جنجال بر سر خرید لباس زمستانی
حمیرا و عماد در مغازه لباس فروشی بود كه با هم درگیر شدند. اختلاف در خرید لباس،این زوج جوان را به دادگاه خانواده كشاند. زوجی كه تنها یك سال و نیم بود كه با هم ازدواج كرده بودند، اما سر خرید لباس زمستانی گران قیمت چنان با هم دعوا كردند كه تصمیم گرفتند برای همیشه از هم جدا شوند.
سیما فراهانی / تپش
زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره جزئیات درگیری با شوهرش در مغازه، به قاضی گفت: یك سال و نیم است كه با عماد زندگی میكنم. در این مدت سر موضوعات ساده با هم جر و بحث داشتیم، اما هیچ وقت دعوای سختی با یكدیگر نكرده بودیم. ماجرای اختلاف ما در مغازه لباس فروشی شروع شد. وقتی میخواستم پالتویی را كه دوست داشتم بخرم، عماد رفتار زشتی از خودش نشان داد. چون پالتو گرانقیمت بود، گفت حق نداری این را بخری. در صورتی كه من میخواستم پولش را خودم بدهم. اما عماد اجازه نداد. همین رفتارش باعث شد عصبانی شوم، برای همین به او گفتم این پالتو را حتما میخرم. اما عماد دستم را گرفت و از مغازه بیرون انداخت. جلوی همه مردم داد و هوار راه انداخت. سر یك پالتو آبرویم را برد. در صورتی كه خودش تمام لباسهایش ماركدار است و كلی پول بابت آنها میدهد. اما وقتی دید میخواهم یك پالتوی گران قیمت بخرم چنین دعوایی به راه انداخت.
او در مقابل مردم مرا تحقیر كرد. آبرویم را برد. تا چند روز از این اتفاق شوكه بودم. وقتی چنین رفتاری را از شوهرم دیدم، فهمیدم زندگی در كنارش هیچ فایدهای ندارد. این مرد اصلا تعادل روحی ندارد. وقتی یك بار جلوی مردم مرا اینطور
كتك زد و از مغازه بیرون انداخت، پس دوباره این رفتار را تكرار میكند. هرچه سعی كردم نتوانستم او را ببخشم. یك ماه است دارم فكر میكنم و حالا تصمیم گرفتم برای همیشه از شوهرم جدا شوم. دیگر به او اعتماد ندارم. این مرد غیرت ندارد و آبروی همسرش برایش مهم نیست. برای همین بهتر است برای همیشه از هم جدا شویم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی آن روز همسرم مرا عصبانی كرد. فقط به خاطر لجبازی با من، پالتویی بسیار گران قیمت را انتخاب كرد. در صورتی كه میتوانست با پول آن پالتو، كلی لباس دیگر بخرد. وقتی به او گفتم
این پالتو خیلی گران است، بلافاصله گفت چرا لباسهای تو ارزان قیمت نیست. از این حرفش خیلی تعجب كردم و به شدت عصبانی شدم. حمیرا بی دلیل داشت با من لجبازی میكرد. همین رفتارش باعث شد به شدت عصبانی شوم. لجبازی حمیرا مرا متعجب كرده بود. همین شد كه با هم درگیر شدیم. من در یك لحظه عصبانیت نفهمیدم چه كار میكنم. كنترل رفتارم را از دست دادم. برای همین داد و بیداد كردم و حمیرا را از مغازه بیرون بردم. هركسی ممكن است عصبانی شود. اما حمیرا به خاطر آن شب زندگیمان را خراب كرد. یك ماه تمام به خانه برنگشت و بعد از آن هم پیشنهاد طلاق را مطرح كرد. زندگی مان خیلی برای حمیرا بی اهمیت است و من تازه این را فهمیده ام. برای همین بهتر است از هم جدا شویم.
در پایان نیز قاضی دلیل این زوج برای جدایی را كافی ندانست و آنها را به یك مركز مشاوره خانواده معرفی كرد تا شاید اختلافشان حل شود.