نسخه Pdf

كتاب، بی‌كاغذ 

كتاب، بی‌كاغذ 

سمیه‌سادات حسینی / نویسنده

 پسرك گفت: مامان دوباره از اون لبخند كجكی‌ها داری می‌زنی. توی گوشیت چه خبره؟ 
  سرم را بلند كردم و با همان لبخند كه هنوز نتوانسته بودم محوش كنم، گفتم: اینستاگرام الان یادآوری كرد خاطره روزی رو نوشتم كه دو سال پیش توی ایران به‌مناسبت روز كودك، برده بودمتون سینما و بعدش كافی‌شاپ و بعدم به‌عنوان هدیه براتون نفری دوتا كتاب خریده ‌بودم. خیلی خوش گذشت. نه؟ 
پسرك گفت: آها! همون كه ما رو برداشتی بردی یه فیلمی كه مناسب سن‌مون نبود؟! 
گفتم: ای بابا! چرا بدترین جنبه‌ش یادت مونده خب؟ یادمه اون روز خیلی كار داشتم. اما به‌خاطر شما همه‌ رو نصفه ول كردم بردمتون بیرون.
دخترك گفت: جدی یادته مامان؟! از دو سال پیش؟ حافظه‌ت خیلی خوبه‌ها! 
پسرك خندید: نخیر! توی اون مطلب اینستاگرامش خودش نوشته كه چقدر كار داشته. از روی اون خوند الان. 
خندیدم: خیلی‌خب. آره. تقلب كردم از روی خاطره خودم. ولی خداییش بقیه‌ش خوش نگذشت؟ كافی‌شاپ و كتاب و...؟
دخترك آهی كشید و گفت: كلا اون موقع‌ها خیلی خوش می‌گذشت. یادش به‌خیر. 
گفتم: من كه هر وقت بخواین، حاضرم چنین كاری بكنم، خودتون باید راضی بشین بیاین. 
پسرك گفت: آخه با نی‌نی؟ 
گفتم: بله با نی‌نی. مشكلی نداره كه. می‌ذاریمش توی كالسكه. شما دو تاهم كه همراهم هستین و كمك می‌كنین. 
پسرك آه كشید: ولی مشكل اون نیست. اینجا نه از اون مدل كافی‌شاپا خبری هست. نه سینما نزدیكه بهمون كه بشه به اون راحتی رفت و برگشت. نه كتاب فارسی پیدا می‌شه مثل ایران. تازه همه‌ اینا هم خیلی گرون‌تره از ایران. 
دخترك هم آه كشید: هعی! خیلی وقته كتاب جدید نخوندم. دلم تنگ شده برای كتاب فارسی جدید. 
ناگهان گفتم: پاشین تبلت و موبایلتونو بیارین. زود باشین! 
با تعجب به همدیگر نگاه كردند و بلند شدند و رفتند و دخترك با تبلت و پسرك با گوشی موبایلش برگشت. ازشان گرفتم و روی هر دو، دو برنامه كتابخوان كه خودم عضو بودم، برایشان نصب و حساب كاربری خودم را برایشان فعال كردم. 
بعد گرفتم به سمت‌شان و گفتم: خوب! هدیه من به شما دو تا كتابی كه خیلی دوستش دارین و همین‌طور یه كتابخونه از كتاب‌های دیگه كه هركدوم رو خوشتون اومد، می‌تونین بخونین. 
پسرك زود متوجه جریان شد و گوشی‌ش را با هیجان از من گرفت. اما دخترك پرسید: یعنی چطوری؟! 
گفتم: خب اینجا كه ما دستمون به كتاب‌های كاغذی به زبان فارسی نمی‌رسه. به جاش می‌تونیم از نسخه اینترنتی كتاب‌ها استفاده كنیم. 
دخترك من و من كرد: ولی من كتاب كاغذی دوست دارم. 
گفتم: انتخاب با خودته. كتاب كاغذی جدید نخوندن تا معلوم نیست كی كه بتونیم بریم ایران، یا كتاب جدید روی تبلت خوندن.