ضد قهرمان‌های جنگلی

ضد قهرمان‌های جنگلی

در نهضت جنگل و در کنار میرزا و شخصیت‌های نمادین قیام جنگل، نفوذی‌هایی حضور داشتند که ضربات مهلکی به نهضت میرزا وارد کردند. روایت فتح‌ا... کشاورز در این باره اما متفاوت است:
و اما در مورد عناصر نفوذی، به نظر من حتی افرادی مثل احسان‌ا...‌خان را هم -که خیانت‌های آشکاری به نهضت کردند- نمی‌شود نفوذی محسوب کرد. واقعیت این است که وقتی حرکتی در کشوری شروع می‌شود، در ابتدا افراد مختلف با گرایش‌های متفاوت می‌آیند و به نهضت می‌پیوندند. در مورد نهضت جنگل هم، در پیوستن اشخاص محدودیتی وجود نداشت. هدف مشترک تمامی نیروهای نهضت جنگل هم، اخراج نیروهای بیگانه از کشور بود و حتی نیروهای دولتی هم بدشان نمی‌آمد که در گوشه و کنار مملکت حرکت‌هایی علیه آنها شکل بگیرد، اما در جریان عمل، به‌تدریج سلیقه‌های مختلف خودی نشان می‌دهند. خیلی‌ها وارد نهضت شدند که صلاحیت نداشتند. مثلاً رضا افشار که آدم معلوم‌الحالی بود و بعدها هم دارایی‌های نهضت را برداشت و فرار کرد و دست نهضتی‌ها را خالی گذاشت و پست‌های مهمی هم گرفت! یا احسان‌ا...‌خان که می‌گفتند بهایی هم بود و کارش به جایی می‌رسد که علیه میرزا اعلامیه می‌دهد که: او ضد انقلاب است! همه اینها در ابتدا اهدافی داشتند و گمان می‌کردند از طریق نهضت جنگل می‌توانند به اهدافشان برسند و بعدها راهشان را جدا می‌کنند. خالو قربان هم که کارش به جایی می‌رسد که سر بریده میرزا را برای رضاخان می‌برد، نمی‌شود گفت از اول به قصد نفوذ یا خیانت وارد نهضت شد! او می‌خواست به هدف‌های خاص خودش برسد و اهداف عالی میرزا را اساساً درک نمی‌کرد و چون ظرفیتش خیلی کمتر از بقیه بود، کارش به خیانت کشید.