پیوند سوژهها با علایق مخاطب
در شبكههای مختلف رادیو و تلویزیون از دیرباز سعی داشتهاند فیلمها و سریالهایی را تولید كنند كه محتوامحور باشد كه البته از منظر خودشان، منطقی هم هست؛ آنها بهخاطر ساختار حاكم بر رسانه ملی، منویاتی دارند و ترجیح میدهند این منویات را دیكته كنند.
در همان روند تولید سریالهای محتوامحور نیز هرازگاه سریالهای خوب و ماندگاری تولید شد چون سازندگانشان هوش كافی برای پیوندزدن سوژه پیشنهادی با علایق مخاطب را داشتند. صاحبان سریالهای ماندگار میدانستند مخاطب ذهن بازی دارد و نمیشود فریبش داد؛ این شد كه به سمت تولید سریالهای پیامگرای مخاطبپسند رفتند. در سالهای اخیر رسانه ملی سعی كرده از درون مخاطبمحوری را در دستور كار قرار دهد و مثلا مسابقات یا برنامههایی را تولید كند كه جذابیت بالا برای مخاطب داشته باشند. در این میان هرازگاه كیفیت تولید نیز تحتالشعاع قرار گرفته. چه در زمینه سریالسازی و چه تولید مسابقه و برنامههای تحلیلی، هم پیام دهیم و هم سرگرم كنیم. چه ایرادی دارد كه مخاطب ایرانی، نقد مردمی اتفاقات داخلی را هم از زبان برنامههای رسانه ملی ببیند و نه در رسانههای بیگانه! هنگام نگارش فیلمنامه، نویسنده باید مخاطب برایش لحظهبهلحظه، حاضر باشد و سعی كند فیلمنامهای بنویسد كه مخاطب خوشش بیاید. شك نكنید هیچ سازندهای دلش نمیخواهد محصول غیرمردمی تولید كند و فقط كافی است حركت بر مدار خواستههای مردم به یك روال ثابت در رسانه ملی بدل شود.