به مناسبت درگذشت حسین علیمرادی، جهادگر و مدرسهساز منطقه دشتیاری پای صحبت مردم این منطقه نشستیم
حسین صدای دشتیاری بود
در دشتیاری، همه عزادارند و سیاهپوش؛ آه و افسوس از جمعه، درست از وقتی که خبر درگذشت حسین علیمرادی منتشر شده، در دل مردم این منطقه خانه كرده؛ حال و روز خیلیهاشان خوب نیست! اینجا در بخش دشتیاری چابهار، دیگر كسی نمانده كه از رفتن حسین باخبر نباشد؛ كسی نیست كه نداند دشتیاری پسر جوانش، فرزند خوبش را از دست داده است؛ فرزندی كه اهل اینجا نبود، 1450 كیلومتر راه آمده بود تا برسد به دشتیاری؛ تا مردم این منطقه و محرومیتشان را از نزدیك ببیند و پاگیر خاكی شود كه میگفت دل كندن از آن سخت است؛ تا بماند و دست یاری به سوی دشتیاری دراز كند و آجر روی آجر بگذارد و برای بچههای دشتیاری مدرسه بسازد و كلاس و خوابگاه. مردم دشتیاری چابهار در سیستان و بلوچستان اما هنوز رفتن حسین را باور ندارند؛ هنوز همه گیج و مبهوت به عكس حسین نگاه میكنند كه روی بنرهای تسلیت اینجا و آنجا نصب شده؛ حسین از توی همه این عكسها با همان آرامش همیشگیاش به آنها نگاه میكند، به مردمی كه قول داده بود برایشان مدرسه بسازد، مردمی كه او را باور داشتند و حالا با رفتن حسین، حكم یتیمی را دارند كه نمیدانند چه سرنوشتی در انتظارشان است.
تلخی این اتفاق اما روز حادثه از همان صبح روز جمعه، روی سر این مردم آوار شد و دل خیلیها را لرزاند. از جمعیت 60 هزار نفری دشتیاری خیلیها حسین را میشناسند؛ در روستاهای منطقه، مخصوصا بخش مركزی سراغ حسین علیمرادی را از هركسی میگیریم، هزار خاطره دارد از جوان جهادگر و دانشجویی كه یك تنه كنار مردم این منطقه ایستاد و آستین همت بالازد برای ساختن؛ از حسینی كه حسینی كار كرد و حالا دیگر نیست. این را عبدالوحید درج دهقان به ما میگوید. یكی از دوستان و همراهان حسین علیمرادی در بخش دشتیاری، جوانی كه خودش اهل روستای پیرسهراب است و از سال 95 به عنوان یكی از بومیهای منطقه همراه كار جهادی حسین شده، میگوید:« حسین شاید اتفاقی پایش به دشتیاری رسید، اما ماندش كاملا به انتخاب خودش بود. او وقتی فقر و محرومیت منطقه را دید در اینجا ماندگار شد و با اینكه هدفش ابتدا ارتقای سطح آموزشی مدارس بود، اما بعد از مدتی فعالیت دید كه آموزش نیاز به زیرساخت دارد و از همینجا استارت كار مدرسهسازی را زد.»
برای عبدالوحید، گفتن از دوست و یاور سهسالهاش كار راحتی نیست و رنج از دست دادن حسین از صدای گرفتهاش پیداست: «حسین بسیار خلاق، فعال و خستگیناپذیر بود و خودش را جدای از این مردم نمیدید و به خاطر همین همه دوستش داشتند و الان همه داغدارند و احساس تنهایی میكنند.»
وزیری كه وقت شنیدن مشكل محرومان را ندارد
نتیجه فعالیتهای حسین علیمرادی در منطقه فعلا ساخت و بازسازی پنج مدرسه است؛ از مدرسه سه كلاسه روستای كلسكان گرفته تا ساخت صفر تا صد مدرسه روستای گمداد بازار و فضای آموزشی روستای پیرسهراب؛ دغدغهای كه این دانشجوی جوان جهادگر برای ارتقای سطح آموزش دانشآموزان دشتیاری داشت آنقدر زیاد بود كه باعث شود حدود سه ماه پیش با سرپرست وزارت آموزش و پرورش در همین رابطه همكلام شود و بگوید: «آقای وزیر؛ در چهار سالی كه اینجا فعالیت میكنم ۱۷۰ روستا را تك به تك سر زدهام و كلاسهای درس آنها را پایش كردهام. به عنوان یك جوان غیربومی كه از تهران آمدهایم، سعی كردیم با حركتی متفاوت در اینجا كار كنیم. اینجا مشكلات زیاد است...» او یكییكی از مشكلاتی كه میدانست گفت اما زمان سه دقیقهای برای این اتفاق كم بود و حرفهای حسین ناتمام ماند و حالا تلخی این اتفاق هنوز از یاد عبدالوحید نرفته: «حسین همیشه میگفت ما باید درباره این مشكلات و نیاز آموزشی مدارس منطقه با وزیر صحبت كنیم اما در نهایت به هیچ نتیجهای نرسید...»
امان از این پراید
و جادههای خراب
عبدالوحید روز حادثه همراه حسین بوده: «حسین پنجشنبه به دشتیاری آمده بود و جمعه صبح من و او و دو نفر از دوستان مستندسازی كه از تهران آمده بودند برای سركشی به ساخت مدرسه روستای ریگیتی پیرسهراب عازم این منطقه شدیم. حسین خودش پشت پراید موسسه نشسته بود كه یك دفعه از جاده منحرف شدیم و ماشین چپ شد...»
كاش ما میرفتیم
و حسین میماند
محمدبخش درخشیده، معاون آموزشی دبیرستان امام علی پیرسهراب و یكی از اهالی روستای كلسكان است كه از حسین خاطره زیاد دارد؛ آنقدر كه بگوید حسین عضو خانواده ما بود و هروقت به دشتیاری میآمد مهمان ما میشد: «حسین همیشه میگفت خاك بلوچستان گیرایی دارد و هركس به این خاك پا بگذارد دیگر از آن دل نمیكند و واقعا این موضوع درباره خودش مصداق داشت. آنقدر اعتقادش به این موضوع زیاد بود كه همه را با خودش همراه كرد و فراتر از قوم و مذهب و رنگ و عقیده، فقط به خاطر انسانیت در این منطقه ماند و فعالیت كرد. حالا هم واقعا بلوچستان به خاطر این اتفاق داغ دیده، همه دانشآموزان منطقه و همه مردم منطقه به خاطر این موضوع متاثرند و میگویند كاش ما میرفتیم و حسین برای دشتیاری میماند و راهش را ادامه میداد.»
مصداق آیه 11 سوره رعد
برای حسین علیمرادی جهاد در دشتیاری خیلی زود به آیه 11 سوره رعد پیوند خورد، به اینكه خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر به دست خودشان؛ همین شد كه او بومیهای منطقه را هم پای كار آورد و به آنها امید داد. امیدی كه درخشیده میگوید خصوصیت اخلاقی منحصربفرد حسین بود: «حسین امید زیادی داشت، با یك مبلغ اندك واقعا كار ساخت و ساز را شروع میكرد و میگفت خدا بقیهاش را میرساند و به خاطر این توكل واقعا هم این اتفاق میافتاد. البته او كارش را واقعا اصولی انجام میداد و در همین راستا یك پایش آماری جامع از نیازهای آموزشی منطقه دشتیاری انجام داد كه واقعا كار سختی بود.»
راهش ادامه دارد
نهضتی كه این جهادگر مدرسهساز در دشتیاری شروع كرده، به گفته محمدبخش درخشیده، در سه بخش انجام میشد؛ مدرسهسازی، مدرسهداری و مدرسهیاری: «حسین میگفت كه صرفا ساخت مدرسه مهم نیست، ما باید مدرسهای كه ساختهایم را پشتیبانی كنیم و این پشتیبانی حتی از ساخت مهمتر است. الان هم ما همه دنبال این هستیم كه جریان و نهضتی را كه او در منطقه شروع كرده بود به سرانجام برسانیم.»
جهادی كه
از دانشگاه شروع شد
حسین چطور پایش به دشتیاری رسید؟! این سوال شاید برای خیلیها پیش آمده باشد. ما برای رسیدن به جواب این سؤال، سراغ ناصر بلوچ میرویم، همدانشكدهای حسین علیمرادی در دانشگاه علامه طباطبایی كه پای او را به منطقه دشتیاری باز كرد. جوانی كه حالا در یكی از مدارسی كه بهواسطه تلاشهای حسین در این منطقه بازسازی شده، معلم است. او میگوید: «من سال 92 تا 94 در دانشكده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی دانشجوی مقطع كارشناسی ارشد بودم، حسین هم در دانشكده حسابداری درس میخواند و همزمان دبیر كانون خیریه فرهنگی دانشگاه بود. در این كانون حسین درحال اجرای برنامهای تحت عنوان جمعآوری كتابهای كمكآموزشی برای مناطق محروم بود، البته برای منطقه كرمان. من وقتی از این حركت باخبر شدم حسین را در جریان نیاز دانشآموزان منطقه دشتیاری گذاشتم و در نهایت 80 جلد كتاب به من داده شد تا به دست این بچهها برسانم. بعد از امتحانات خرداد، تاثیر این كتابها در قبولی بچهها فوقالعاده بود و ما 15 نفر قبولی دیپلم داشتیم و برای اولین بار مقطع پیشدانشگاهی در پیرسهراب به خاطر این اتفاق دایر شد. وقتی من این نتیجه را به گوش حسین رساندم او همانجا قول داد از نزدیك به دشتیاری بیاید.»
از انگلیس تا دشتیاری
شهریور 94 اولین بار پای حسین علیمرادی به منطقه دشتیاری رسید و بعد از آن فعالیتها و اردوهای جهادی آموزشیاش در این منطقه شروع شد؛ آنقدر كه تعداد سفرهای جهادی به 34 سفر رسید. ناصر بلوچ در توضیح بیشتر میگوید: «حسین میتوانست برای ادامه تحصیل به انگلیس برود همانطور كه بزرگ شده این كشور بود. اما به خاطر عشق به این مردم و به وطن در ایران ماند و حتی بعد از ازدواجش بیشتر از اینكه در كنار خانوادهاش در تهران باشد در دشتیاری حضور داشت.»
مدرسه و خیابانمان
به نام حسین
حسین، صدای مردم دشتیاری بود! ما این را از قول جوانی مینویسیم كه دوست و همدانشكدهای حسین علیمرادی بوده و حالا وقتی به مسیری كه حسین در این منطقه طی كرده نگاه میكند به ما میگوید: «حسین انگیزه و همدلی خاصی بین مردم ما ایجاد كرد كه امیدواریم همین موضوع به ادامه دادن راهش كمك كند... الان واقعا مردم ما داغدار حسین هستند و به همین خاطر میخواهیم یكی از مدارسی را كه حسین ساخته به اسم خودش نامگذاری كنیم حتی شنیدهام كه قرار است یكی از خیابانهای شهر چابهار هم به اسم او نامگذاری شود ...»