لزوم دگردیسی در سریالسازی
در تلویزیون و در سالهای اخیر سعی زیادی شده كه با رفتن به سمت برنامههای مخاطبمحور و سریالهایی با سوژههای خاص، بیش از گذشته رضایت بینندگان جلب شود و حالا زمانش است كه در سریالسازی چندپله بالاتر هم برویم.
برای اصلاحات در سریالسازی باید در مرحله اول فیلمنامهنویسان در قصهها اتفاق جدیدتری رقم بزنند و قصههای جدید و موضوعات جدیدی كه قابلیتهای بهتری داشته و از منظر تكنیكی تازگی داشته باشد به مخاطب ارائه كنند.
تماشاچی، نوآوری میخواهد و این كمبود را اگر بخواهیم گسترش دهیم، میرسیم به یكسری كارهایی كه هرروزه با آنها روبهرو هستیم. كارهایی كه میبینیم عمدتا خاكستری و بدون رنگ و روست.
این رنگ و رو نداشتن میتواند از متن شروع شود، كه من اسم آن را گذاشتهام قصههای مكرر همیشگی تكراری و بعد میرسیم به اجراها، لباسها و مکانها و...
این رنگ و لعابی كه مخاطب در سریالهای بیگانه و خارجی میبیند را در سریالهای خودمان هم باید ببیند. ما در قصههایمان بیش از اینها به شادی نیازمندیم چون وقتی غم و اندوه میآید، همه چیز را تحت پوشش خود قرار میدهد و روی همهچیز تاثیر میگذارد و این هم نكته دیگری است كه فیلمنامهنویسان ما باید در نگارش آثار خود آن را مورد دقت
قرار دهند.
مردم به طراوت نیاز دارند و به شادابی و رنگهای متعدد. یك بحثی در همین عالم هنر است كه میگوید مخاطب باید حظ بصری ببرد، یعنی اینكه وقتی آدم میتواند با نگاهش لذت ببرد و شاد شود، نباید این حظ بصری از او دریغ شود. این حظ بصری در محصولات تلویزیونی ما یك مقدار پررنگ شود و باید برای رونقش فعالیت كرد.
در نگاهی كلی بر سریالهای تلویزیون نیاز به قصههای متنوع حس میشود و یك مقدار تنوع در ساختار قصه یا در اجرای سریالها لازم است.
بهتر است موضوعات مطروحه در آثار فیلمنامهنویسان ما موضوعات متنوعتری باشد و دامنه سوژهها بسیار بیشتر شود.