخیر دارند. گاهی اوقات هم اصلا درها بسته نمیشوند و كمی باز میمانند. در هر دو صورت من از فرصت استفاده میكردم و وارد پاركینگ میشدم. معمولا انباریها در طبقه پایین هستند و با وسیلهای كه به همراه داشتم در انباری را باز كرده و وسایل با ارزش را انتخاب میكردم و همه را داخل یك ساك یا چمدان میگذاشتم.
بعد چه میكردی؟
از خانه خارج میشدم و در را نیمه باز میگذاشتم. به سرویس بهداشتی عمومی خودم را میرساندم و لباسهایم را عوض میكردم. اینبار كت و شلوار و كراوات میزدم و یك تاکسی اینترنتی هم میگرفتم. آدرسی كه میدادم، آدرس خانهای بود كه از آن سرقت كرده بودم. به پاركینگ میرفتم و اینبار با كیفی كه پر از وسایل سرقتی بود از ساختمان خارج میشدم. به راننده خودروی اینترنتی میگفتم مسافر آمریكا هستم و قصد رفتن به فرودگاه را دارم. در بین راه هم به دروغ میگفتم تغییر مسیر دادم و باید ابتدا به مغازهای بروم و به این بهانه از خودروی اینترنتی پیاده میشدم و با وسایل سرقتی به مخفیگاهم میرفتم.
چه شد كه این ایده به ذهنت رسید؟
من عشق فیلم هستم. در فیلمهایی كه میدیدم، شخصیتهای داستان لباس عوض میكردند و این فكر به ذهنم خطور كرد كه من هم برای اجرای نقشههای سرقتم از این ایده استفاده كنم.
چه مدت است كه این كار را انجام میدهی؟
از اوایل امسال.
سابقه داری؟
بله. قبلا به خاطر سرقت انباری و حمل مواد مخدر بازداشت شدهام.
چطور دستگیر شدی؟
از بخت بدم، تصویر من در آلبوم متهمان اداره آگاهی وجود دارد. محلهایی هم كه برای سرقت میرفتم، ساختمانهایی بودند كه مجهز به دوربین مدار بسته بودند. تصویر مرا دوربینهای مداربسته گرفته بود و پلیس هم هویت مرا با توجه به سابقهای كه داشتم، شناسایی كرد و دستگیر شدم.
با این حساب میدانستی كه دستگیر میشوی؟
احتمالش را میدادم. هر چند سرقتهایم را خیلی حرفهای انجام میدادم.
پس چرا سراغ سرقت رفتی؟
اشتباه، وسوسه یا احتیاج. نمیدانم اسمش را چه میخواهید بگذارید. اما این بار فكر میكردم اگر لباسهای موجه و مارك دار بپوشم، پلیس زمانی كه دوربینهای مداربسته را بررسی میكند به من به عنوان متهم شك نمیكند. از طرفی هم بیكار و تازه از زندان آزاد شده بودم؛ برای همین نیاز به پول داشتم. همه اینها و مشكلات اقتصادی و از همه بدتر اعتیاد به مواد مخدر باعث شد سرقتهایم را دوباره انجام دهم.
زمانی كه به عنوان مسافر آمریكا با چمدان وسایل سرقتی از خانهها خارج میشدی هیچ كدام از ساكنان به تو شك نكردند؟
نه. چون مجتمعهایی را انتخاب میكردم كه هر كسی مرا میدید فكر میكرد ساكن طبقه دیگر هستم یا اینكه مهمان یكی از طبقات هستم. البته این ایراد بزرگی است كه ساكنان یك مجتمع همدیگر را نمیشناسند و یك امتیاز برای ما سارقان برای اجرای نقشههایمان است.