نسخه Pdf

شاعر شهر آشوب

درباره مهستی گنجه‌ای، ادیب و شاعر قدیمی ایران

شاعر شهر آشوب

بزرگانی هستند كه در كوچه پس‌كوچه‌های تاریخ گم شده‌اند و كمتر كسی آنها را می‌شناسد. با این حال در متن‌های تاریخی در موردشان چیزهایی نوشته شده. مهستی گنجه‌ای یكی از همین افراد است. دانشمندان و ادیبان او را چنین وصف كرده‌اند: «ادیب، شاعر، موسیقیدان و پایه‌گذار سبك شهرآشوب در قالب رباعی». زنی ایرانی و آزاده از تبار پارسایان و پارسی زبانان و یكی از ده‌ها چهره شاخص در ادبیات پارسی.

نازیلا ناظمی / روزنامه نگار

مهستی گنجه‌ای، موسیقیدان و شاعر و از دبیران قرن پنجم هجری و هم‌عصر سلجوقیان است. در بیشتر منابع زادگاه او گنجه ثبت شده است، اما برخی او را زاده خجند می‌دانند كه در دوران كودكی به همراه خانواده‌اش به گنجه مهاجرت كرده است. نام او نیز همانند محل زادگاهش، جای شك و تردید بوده، گروهی نام اصلی او را «منیژه» یا «منیجه» می‌دانند و تخلصش را مهستی آورده‌اند. از تاریخ تولدش اطلاع درستی در دست نیست، اما می‌دانیم كه پدرش مردی روحانی 
و اهل دانش بود و به همین دلیل و از آنجا كه استعدادی ذاتی در فرزندش می‌دید، به‌رغم عدم توجه جامعه به تعلیم دختران در آن زمان، مهستی را در 40 سالگی به مكتب سپرد و او در 
ده سالگی تبدیل به گنجینه‌ای از ادب شد. پدر او كه همزمان با بروز استعدادهای دخترش، او را مشتاق فراگیری موسیقی می‌دید، همگام با تحصیل، او را نزد موسیقیدانان بزرگ گنجه فرستاد. مهستی 19 ساله بود كه خود استادی بی‌نظیر در موسیقی و شناخت آداب و فنون و صنایع موسیقی شد. 
چنگ و عود را استادانه می‌نواخت. 

     زندگی شخصی 
دوران اوج معروفیت مهستی را باید حدود سال 490 یا 491 هجری دانست. با وجود آن‌كه بسیاری از هم‌عصرانش، دوران زندگی او را معاصر با حكومت سلطان سنجر و سلطان محمود سلجوقی نوشته‌اند، اما در تاریخ گزیده (حمدا... مستوفی)، شاید به دلیل همنامی سلطان محمود سلجوقی با سلطان محمود غزنوی، مهستی هم عصر غزنویان و سلطان محمود آمده است. در تواریخ نامی از فرزندان او نیست، اما براساس نوشته‌های معاصرینش، او همسری به نام تاج‌الدین امیر احمد داشته كه او هم شاعر بوده و به نام پورخطیب و ابن خطیب تخلص می‌كرده است. در انستیتوی نسخ خطی شهر باكو و موزه بریتانیا، نسخه‌ای خطی وجود دارد به قلم شخصی به نام «جوهری» كه داستان عشق مهستی و همسرش در آن به شیوایی روایت شده است. 
     دلیل اهمیت 
همان‌گونه كه اشاره كردیم، مهستی گنجه‌ای بنیانگذار سبك شعری نوین به نام «شهرآشوب» است. از مشخصات و ویژگی‌های شعر مهستی كه در اشعار بسیاری از شعرای پس از او اثرگذار بود باید به استفاده او از معانی لغات و استعاره‌ها و تجنیس اشاره كرد. همچنین مهارت او در به وجود آوردن یك سلسله نظم «چهار اندر چهار» در رباعی زبانزد است. در رباعیات او چهار شهر (مرو، بلخ، نیشابور و هرات)، چهار آلت موسیقی (چنگ، بربط، رباب و نی)، چهار پرنده (بلبل، فاخته، زاغ و قمری)، چهار سلاح (خود، زره، خنجر و سپر)، چهار گل (نرگس، بنفشه، سوسن و گل سرخ)، چهار روز (پریر، دی، امروز و فردا) و چهار عنصر (آب، آتش، باد و خاك) به صورت بسیار حیرت‌انگیز و با ظرافت و مهارت به دنبال هم چیده می‌شوند. استفاده فراوان مهستی در اشعارش از اصطلاحات بازی شطرنج، نشان از توانایی او در این بازی دارد.

     چرا مهجور است؟
امروز دیوان اشعار و كلیاتی از مهستی باقی نمانده است. ظاهرا تنها یك دیوان از او تا اوایل قرن دهم در هرات وجود داشته كه در جریان حمله ازبكان به هرات، توسط عبدا... اوزبك از میان رفته و تنها بخش‌هایی از آن باقی مانده است. بنابر شواهد و نمونه‌های موجود، قدیمی‌ترین و موثق‌ترین مجموعه اشعار باقی مانده از این شاعر و موسیقیدان ایرانی، باید مجموعه 61 رباعی باشد كه به نام او در كتاب نزهه المجالس متعلق به قرن هفتم هجری جمع‌آوری شده است. البته در كتاب مونس الاحرار و تذكره‌ها و كتاب‌های پراكنده دیگر نیز، رباعیاتی از مهستی باقی مانده است. در سال 1336 و 1371 طاهری شهاب و احمد سهیلی خوانساری در دو مجموعه، به نام‌های دیوان مهستی و رباعیات مهستی دبیر توانستند آثار مهستی را جمع‌آوری کنند. 
با وجود آن‌كه برخی سال درگذشت این بانوی اندیشمند را 577 هجری قمری ذكر كرده‌اند، اما به واقع زمان دقیق درگذشت او همانند تولدش روشن نیست، تنها براساس برخی مطابقت‌ها می‌توان گفت كه او پیش از نظامی گنجوی و در حدود 86 سالگی در گنجه درگذشته است. 
خانه این شاعر ایرانی در شهرگنجه امروز به موزه تبدیل شده است و دانشسرای مقدماتی این شهر نیز به نام او خوانده می‌شود. دیدار از موزه و خانه مهستی بسیار جالب است و می‌تواند ما را با گوشه‌ای از تاریخ ادب و فرهنگ سرزمینمان پیش از جدایی از سرزمین مادری آشنا کند.