زیر پای فارس خالی می‌شود

کشاورزی نامناسب و برداشت‌های بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی فارس را در رتبه نخست فرونشست زمین نشانده است

زیر پای فارس خالی می‌شود

فارس با 11 اثر ثبت جهانی شده، با بیش از 3000 اثر تاریخی و بی شمار ظرفیت طبیعی در پهنه 122 هزار و 608 کیلومتری اش در دنیا اول است؛ این رتبه اما خوشحالی ندارد! فارس با این همه ظرفیت گردشگری، نه با پاریس رقابت دارد برای جذب گردشگر، نه بانکوک و نه با نیویورک و توکیو! اصلا چرا راه دور برویم، فارس حتی با استانبول و دبی هم رقابت نکرده! چهارمین استان پهناور کشورمان، مدتی است یک عنوان جهانی از آن خودش کرده اما نه در عرصه گردشگری؛ فارس با 54 سانتی متر فرونشست، رتبه اول فرونشست زمین در جهان را از نیومکزیکو گرفته و به خودش اختصاص داده؛ یک آمار بحرانی و دلهره آور که هرچند وقت یک بار زیرپای یک منطقه را در این استان خالی می کند و یک گودال بزرگ می گذارد روی دست زمین؛ یک جای خالی زشت ، حفره ای وسیع که قبلا نبود و حالا بودنش به ده ها دلیل بند است؛ از استفاده بی رویه از منابع آب های زیرزمینی گرفته تا کشت محصولات کشاورزی آب بَر، حفرچاه های غیرمجاز و خشکسالی و... حالا مدتی است که همه این عوامل دست به دست هم داده و گریبان فارس را گرفته که فارس اول شود، اما نه به خاطر آمار بالای گردشگران تخت جمشید جهانی اش!... به خاطر بحران های نگران کننده ویرانگرش...

همین است که حالا خشکسالی آمده و چسبیده بیخ گوش زمین‌های بی‌آب این استان و زنگ بحران را به‌صدا درآورده؛ خطری که بارها توسط فعالان محیط زیست گوشزد شده و حالا ما آن را از زبان محمد درویش، رئیس کمیته محیط زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو می شنویم و او به ما می گوید برداشت های بی رویه از سفره‌های آب زیرزمینی، فرآیند فرونشست زمین را در بسیاری از شهرستان های این استان به وجود آورده و چاه های فارس حتی با کف‌شکنی تا عمق 300 متری هم دیگر آب ندارند.
 فارس زیر تیغ فرونشست
حالا که کام تالاب های فارس یکی یکی خشک شده، می توان چشم چرخاند و دنبال مقصر گشت؛ در صف اول این اتفاق، درویش می گوید که بحث کشاورزی ناپایدار استان ایستاده است؛ کشت بی رویه گندم و برنج آن هم در شرایطی بیش از اندازه ظرفیت‌ها و استانداردهای اکولوژیک منطقه. این فعال محیط زیست در توضیح بیشتر دست روی یک رقابت درون کشوری می گذارد. رقابت در عرصه تولید محصولات کشاورزی بین خوزستان و فارس؛ رقابتی که به گفته درویش عنوان اولی تولید گندم را برای چند سال متوالی به فارس اختصاص داده اما در ازای این عنوان، چشمه ها و تالاب ها و سفره های آب زیرزمینی‌اش را یکی یکی از او گرفته! درویش در توضیح بیشتر در همین رابطه به جام جم می گوید:« میزان افت سطح آبخوان های استان فارس بیش از 31 استان دیگر کشورمان است و به 2.3 میلیارد متر مکعب رسیده و این یعنی استان فارس 2.3 میلیارد متر مکعب بیشتر از آبی که در آبخوان هایش دارد تغذیه می شود، برداشت می کند.»
نتیجه این اتفاق همان عنوان جهانی برای فارس است، همان آمار بیشترین فرونشست کره زمین به میزان 54 سانتی متر در سال که جبرانش به 50 تا 70 هزار سال زمان نیاز دارد؛ امری محال و دور از ذهن! اتفاقی که باعث می شود درویش از بحرانی بودن بیشتر شهرهای استان فارس بگوید، چه کازرون و شیراز، چه استهبان و نیریز و مرودشت!
فرونشست اما روی سر آثار تاریخی این استان هم سایه کرده و تهدیدی شده که هرچند وقت یک بار دل دوستداران گردشگری را می لرزاند. اینجا دیگر حکایت، حکایت پدیده‌ای طبیعی است که برخلاف زلزله و آتشفشان دلیل انسانی در بروز آن دخالت مستقیم دارد و این‌بار میراث کهن خطه پارس را مورد تهدید جدی قرار داده و نمونه بارزش،  ایجاد فرونشست زمین در محوطه تاریخی نقش رستم در نزدیکی تخت جمشید است که مدیرکل سابق دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره اش به ما می گوید:« ما در نقش رستم با یک شکاف جدی روبه رو هستیم، در خود تخت جمشید الان فرونشست های عمیقی اتفاق افتاده که می تواند خطرساز باشد و این یعنی تکیه استان فارس بر کشاورزی بیش از اندازه و غیراصولی باعث شده که حتی دوام ابنیه تاریخی اش هم که می توانست برایش به یک صنعت پولساز تبدیل شود، به خطر بیفتد.»
 پول درآوردن از برنج
یا تخت جمشید؟
فارس اما می توانست این حال و روز را نداشته باشد! می‌توانست دست روی ظرفیت های گردشگری‌اش بگذارد، دست روی داشته‌های ارزشمندش از پاسارگاد و تخت‌جمشید گرفته تا نقش رستم و قلعه دختر! مشتی نمونه خروار از آثاری تاریخی که می توانستند به یک صندوق ارزی پایدار در این استان تبدیل شوند؛ صندوقی که خالی است و چرخ اقتصاد استان را نه بر پایه گردشگری که بر کشاورزی استوار کرده! نوک پیکان انتقاد دوستداران محیط زیست همین‌جا به‌سمت مدیریت عرصه کشاورزی این استان بر می گردد، به کشت قابل توجه برنج در این استان، آن هم در شرایطی که دولت چندسالی است کشت برنج را به جز استان های شمالی در دیگر مناطق کشور ممنوع کرده. زمزمه‌های این ممنوعیت اما هنوز در فارس به گوش نمی رسد و هنوز خیلی ها در شالیزارهای فارس برنج می کارند!
 احمد دهقان، مدیر زراعت سازمان جهاد کشاورزی استان فارس در این باره به ما می گوید :« ما مدت ها بعد از استان های شمالی سومین استان برنجکار کشور بودیم، اما بعد از دوره خشکسالی و کمبود شدید آب، عملا در حوزه آبخور کر و شهرستان خرامه که یک ششم کشت برنج استان را پوشش می داد، عملا کشت برنج متوقف شد و حتی بخشی از سیاست‌های سازمان هم برای نکاشتن برنج قرار گرفت، با این حال برنج خصوصیتی دارد که بیشتر از بقیه محصولات مورد توجه کشاورزان است! »
خصوصیتی که دهقان از آن صحبت می کند، مزیت اقتصادی برنج کاری است؛ مزیتی که به گفته او وقتی در کنار عوامل دیگر قرار می گیرد، برنج را از بقیه محبوب تر می کند :« ببینید کشاورزان زیادی به خاطر قیمت برنج نسبت به دیگر محصولات صیفی، به خاطر قابلیت نگهداری اش و طول دوره رشد کوتاهش به کاشت آن  علاقه مند می شوند و ما در مقابل برنج، عملا محصولی که سودآوری و تضمین بازار را داشته باشد نداریم که به کشاورز بگوییم این را بکار چون کشاورز سفره امروزش را می بیند و به فردا توجهی ندارد. »
دهقان البته می گوید که در راستای محدودیت کشت برنج، شیوه نامه ای از سوی دولت به تمام سازمان های استانی و کشوری ابلاغ شده که اگر به درستی اجرا شود، حداقل در این استان می توان سطح کشت برنج را به حداقل رساند.
او با این حال معتقد است که دلیل وضعیت بحرانی امروز استان فارس و  سایه تهدیدآمیز خشکسالی و فرونشست زمین هایش، فقط مرتبط با بحث کشاورزی مخصوصا کشت برنج نیست:« این طور نیست که ما متکی به آب های زیرزمینی باشیم و سررشته همه مشکلات به کشاورزی برسد؛ چراکه درصد قابل توجهی از این مشکلات به خاطر تغییر اقلیم و کاهش نزولات و ...است.»
با این حال به نظر می رسد با این که تولید برنج انتخاب و پیشنهاد مدیران عرصه کشاورزی استان فارس نباشد، اما به دلیل گره خوردن تولید این محصول با معاش مردم، همچنان با مماشات با کاشت آن برخورد شود.
 وقتی گردشگری
دغدغه نیست!
 برای فعالان عرصه گردشگری استان فارس اما این آمارها و این اتفاقات، یک نمایش تلخ است! آنها از یک طرف هر روز به داشته های ارزشمند فارس نگاه می کنند و از طرف دیگر چشم شان به اوضاع نابسامان محیط‌زیستی و باید و نبایدهای کشاورزی شان است؛ موضوعی که حالا به دغدغه خیلی ها تبدیل شده و  محمد منیعاتی، رئیس انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس در همین باره به ما می گوید:« استفاده نکردن از ظرفیت های گردشگری در فارس، بزرگ ترین مشکل و چالش استان ماست. استان ما ظرفیت های بالقوه‌ای دارد که حتی اگر 30 درصدشان هم بالفعل شود، نه فقط اقتصاد استان که می تواند اقتصاد جنوب کشور را پویا کند و این مبالغه نیست.»
منیعاتی در توضیح بیشتر می‌گوید: «استان فارس در حوزه های مختلف از بحث سلامت، آثار طبیعی، زیارتی و فرهنگی و تاریخی یک موقعیت ویژه و استراتژیک دارد  که می تواند یک امتیاز بزرگ باشد، اما متاسفانه از این ظرفیت‌ها استفاده نمی شود! »
او سررشته این مشکل را در دغدغه‌مند نبودن مسوولان استانی در حوزه گردشگری می داند؛ موضوعی که با  اشاره به آن می گوید:« بحث گردشگری در استان ما در هیچ سطحی مخصوصا سطوح بالای مدیریتی دغدغه محسوب نمی شود و در نتیجه هیچ اتفاق مثبتی هم در این رابطه در استان نمی‌افتد.»
 امان از این زیرساخت های اندک گردشگرپران
ما این گلایه را با سید موید محسن نژاد، معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی استان فارس در میان می‌گذاریم و او می گوید:« مشکل اینجاست که در کشور ما همه شعار استفاده از گردشگری می دهند، اما کسی آن را باور ندارد و تا وقتی که این باور بین مسوولان به‌وجود نیاید که گردشگری می تواند بخشی از وابستگی ما را به صنعت نفت کم کند، اتفاق مثبتی در این زمینه نمی افتد .»
محسن نژاد در ادامه در پاسخ به این انتقاد که گردشگری در استان فارس به جایگاه مطلوبش نرسیده می‌گوید: همه از ظرفیت‌های گردشگری استان فارس باخبرند، ما چهار شماره ثبت یونسکویی داریم که تقریبا 11 اثر ثبت جهانی را شامل می شود، مجموعه میراث جهانی پاسارگاد را داریم، مجموعه میراث جهانی تخت جمشید را داریم، مجموعه باغ های پاسارگاد و باغ ارم شیراز را داریم که باز هم ثبت جهانی هستند و اخیرا هم هفت اثر در قالب مجموعه محور ساسانی فارس ثبت جهانی شده اند. به جز این3000 اثر ثبت ملی داریم، در بحث گردشگری مذهبی فعال هستیم، در گردشگری طبیعی، روستایی و عشایر هم سرآمد هستیم. همچنین فعالیت‌های خوبی در بحث گردشگری سلامت در استان اتفاق افتاده، اینها توانمندی‌های استان فارس است، اما  این که ببنیم چرا آن جایگاهی که انتظار داریم تامین نمی شود، اول باید ببینیم اصلا نگاه معقولی به این جایگاه داریم؟! چراکه انتظار باید براساس شرایط و واقعیت های روز باشد. »
او همین جا روی زیرساخت هایی دست می گذارد که فقدانشان همیشه در کشور ما به چرخ لنگ صنعت گردشگری تبدیل شده اند و در همین زمینه می گوید:« باید قبول کنیم صنعت گردشگری یک صنعت فرابخشی است و فقط دست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیست. ما هنوز نتوانسته ایم گردشگران را به شیراز که نه، به ایران بکشانیم، درحالی که چشم انداز سال 1404 برای کشور رسیدن به آمار 20 میلیون گردشگر بوده، هنوز با این آمار فاصله زیادی داریم.»