فرشتگان سفید پوش زیادی هر سال در راهپیمایی اربعین حاضر می شوند
طبیب و حبیب
اربعین كه میآید، شهر هم مانند مردم سیاهپوش میشود. هیاتها برپا میشوند و آوای «یاحسین(ع)» موسیقی سراسری شهر میشود. در این میان اما كسانی هستند كه خود را آماده میكنند و خود را به «ارض كربلا» میرسانند تا در عزاداری سالار شهیدان(ع) شركت كنند. در میان زائران میلیونی اما كسانی هستند كه روی لباس مشكیرنگ عزا، لباس خدمت سفیدرنگ به تن میكنند و با افتخار خود را خادم عزاداران میخوانند. پزشكان و پرستارانی كه برای حضور در دورهمی اجتماع عظیم مسلمانان، با عشق حضور، سختی و خستگی به جان میخرند و اربعین كه طبل آمدن سرمیدهد، دلشان پر میزند برای اعلام حضور در كربوبلا، لبیك گویی به امام حسین(ع) و خدمت.
گمگشتگانی كه به لطف حسین(ع) میرسند
پروین جزیره-پرستار بازنشسته
حالا چهار سالی میشود كه جزیره افتخار خادمی و حضور در مراسم اربعین را دارد. پیش از این اما او 14سال از عمر خدمتش را در مركز درمانی هلالاحمر ایران و در كشور دبی گذرانده است. بعد از بازنشستگی اما عشق به كار و خدمت باعث شد به شكل دیگری، در صحنه حضور داشته باشد و به خدمت بپردازد. خودش به ما میگوید: «قبل از این خودم به صورت شخصی، با كاروان راهی عراق میشدم.» در همین سه سال حضور بود كه پرستار بازنشسته، با حس خوشی آشنا میشود. او از لمس نیرو و انقلاب الهی میگوید، از این كه حضور در فضایی مانند عراق و جمع شدن، اجتماع عظیم مسلمانان امكانپذیر نیست، جز با لطف الهی. درست است كه پروین پرستار است و به خاطر تخصصی كه دارد، در مراسم اربعین حاضر میشود، او اما تخصصهای دیگری هم دارد. به خاطر سالها زندگی و كار در دبی، میتواند به عربی، انگلیسی و اردو صحبت كند و همین توانایی، باعث شده او در ارتباط با دیگران موفقتر عمل كند. جزیره خاطره جالبی هم از این ارتباط دارد و میگوید: «یك سال، پسر خیلی تنومندی را كه حالش خیلی بد بود، به مركز ما آورده بودند. پسر به كما رفته بود.» بیمار را سریع به بخش اورژانس، جایی كه جزیره در آنجا شیفت كاریاش بود، میبرند. پرستار كاركشته، سریع دست به كار میشود و با تزریق سرم و آمپول عملیات احیا را شروع میكند. او میگوید كه چند ساعتی را برای احیا وقت گذاشته و در تمام مدت، با او عربی صحبت میكرده است؛ درنهایت او را نیمههوشیار به مركز مجهزتری میبرند. جزیره تعریف میكند كه چند ساعت بعد اما آن جوان با پای خود برای تشكر نزد او بر می گردد: «تعریف كرد كه در مركز عراقی هیچ كاری برایش نكرده بودند و هر چه اتفاق افتاده، آن چیزی بود كه ما برایش انجام داده بودیم.» البته پرستار مترجم داستان ما میگوید كه صحبتهای امیدبخش او هم بیتاثیر نبوده است و اطمینان روحی و آرامشی كه در زمان معالجه با بیمار برقرار كرده، نقش مهمی داشته است. جزیره معتقد است كه برای معالجه بیماران هم درمان جسمی میكند و هم درمان روحی. او داستانهای جالبی از حضورش در كربلا دارد و یكی از آنها هم به دو سال پیش برمیگردد، به زمانی كه یك پاكستانی را كه به زبان اردو صحبت میكرد به چادر درمانی آنها آوردند. او توضیح میدهد: «این جوان به شدت ناآرام بود، و حالت عجیبی داشت.
با این كه 20 سال داشت، اما با كسی همصحبت نمیشد.» جزیره سعی میكند كه با این جوان ارتباط برقرار كند.
اتفاقی كه البته خیلی كند پیش میرود، اما درنهایت با كمك چند جوان پاكستانی دیگر، متوجه میشود كه این جوان گم شده و از خانواده دور افتاده است. آرام كردن او و درنهایت به خانه رساندنش كارهای بعدی آنها میشود. او تاكید میكند كه ارض كربلا، ارض پیداكردن گمگشتگاناست.
حلقه عشق امام حسین(ع)
رضا افشار-متخصص داخلی و فوقتخصص نفرولوژی
پزشك متخصص داخلی، ده سالی میشود كه در مراسم اربعین حضور پیدا میكند. سالها قبل اما او به عنوان یك زائر و نه یك خدماترسان، در عراق حاضر میشد. با دعوت جمعیت هلالاحمر، در منطقه حاضر و به قول خودش، خاك عراق و عشق به سالار شهیدان او را هر سال به ارض كربلا فرا میخواند. افشار میگوید: «جاذبه این خاك طوری است كه در هر لباسی و از هر منطقهای، در روزهای عزاداری، ناخودآگاه به طرف حرم(ع) جذب میشوی.» افشار توضیح میدهد وقتی اربعین نزدیك میشود، دلش مانند پروانهای پر میزند برای حضور در مراسم عزاداری و خدمت به عاشقان حسینی(ع). او البته میگوید كه به عنوان یك متخصص داخلی در عراق حاضر میشود و جنس خدماترسانی به زائران، در قبل از شروع مراسم اربعین و بعد از آن متفاوت است. او میگوید: «قبل از مراسم، بیماران با علائم، خستگیها و كوفتگی عضلانی، عرق سوختگی و بیماریهای گوارشی به ما مراجعه میكنند.» بعد از برگزاری مراسم عزاداری، به جز بیماریهای پوستی و گوارشی، پانسمان زخمها و جراحت و نیز درمان نارساییهای كلیوی كه در مراسم تشدید شده، از بیماریها و علائمی است كه اشخاص به خاطرش به افشار مراجعه میكنند. هرچند كه متخصص داخلی، جراحی نمیكند، اما از همكاران او، جراحانی هم هستند كه جراحیهای كوچك هم انجام دهند تا بیمار را نجات دهند. افشار، روزهای خاصی را در مراسم عزاداری تجربه کرده و خاطراتش از مراسم بیشمار است. او توضیح میدهد: »یك بار، یك زائر با پای پیاده، خسته، كوفته و تشنه، را دیدم كه راه خیلی زیادی را پیموده بود و بعد آمد جلوی چادری كه ما ساكن بودیم، سلام داد، دوباره برگشت و رفت.» كار این زائر برای افشار خیلی تعجببرانگیز بود. همین میشود كه از او میپرسند كه چرا به زیارت نرفتی؟ زائر جواب میدهد كه هر سال برای بیعت دوباره با امام(ع) به كربلا میآید و امسال هم مانند سالهای قبل تنها برای بستن عهدی دوباره به كربلا مشرف شده است. داستانها زیادند. داستان زنی كه با چهار كودك از بصره با پای پیاده پانزده تا هفده روز را در راه بوده تا خود را برای زیارت به حرم برساند. زن تنها در خانه را بسته و با پول كرایه ماشین برگشت راهی سفر شده و در مدت زمان طولانی سفرش، غذا، استحمام و استراحت را مهمان بوده است. كه از نظر افشار در هیچ جای دنیا اتفاق نمیافتد و تنها در مراسم عزاداری سالار شهیدان روی میدهد و او از پسری تعریف میكند كه انگلیسیزبان و شیعه شده بود و به همراه مادرش در مراسم شركت كرده، اردو، عرب، فارس و تركی كه از نظر افشار تنها به خاطر حلقه عشق به امام حسین(ع) به هم وصل شدهاند، وگرنه هیچ حلقه و اتفاق دیگری نمیتواند این سیل عظیم جمعیت را با هم همراه و همقدمكند.
از سوریه تا عراق
علی بیات-پرستار
داستان علی از سوریه شروع شد، از زمانی كه از سال 92 در سوریه حاضر شد و یك روز، در جمع پزشكان و پرستاران اعزامی به سوریه نشسته بود و شنید كه همكارانش در مراسم اربعین و در پیادهروی اربعین و در عراق حاضر میشوند و به زائران خدمات میرسانند. همین میشود كه او هم آمادگی خود را برای حضور در منطقه اعلام میكند و حالا چهار سالی میشود زخم زائران را میبندد و آنها را پانسمان میكند. بیات توضیح میدهد: «كار كردن در سوریه و در مراسم اربعین شبیه به هم است.» این حس و حال فضاست كه متفاوت است. هرچند علی توضیح میدهد در سوریه گلوله از بدن رزمندههایی بیرون میكشد كه از حرم حضرت زینب(س) دفاع میكنند و كارها در عراق هم به شكل دیگری است. زائران حرم حسینی(ع) كسانی هستند كه علی و همكارانش زخم جراحتهای آنها را پانسمان و بیماریشان را درمان میكنند. توصیف حس خدمت به زائر حسینی(ع) برای پرستار داستان ما امكان ندارد. او تنها میگوید هر سال منتظر است محرم فرابرسد و دوباره در چادر خدماترسانی به زائران حاضر شود. در بسیاری از مواقع، بیات و همكارانش این قدر سرشان شلوغ است كه حتی نمیتوانند سر بلند كنند و گاهی با یك سلام به طرف حرم(ع) زیارت روزانهشان را انجام میدهند. مراسم هروله و عزاداری خاص طایفههای عراقی از علایق بیات است و او توضیح میدهد همیشه در این مراسم شركت میكند. حالا كه اربعین آمده است، بیات و همكارانش، خود را برای حضور در مراسم پیادهروی اربعین آماده میكنند.
پروین جزیره-پرستار بازنشسته
حالا چهار سالی میشود كه جزیره افتخار خادمی و حضور در مراسم اربعین را دارد. پیش از این اما او 14سال از عمر خدمتش را در مركز درمانی هلالاحمر ایران و در كشور دبی گذرانده است. بعد از بازنشستگی اما عشق به كار و خدمت باعث شد به شكل دیگری، در صحنه حضور داشته باشد و به خدمت بپردازد. خودش به ما میگوید: «قبل از این خودم به صورت شخصی، با كاروان راهی عراق میشدم.» در همین سه سال حضور بود كه پرستار بازنشسته، با حس خوشی آشنا میشود. او از لمس نیرو و انقلاب الهی میگوید، از این كه حضور در فضایی مانند عراق و جمع شدن، اجتماع عظیم مسلمانان امكانپذیر نیست، جز با لطف الهی. درست است كه پروین پرستار است و به خاطر تخصصی كه دارد، در مراسم اربعین حاضر میشود، او اما تخصصهای دیگری هم دارد. به خاطر سالها زندگی و كار در دبی، میتواند به عربی، انگلیسی و اردو صحبت كند و همین توانایی، باعث شده او در ارتباط با دیگران موفقتر عمل كند. جزیره خاطره جالبی هم از این ارتباط دارد و میگوید: «یك سال، پسر خیلی تنومندی را كه حالش خیلی بد بود، به مركز ما آورده بودند. پسر به كما رفته بود.» بیمار را سریع به بخش اورژانس، جایی كه جزیره در آنجا شیفت كاریاش بود، میبرند. پرستار كاركشته، سریع دست به كار میشود و با تزریق سرم و آمپول عملیات احیا را شروع میكند. او میگوید كه چند ساعتی را برای احیا وقت گذاشته و در تمام مدت، با او عربی صحبت میكرده است؛ درنهایت او را نیمههوشیار به مركز مجهزتری میبرند. جزیره تعریف میكند كه چند ساعت بعد اما آن جوان با پای خود برای تشكر نزد او بر می گردد: «تعریف كرد كه در مركز عراقی هیچ كاری برایش نكرده بودند و هر چه اتفاق افتاده، آن چیزی بود كه ما برایش انجام داده بودیم.» البته پرستار مترجم داستان ما میگوید كه صحبتهای امیدبخش او هم بیتاثیر نبوده است و اطمینان روحی و آرامشی كه در زمان معالجه با بیمار برقرار كرده، نقش مهمی داشته است. جزیره معتقد است كه برای معالجه بیماران هم درمان جسمی میكند و هم درمان روحی. او داستانهای جالبی از حضورش در كربلا دارد و یكی از آنها هم به دو سال پیش برمیگردد، به زمانی كه یك پاكستانی را كه به زبان اردو صحبت میكرد به چادر درمانی آنها آوردند. او توضیح میدهد: «این جوان به شدت ناآرام بود، و حالت عجیبی داشت.
با این كه 20 سال داشت، اما با كسی همصحبت نمیشد.» جزیره سعی میكند كه با این جوان ارتباط برقرار كند.
اتفاقی كه البته خیلی كند پیش میرود، اما درنهایت با كمك چند جوان پاكستانی دیگر، متوجه میشود كه این جوان گم شده و از خانواده دور افتاده است. آرام كردن او و درنهایت به خانه رساندنش كارهای بعدی آنها میشود. او تاكید میكند كه ارض كربلا، ارض پیداكردن گمگشتگاناست.
حلقه عشق امام حسین(ع)
رضا افشار-متخصص داخلی و فوقتخصص نفرولوژی
پزشك متخصص داخلی، ده سالی میشود كه در مراسم اربعین حضور پیدا میكند. سالها قبل اما او به عنوان یك زائر و نه یك خدماترسان، در عراق حاضر میشد. با دعوت جمعیت هلالاحمر، در منطقه حاضر و به قول خودش، خاك عراق و عشق به سالار شهیدان او را هر سال به ارض كربلا فرا میخواند. افشار میگوید: «جاذبه این خاك طوری است كه در هر لباسی و از هر منطقهای، در روزهای عزاداری، ناخودآگاه به طرف حرم(ع) جذب میشوی.» افشار توضیح میدهد وقتی اربعین نزدیك میشود، دلش مانند پروانهای پر میزند برای حضور در مراسم عزاداری و خدمت به عاشقان حسینی(ع). او البته میگوید كه به عنوان یك متخصص داخلی در عراق حاضر میشود و جنس خدماترسانی به زائران، در قبل از شروع مراسم اربعین و بعد از آن متفاوت است. او میگوید: «قبل از مراسم، بیماران با علائم، خستگیها و كوفتگی عضلانی، عرق سوختگی و بیماریهای گوارشی به ما مراجعه میكنند.» بعد از برگزاری مراسم عزاداری، به جز بیماریهای پوستی و گوارشی، پانسمان زخمها و جراحت و نیز درمان نارساییهای كلیوی كه در مراسم تشدید شده، از بیماریها و علائمی است كه اشخاص به خاطرش به افشار مراجعه میكنند. هرچند كه متخصص داخلی، جراحی نمیكند، اما از همكاران او، جراحانی هم هستند كه جراحیهای كوچك هم انجام دهند تا بیمار را نجات دهند. افشار، روزهای خاصی را در مراسم عزاداری تجربه کرده و خاطراتش از مراسم بیشمار است. او توضیح میدهد: »یك بار، یك زائر با پای پیاده، خسته، كوفته و تشنه، را دیدم كه راه خیلی زیادی را پیموده بود و بعد آمد جلوی چادری كه ما ساكن بودیم، سلام داد، دوباره برگشت و رفت.» كار این زائر برای افشار خیلی تعجببرانگیز بود. همین میشود كه از او میپرسند كه چرا به زیارت نرفتی؟ زائر جواب میدهد كه هر سال برای بیعت دوباره با امام(ع) به كربلا میآید و امسال هم مانند سالهای قبل تنها برای بستن عهدی دوباره به كربلا مشرف شده است. داستانها زیادند. داستان زنی كه با چهار كودك از بصره با پای پیاده پانزده تا هفده روز را در راه بوده تا خود را برای زیارت به حرم برساند. زن تنها در خانه را بسته و با پول كرایه ماشین برگشت راهی سفر شده و در مدت زمان طولانی سفرش، غذا، استحمام و استراحت را مهمان بوده است. كه از نظر افشار در هیچ جای دنیا اتفاق نمیافتد و تنها در مراسم عزاداری سالار شهیدان روی میدهد و او از پسری تعریف میكند كه انگلیسیزبان و شیعه شده بود و به همراه مادرش در مراسم شركت كرده، اردو، عرب، فارس و تركی كه از نظر افشار تنها به خاطر حلقه عشق به امام حسین(ع) به هم وصل شدهاند، وگرنه هیچ حلقه و اتفاق دیگری نمیتواند این سیل عظیم جمعیت را با هم همراه و همقدمكند.
از سوریه تا عراق
علی بیات-پرستار
داستان علی از سوریه شروع شد، از زمانی كه از سال 92 در سوریه حاضر شد و یك روز، در جمع پزشكان و پرستاران اعزامی به سوریه نشسته بود و شنید كه همكارانش در مراسم اربعین و در پیادهروی اربعین و در عراق حاضر میشوند و به زائران خدمات میرسانند. همین میشود كه او هم آمادگی خود را برای حضور در منطقه اعلام میكند و حالا چهار سالی میشود زخم زائران را میبندد و آنها را پانسمان میكند. بیات توضیح میدهد: «كار كردن در سوریه و در مراسم اربعین شبیه به هم است.» این حس و حال فضاست كه متفاوت است. هرچند علی توضیح میدهد در سوریه گلوله از بدن رزمندههایی بیرون میكشد كه از حرم حضرت زینب(س) دفاع میكنند و كارها در عراق هم به شكل دیگری است. زائران حرم حسینی(ع) كسانی هستند كه علی و همكارانش زخم جراحتهای آنها را پانسمان و بیماریشان را درمان میكنند. توصیف حس خدمت به زائر حسینی(ع) برای پرستار داستان ما امكان ندارد. او تنها میگوید هر سال منتظر است محرم فرابرسد و دوباره در چادر خدماترسانی به زائران حاضر شود. در بسیاری از مواقع، بیات و همكارانش این قدر سرشان شلوغ است كه حتی نمیتوانند سر بلند كنند و گاهی با یك سلام به طرف حرم(ع) زیارت روزانهشان را انجام میدهند. مراسم هروله و عزاداری خاص طایفههای عراقی از علایق بیات است و او توضیح میدهد همیشه در این مراسم شركت میكند. حالا كه اربعین آمده است، بیات و همكارانش، خود را برای حضور در مراسم پیادهروی اربعین آماده میكنند.