نسخه Pdf

لیست سیاه عروس و داماد

لیست سیاه عروس و داماد

رازگشایی قتل زن و مرد ثروتمند كه قربانی سناریوی هولناك پسر و عروس‌شان شده بودند، خاطره یكی از كارآگاهان پلیس آگاهی استان مازندران است.

یك روز جنایتی هولناك به ما گزارش شد. زوج میانسالی كشته شده بودند و پسر آنها خبر این جنایت را به پلیس داد و ما نیز بلافاصله راهی محل شدیم. به محض ورود به خانه با پسر
 27 ساله‌ای مواجه شدیم كه ظاهری آرام داشت. برای ما عجیب بود كه پدر و مادرش به طرز فجیعی به قتل رسیده بودند و او آرام ماجرا را برای ما تعریف می‌كرد. چیز دیگری كه همان لحظات اولیه نظر ما را به خود جلب كرد پیراهن تن پسر جوان به نام سیاوش بود. پیراهن تن او سفید و نو بود، به طوری كه تای داخل جعبه اش باز نشده بود. این برای ما تعجب‌آور بود كه روز جمعه آن هم ساعت 8 صبح سیاوش از كجا این پیراهن نو را تهیه كرده است و چرا باید فردی با این وضعیت و تیپ حتی آن را اتو نزده باشد.
چند فرضیه برای جنایات
خانه دو طبقه ویلایی محل جنایت بود و طبقه اول ساختمان در اتاق پذیرایی جسد زن میانسال قرار داشت، دست و پا و دهان او با چسب بسته شده و از پشت چاقو خورده بود.
جسد مرد میانسال در طبقه دوم قرار داشت، او نیز درست مثل همسرش به قتل رسیده بود. خانه به هم ریختگی زیادی نداشت و به نظر نمی‌رسید سرقتی رخ داده باشد.
قربانی و همسرش افراد معقول و از سرشناسان شهر بودند. به همین دلیل فرضیه جنایت به خاطر اختلافات مالی نیز رنگ می‌باخت. از طرفی مقتولان افراد محترمی بودند و احتمال جنایت به خاطر مسائل عاشقی و اخلاقی محلی از اعراب نداشت. تنها فرضیه‌ای كه در این میان قوت می‌گرفت، اختلافات خانوادگی و داخلی بود.
در گام بعدی به تحقیق از همسایه‌ها پرداختیم، اما هیچ‌كدام از آنها در شب گذشته سر و صدایی از خانه قربانیان نشنیده بودند. همین موضوع نیز شك ما را بیشتر به یقین تبدیل می‌كرد كه ردپای آشنا در این قتل‌ها وجود دارد. چرا كه حتی اگر عامل جنایت خیلی ناگهانی وارد می‌شد، بازهم با قربانیان درگیر می‌شد.
از بین بردن سرنخ‌ها
در بررسی اطراف خانه، موضوع دیگری كه نظرمان را جلب كرد، نبود دوربین‌های مداربسته داخل خانه بود. عامل یا عاملان جنایت با دقت بسیار دوربین‌ها و وسایل جانبی آن را به سرقت برده بودند و این نشان می‌داد آنها وقت كافی برای انجام كار داشته‌اند. 
در نهایت به تحقیق درباره سیاوش پرداختیم که همسایه‌ها مدعی بودند سیاوش با پدرش اختلاف داشته و چند بار صدای درگیری آنها را شنیده‌اند، اما این اختلاف، انگیزه محكمی برای دو قتل نبود و ما نمی‌توانستیم به راحتی او را محكوم به قتل پدر و مادرش كنیم. در بررسی‌ها مشخص شد سیاوش متاهل است و مدتی است با دختری كه چند سال از خودش بزرگ‌تر بوده، عقد كرده است که این موضوع برایمان اهمیت داشت.
با همسر سیاوش تماس گرفتیم و از او خواستیم به محل حادثه بیاید. مریم بلافاصله خود را به محل رساند و دختر جوان بسیار افسرده و مضطرب بود. در تحقیقاتی كه از او صورت گرفت، ما به اظهارات ضد و نقیض او و سیاوش رسیدیم.
اسنادی برای اثبات قتل‌ها
تمام سرنخ‌هایی كه در تحقیقات به‌دست آورده بودیم حكایت از آن داشت كه زوج جوان در این جنایات دست دارند. به همین دلیل راهی خانه مریم شدیم و در بازرسی از آنجا دوربین‌های مداربسته، لباس خونی سیاوش و نوار چسبی كه با آن دست و دهان قربانیان را بسته بودند و آثار خون روی آن مشهود بود، كشف شد.
فهرستی با 4 قربانی
با مداركی كه به‌دست آورده بودیم بار دیگر از سیاوش تحقیق كردم و او به ناچار به قتل‌ها اعتراف كرد: ما نقشه قتل پدر و مادر خودم و مریم را كشیده بودیم. این طوری صاحب اموال زیادی می‌شدیم. ابتدا پدر و مادرم را كشتیم، اما قبل از اجرای نقشه قتل مادر مریم به دام افتادیم.
درحالی كه سیاوش به قتل‌ها اعتراف کرد سراغ مریم رفتیم و او گفت: من فهرستی تهیه كرده بودم تا با از بین بردن آنها به ثروت برسم، ثروتی كه چند برابر ثروت الانم بود. در آن فهرست چهار نفر قرار داشت كه نام چهارمین نفر را سیاوش هم نمی‌دانست. نفر اول و دوم و سوم، پدر و مادر سیاوش و مادر من بود و نفر چهارم خود سیاوش بود كه بعد از قتل‌ها می‌خواستم از ایران خارج شوم.
زوج جنایتكار پس از اعتراف هولناك به این جنایت روانه زندان شدند.