زمان‌های زمین

زمان‌های زمین

 نخست: پرواز
... پروازگری، خود، حركت است. پرواز را به قید و شرطِ شناختِ مبدأ می‌توانی تجربه كنی. پرواز، زاینده حركت است. پرواز برخاسته از نیاز به شناخت است و این نهفته در ذات آدمیزادگان. پروازگران آورندگان خبرند. هیچ پروازی را تكرار نباشد كه پرواز، سفر نیست. تنها به افق خود متكی نیستند. پروازگری ذاتی آزادگان است و آزادگی، فرای نیازهای روزمره زید...
 دوم: گُل
گل بر سُنتِ درخت نشیند. گل را چشمِ هشیار بیند و نه دیدگانی نیازمند. گل را روی خندان باشد به سمت‌ها و لحظه‌ها. گل را نه بوسیدن و نه بوییدن و نه نوازش باید. گل این هرسه را هدیه كند. گُل به لحظه‌ها زید...
 سوم: فرزانه
پروازگری در عالم معنی، حركت مداوم از دانسته‌های روز است به سویی والا. فرزانه، توفیق خود را درون توفیق‌یافتگی دیگران دارد فرزانه را همت، بلند است. فرزانه، بهینه را برای همگان خواهد فرزانه دریادل است فرزانه را اندیشه فراخ است و بینش پاك. فرزانه را دل، آسمان‌گونه است فرزانه گُل را با دیگران زید. فرزانه، مرزرا با دیگران زِید.
بُرشی از دیباچه كتابِ زمان‌های زمین
دكتر محمدمنصور فَلامَكی
ضمیمه نوجوانه