باز ســــلفی با تـــــرانه!

در هفته گذشته چه اتفاقاتی در سینمای ایران رخ داد؟

باز ســــلفی با تـــــرانه!

سینما به جز متن جذابش، حاشیه‌های جذابی هم دارد و كم پیش می‌آید روزی بدون خبر حاشیه‌ای در این عرصه سپری شود. این هم خاصیت سینماست كه به دلیل محبوبیت جهانی و فراگیر و خوراك رسانه‌ای همواره‌ای كه فراهم می‌كند، همیشه زیرذره‌بین باشد و اتفاقات و حاشیه‌های آن به اندازه زیادی موردتوجه قرار بگیرد و مردم و رسانه‌ها درباره آن حرف بزنند و بنویسند. در هفته گذشته و این چند روز اخیر، اتفاقات جالبی در سینما و برخی فضاهای دیگر افتاده و برخی چهره‌ها، حضور، گفتار و نوشتار بامزه‌ای داشتند كه ما را به صرافت نوشتن یك گزارش شوخِ جدی انداخت. از این به بعد اگر در طول هفته ای، سینمایی‌ها بیش از حد از خودشان شوخ طبعی بروز دادند، ما هم اول هفته بعدش و در قالب «آنچه گذشت» به آنها خواهیم پرداخت تا این لبخند ایجاد شده بر لبانتان را تقویت كنیم.

پایان خیلی باز !
این‌كه افراد و چهره‌های سرشناس دنیای سینما و ورزش بزنند توی كار تبلیغات، در دنیا چیز مرسومی است و برخی افراد مشهور و محبوب با شهرتی كه از راه حرفه شان به دست آورده‌اند، معمولا با اهداف تجاری و اقتصادی، تبلیغ كالاها و برندهایی را انجام می‌دهند و سهم مهمی در جلب نظر مشتریان و فروش محصولات دارند. طبیعی است كه چهره‌های ایرانی هم نتوانند چندان در مقابل این وسوسه مالی مقاومت كنند و گاهی برخی از آنها را در تبلیغات یك كالا می‌بینیم.
فقط ای كاش كسانی كه وارد این فضا می‌شوند، دست‌كم حواسشان به جایگاه و وجهه هنری‌شان باشد و بتوانند حتی تبلیغ و معرفی یك كالا را به درستی و شایستگی و با آگاهی و دانش انجام دهند، اما اگر خدای ناكرده، خطا و اشتباهی در این میان، خواسته یا ناخواسته صورت گیرد هم آن جنبه هنری و حرفه‌ای زیر سوال می‌رود و هم ممكن است در معرفی آن كالای موردنظر، تاثیر منفی بگذارد.
همه اینها را خیلی كلی گفتیم و نمی‌خواهیم خیلی شلوغش كنیم. به‌تازگی خانم الهام حمیدی كه بازی‌های خوبی از او در آثاری چون خیلی دور خیلی نزدیك و زیرتیغ به یاد داریم، تبلیغ یك پودر لباسشویی را به‌عهده گرفته كه خب چرایی‌اش به ما ربطی ندارد و طبیعتا این یكی از تمیزترین تبلیغات است! اما یكی از عكس‌هایی كه او در همین رابطه در صفحه اینستاگرامش به اشتراك گذاشته، باعث حساسیت و كنجكاوی ما شد.
خانم حمیدی در گوشه‌ای از این پودر، امضا كرده و نوشته: «با آرزوی روزافزون»! باور بفرمایید، همین و این‌كه ایشان آرزوی روزافزون چه چیزی را داشته‌اند، خودش قابلیت برگزاری یك مسابقه پیامكی را دارد.
ممكن است بگویید ایشان احتمالا كلمه «موفقیت» را مابین آرزوی روزافزون از قلم انداخته باشد، اما آیا نباید یك بازیگر كه به هرحال جزو قشر فرهیخته و فرهنگی جامعه است یا دست كم باید این‌طور باشد، سواد حداقلی داشته باشد یا اگر مثل حمیدی از دانش و تحصیلاتی برخوردار است، دقت كند كه در یك جمله سه چهاركلمه‌ای مختصر، یك كلمه مهمش را جا نیندازد!



منم پلیس خشن می‌خوام!
فرزاد موتمن از خوب‌های سینمای ما در كارگردانی است و عشق و علاقه‌اش به سینما و ادبیات و سوادش در این زمینه مثال‌زدنی و قابل اشاره است. او خالق یكی از فیلم‌های كالت - فیلمی خارج از جریان اصلی سینما با طرفدارانی پرشور و پروپاقرص - سینمای ماست؛ شب‌های روشن كه هنوز هم برخی سینمادوستان با آن خاطره بازی می‌كنند.
همچنین یكی از ویژگی‌های خوب موتمن، صراحت لهجه و اظهارنظرهای بدون ملاحظه است كه نشان می‌دهد او آدم صاف و صادقی است و خرده حسابی با هیچ كس ندارد. او در یكی از تازه‌ترین اظهاراتش از خجالت فیلم جدید سعید روستایی، متری شیش و نیم درآمده و با انتشار صحنه‌ای از فیلم كه ماموران پلیس، مشغول ضرب و شتم یكی از قاچاقچیان مواد مخدر هستند، این پرسش را مطرح كرده كه چرا خشونت پلیس با متهمان و مظنونین در فیلمی چون متری شیش و نیم نشان داده می‌شود اما در فیلم‌هایی كه خود موتمن می‌سازد، مشاور پلیس درباره برخورد خشن پلیس به او و بازیگر تذكر می‌دهد.
در بخشی از متن موتمن آمده: «چرا عده معدودی از فیلمسازان (اغلب تازه از راه رسیده) كه چند سالی است همه پول‌های كلان و تمام امكانات اكران و جشنواره و همه تلاش برای لابی كردن فیلم‌هایشان در این و آن جشنواره، به آنها تعلق گرفته، می‌توانند بسیاری از تابوها را بشكنند، اما باقی سینما كاملا از این رانت‌ها بی‌بهره است؟ امنیت شغلی فقط مال این چند نفر است؟ خانه سینما چه كاره است؟»
بخش‌هایی از انتقاد موتمن درست است و به‌ویژه خانه سینما به عنوان مهم‌ترین نهاد صنفی سینمایی كشور باید پاسخگوی عدم امنیت شغلی بسیاری از سینماگران و رانتهای موجود باشد. اما مقایسه‌ای كه موتمن میان متری شیش و نیم و فیلم‌های خود- احیانا منظورش آخرین بار كی سحر را دیدی، باشد ـ انجام می‌دهد، چندان درست نیست و در فضای ملموس و واقعی كه روستایی به تصویر می‌كشد، نمایش این میزان خشونت پلیس لاجرم بود و حتی ذره‌ای ملاحظه از سوی ماموران قانون، مقابله با قاچاقچیان را كم اثر می‌كرد. ضمن این‌كه پلیس فیلم، این میزان از خشونت را در جای درست خرج می‌كند و نه در جایی غیرضروری. اگر منظور موتمن به فیلم آخرین بار كی سحر را دیدی باشد كه اصلا فضای فیلم او كه كلاسیك‌تر و نمایشی تر حركت می‌كند و طبیعی است كه حتی یك خشونت غیرضروری هم از فیلم بیرون می‌زند، اما اگر فیلم موتمن هم قرار بود فضایی واقعی تر داشته باشد، شاید می‌توانستیم شاهد چنین خشونت به جایی برای باورپذیری قصه باشیم. البته فراموش نكنیم، روستایی تا حدودی تاوان نمایش این چهره از پلیس را هم در متری شیش‌ونیم داد و نیروی انتظامی هنگام برگزاری جشنواره فیلم فجر، مقابل این فیلم موضع گرفت. هرچند برخی هم اعتقاد داشتند كل این ماجرا، بازی و ترفندی برای بیشتر دیده شدن فیلم بوده است.
نكته دیگر این‌كه این موضعگیری منفی موتمن نسبت به روستایی، چیز تازه‌ای نیست و یادم هست كه او زمان تماشای ابد و یك روز و در جشنواره فیلم فجر و در سالن سینمای برج میلاد هم تقریبا از دقیقه یك تا دقیقه پایانی، به شكل فنی از خجالت فیلم درآمد و معلوم بود كه هیچ، فیلم را دوست نداشت.
با این حال همانطور كه آقای موتمن در بخش پایانی نوشته اش، پرسیده: «چرا ممیزی كتبی نمی‌شود و قوانین یكپارچه‌ای پیدا نمی‌كند تا همه فیلمسازان در برابر آن یكسان باشند؟»، خواهش می‌كنیم اجازه دهید ایشان هم مجاز به تصویركشیدن پلیس خشن در فیلم‌هایشان باشند و دیگر دم به دقیقه، لوِل صدای پلیس او را كنترل نكنید. در این‌صورت مشتاقیم، خشونت فریبرز عرب‌نیا (سرگرد سعید مروی/ پلیس آخرین‌بار كی سحر را دیدی) را هم ببینیم و صدای بلند او را هم بشنویم!


با پوزش از قیصر!
نوید محمدزاده كه یكی از چشم و چراغ‌های سینمای ایران در این چندسال اخیر است و روز به روز بر شهرت و محبوبیتش افزوده می‌شود، در جشن اخیر خانه سینما و هنگام دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در سرخپوست، جمله‌ای گفت كه ما پیشتر نقیض آن را از زبان خودش شنیده بودیم. عرض می‌كنیم خدمتتان؛ محمدزاده جایزه‌اش را به روح بزرگ زنده‌یاد فریدون گله - از كارگردان‌های موج نو سینمای ایران - تقدیم كرد و گفت: «من با دیدن فیلم «كندو» فریدون گله بازیگر شدم.» خب، طبیعی است كه حاضران به‌وجد بیایند و نوید را تشویق كنند، اما بلافاصله ذهنمان فلاش‌بك زد كه همین نوید حدود دو سال پیش در گفت‌وگوی ویدئویی با فریدون جیرانی، چیز دیگری درباره بازیگرشدنش گفته بود. به قول مش قاسم دایی جان ناپلئون، دروغ چرا؟ تا قبر آآآآ.
اگر آن گفت‌وگو را دیده باشید، محمدزاده در بخشی از صحبت‌هایش اشاره می‌كند كه او قرار بود فوتبالیست شود اما زمانی كه اول دبیرستان بوده، یك شب پسرخاله‌اش دو فیلم قیصر و سوته‌دلان را برای او به نمایش گذاشت. همان‌جا نوید به خودش گفته من دیگر فوتبال را نمی‌خواهم و فیلم‌ها، قاب جادویی سینما و دیدن این دو بازی بهروز وثوقی تصمیم گرفت بازیگر شود. او شب بعدش هم دو فیلم از آل پاچینو دید، پدرخوانده و صورت زخمی كه باعث شد دیگر به‌طور كامل مطمئن شود كه می‌خواهد فوتبال را كنار بگذارد و بازیگری را دنبال كند. خب، ملاحظه می‌فرمایید كه «كندو»، دست‌كم در آن زمان نقشی در بازیگر شدن نوید محمدزاده نداشت. این چرخش نوید و تعویض فیلمی كه باعث بازیگر شدن او شد، به نوعی ما را یاد چرخش مسعود فراستی هم انداخت كه از زمان جشنواره فیلم فجر سال قبل تا همین اواخر، نظرش كاملا درباره قصرشیرین رضا میركریمی تغییر كرد و وقتی به‌تازگی از او پرسیدند چرا نظرش درباره این فیلم این‌قدر تغییر كرد، جواب داد كه منتقد باید به‌روز باشد! حالا ظاهرا نوید محمدزاده هم در این زمینه، خودش را به‌روز كرده و با این روند بعید نیست باز هم یكی دو سال دیگر خودش را آپدیت كند و بگوید با دیدن ممل‌آمریكایی، تصمیم گرفته بازیگر شود!


به رسم یادگار
ترانه علیدوستی در مراسم اهدای مدال داوود رشیدی، به تمجید از علی نصیریان پرداخت و گفت چون ابهت این استاد بازیگری او را می‌گرفت، رویش نشد در یك سال همكاری در شهرزاد با او عكس بگیرد، اما حالا موبایلش را آورده كه با ایشان عكس بگیرد. ادای احترام یك بازیگر موفق جوان به یك بازیگر بزرگ و پیشكسوت جای خود، اما جالب است كه هیچ‌كدام از این دو بازیگر تاكنون اظهارنظری درباره سرمایه مشكوك سریال شهرزاد و اتهامات تهیه‌كننده و سرمایه‌گذار این سریال شبكه نمایش خانگی، واكنشی نشان ندادند، با وجود این‌كه از آغاز محاكمه متهمان این پرونده، انتقادات زیادی به روند مالی این پروژه مطرح شد و حتی درباره عودت دستمزد بازیگران هم حرف‌هایی به میان آمد؛ یكی از بازیگرانی كه برخی منتقدان و رسانه‌ها، خواهان اظهارنظر او بودند، ترانه علیدوستی بود كه این بازیگر همچنان ترجیح داده در این زمینه سكوت اختیار كند. اما جالب اینجاست كه این وسط، هیچ‌كس جرات نكرده این بحث را درباره بزرگ آقای سریال مطرح و از ایشان درباره این سرمایه مشكوك سوال كند! بگذریم، عكس یادگاری را عشق است.