كشتی  توفان زده      کشتـــی

مصدومیت قهرمانان و خواب زمستانی مسؤولان در آستانه المپیك خیلی‌ها را نگران کرده‌است

كشتی توفان زده کشتـــی

 به همین راحتی، حسن یزدانی و علیرضا كریمی دو كشتی گیر آزادكار ایران به دلیل مصدومیت شاید المپیك را از دست بدهند. البته وضعیت یزدانی كمی بهتر از كریمی است، اما باید این سؤال را از مسؤولان ورزش ایران پرسید كه چرا باید این اتفاق همیشه برای ورزشكاران ایرانی بیفتد؟
چرا این اتفاق برای ورزشكاران سایر كشورها كمتر می‌افتد و چرا ورزشكاران ایران و به‌خصوص كشتی‌گیران، به دلیل درآمد پایین مجبور می‌شوند برای امرار معاش تن به مسابقه‌های پر فشار در لیگ بدهند و هفت ماه مانده به المپیك هم شانس حضور خودشان در مهم‌ترین تورنمنت ورزشی جهان را از دست بدهند و هم شانس مدال آوری كاروان ایران را پایین بیاورند؟
 برگزاری باشگاه‌های جهان با كدام فایده برای ایران؟
از همان ابتدا خیلی‌ها مخالف برگزاری جام باشگاه‌های جهان بودند. دلیل آن هم این بود كه برگزاری این رقابت‌ها چه عایدی برای كشتی ایران به همراه دارد؟ كدام استعداد از دل این رقابت‌ها بیرون می‌آید؟ آیا برگزاری این مسابقات چیزی جز هزینه برای كشتی ایران داشته است؟ چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ روحی و بدنی كه در نهایت به مصدومیت دو ستاره كشتی ایران منجر شد.
 همه چیز به خاطر پول
تنها ویژگی برگزاری جام باشگاه‌های جهان رسیدن پول به ورزشكاران ایرانی است. اگر نه این رقابت‌ها با استقبال كشورهای صاحب نام كشتی روبه‌رو نشده است، حتی اگر شش سال از عمر این رقابت‌ها گذشته باشد. با این حال پول این رقابت‌ها آنقدر چشمگیر است كه حتی كشتی‌گیران به نامی چون حسن یزدانی، علیرضا كریمی، پرویز هادی و خیلی‌های دیگر را برای كشتی گرفتن ترغیب می‌كند.
 حواس مسؤولان ورزش كجاست؟
رقم دقیقی از این‌كه چه جایزه‌ای به این ورزشكاران تعلق می‌گیرد در دست نیست، اما آیا ارزش آن را دارد كه در فاصله هفت ماه مانده به المپیك دو نفر از كشتی‌گیران شانس مدال با مصدومیت روبه‌رو شوند؟ چرا بی‌توجهی به كشتی در نهایت كار را به اینجا می‌رساند كه ورزشكار، به جای این‌كه به فكر المپیك باشد برای چند میلیون تومان هر خطری را به جان می‌خرد و با آسیب‌های وحشتناك دست و پنجه نرم می‌كند؟
 ستاره‌های مصدوم
آسیب‌دیدگی حسن یزدانی از ناحیه مینیسك زانوست. مدت زمانی كه او باید دور از میادین باشد طبق گفته پزشكان تقریبا دو ماه است. خود حسن هم بلافاصله پس از مصدومیتش مصاحبه كرد وگفت كه خدا را شكر مشكل زیادی نیست و احتمالا به المپیك خواهد رسید، اما كار برای علیرضا كریمی كمی
گره خورده است. او در شرایطی در رقابت‌های جام باشگاه‌های جهان شركت كرد كه در مسابقه نخست و پس از پیروزی مصدوم شد و از تشك بیرون رفت. گمان خیلی‌ها این بود كه او مصدوم شده و دیگر روی تشك برنمی‌گردد، اما در بازی فینال و در شرایطی كه تیم بازار بزرگ قهرمانی خود را قطعی كرده بود سرمربی این تیم كریمی را راهی میدان كرد تا این كشتی‌گیر آسیب‌دیده از حریف نه چندان مطرح خودش عقب بیفتد. كار تا جایی پیش رفت كه اگر وساطت پژمان درستكار مبنی بر قطع مسابقه نبود، اصلا مشخص نمی‌شد چه بلای بزرگ‌تری سر كریمی می‌آمد.
 كشورهای دیگر استقبال نمی‌كنند
سال، سال المپیك است. به همین دلیل خیلی از كشورهای صاحب نام از حضور در مسابقاتی كه در بجنورد برگزار شد، خودداری كردند. آنها نگاه شان به آینده است و حتی تضمین پرداخت تمام هزینه‌ها از سوی میزبان هم نتوانست آنها را مجاب كند تا به ایران سفر كنند و در این رقابت‌ها حضور داشته باشند. عجیب این‌كه در تیم‌های ایرانی همه ستاره‌ها حضور
داشتند و...
 قدر سرمایه‌های‌مان را نمی‌دانیم
حسن یزدانی، علیرضاكریمی و خیلی دورتر عباس حاج‌كناری همه از سرمایه‌های ایران بوده و هستند، اما گاهی تصمیمات اشتباهی كه مسؤولان در ورزش می‌گیرند كار را به جایی می‌رساند كه این قهرمانان تباه می‌شوند. مثل عباس حاج كناری، قهرمانی كه یك مدال طلا و یك مدال نقره جهان را كسب كرد، اما...
همه چیز از جایی آغاز شد كه در سال 97 میلادی عباس قهرمان دنیا شد. او اصالتا فریدون‌كناری است، اما زمانی كه برای گرفتن جایزه به استان خودش سفر می‌كند به او می‌گویند تو برای تهران كشتی می‌گیری و برو آنجا و جایزه‌ات را بگیر. این حرف‌ها را خود حاج‌كناری بارها زده است: «به تهران كه می‌آمدم، می‌گفتند تو مازندرانی هستی! این دوگانگی وجود داشت و هنوز هم كه هنوز است خبری از پنج هكتار زمین رئیس‌جمهور، زمین كلاردشت و آپارتمانی كه قرار بود به من و محمد طلایی بدهند، نیست. اگر كسی بگوید یك سكه به حاج‌كناری دادم، بیاید همین جا تا من ده سكه به او بدهم! همان روزها خیلی ذوق داشتم كه با استاندار ملاقات كنم، او دو سكه گذاشت روی میز كه من آن را به استاندار برگرداندم.» زندگی تلخ حاج‌كناری كار را برای او خیلی سخت كرد تا جایی كه زندگی مشتركش از هم پاشید، دخترش از دنیا رفت، پول و جوانی‌اش از بین رفت و به قول خودش: «من آیینه عبرت نیستم؟ مگر نمی‌بینند عباس حاج‌كناری چه شد و به كجا رسید؟ اگر نمی‌بینند، بگذارید این راه را خودشان طی كنند!» حواس‌مان به قهرمانان ایران نیست، حواس‌مان جای دیگری است...