نسخه Pdf

جدی بگیریم!

نفوذی‌ها روایت‌ها را مصادره به مطلوب كرده‌اند

جدی بگیریم!

حسام آبنوس دبیر قفسه

 جای خالی روایت ما را در تنگنا قرار می‌دهد. ما در دنیایی زندگی می‌كنیم كه روایت‌ها مهم هستند و راوی برنده است. اگر روایت نباشد حرفی نیست و روایت‌ها تعیین كننده هستند. برای همین است كه حرف از نبرد روایت‌ها می‌زنیم.
28 مرداد، كودتای نوژه، جریان‌ مشروطه ماجرای طبس و... اتفاقاتی است كه ردپای نفوذ و نفوذی در آن دیده می‌شود ولی یا دیر یا هرگز روایتی از آنها تولید نشده است. نفوذی كه در بسیاری از آنها از همان ابتدا دست بیگانه دیده می‌شده و برخی نیز به مرور زمان آشكار شده كه بیگانه‌ها در آنها دست داشته‌اند، اما مساله این است كه بسیاری از آنها روایت نشده‌اند و امروز افكار عمومی از آنها اطلاعی ندارند. نفوذ موضوعی است كه شاید برای بسیاری جدی نباشد، ولی وقتی دقیق نگاه كنیم می‌بینیم نه‌تنها جدی است، بلكه ابزار مهمی برای دخالت و آشفته كردن ذهن ملت‌هاست. قدرت‌ها با ابزار نفوذ تلاش می‌كنند زمینه سود بردن خود را فراهم كنند. 
اینجاست كه اهمیت روایت‌ها روشن می‌شود. نفوذی‌ها می‌آیند كارشان را انجام می‌دهند و با خیالی آسوده می‌روند و كسی نیست بگوید چه كسی مقصر است؟ تاریخ است كه روشن می‌كند این دست‌ها نقش داشته‌اند و باز هم این روایت‌ها هستند كه به كمك تاریخ می‌آیند. تاریخ چیزی 
جز روایت نیست و نمی‌توان از آنها به سادگی رد شد.
ضعف ما در روایت سبب می‌شود نتوانیم درست حرف بزنیم و بی‌لكنت سخن بگوییم. روایت نداشتن اتفاق خوبی نیست. وقتی روایت نداشته باشیم سبب می‌شود جای ظالم و مظلوم، قاتل و مقتول عوض شود. زبانی كه در روایت لكنت داشته باشد در عمل‌های بعدی هم با لكنت مواجه و ناتوان از واكنش‌های به موقع است. روایت نداشتن موجب می‌‌شود كه نسل‌ها ندانند چه بر سر دنیای خود آمده است، اهمیت روایت جایی روشن می‌شود كه ما در مرور گذشته خود تصویر دقیق و درستی نداریم و دیگران بیش از ما می‌دانند و آنها ما را روایت می‌كنند. در ماجرای نفوذ هم وقتی مرور می‌كنیم می‌بینیم روایت‌هایی كه دست نفوذی را رو كرده‌اند، یا كم‌اند یا نیستند. در واقع نفوذی‌ها راحت بوده‌اند چون قدرت و پول داشته‌اند و روایت‌ها و حتی راویان را به نفع خود مصادره كرده و آنچه امروز می‌بینیم را رقم زده‌اند. مصادیق بسیاری را می‌توان ذكر كرد كه قدرت پول و رسانه سبب شده روایتی ولو غیرواقعی تبدیل به روایت غالب شود و مخاطبان (افكار عمومی) نیز آن را باور كنند. این جادوی روایت است كه گاهی بازنده را تبدیل به برنده كند! فیلم سینمایی «دانكرك» را اگر ندیده‌اید تماشا كنید، در این فیلم آقای نولان (كارگردان) طوری شكست انگلستان در دانكرك را روایت كرده كه بیننده در پایان حس قهرمانی دارد؛ زیرا فیلمساز با روایتش از یك شكست، 
یك حماسه ساخته است. خلآ روایت را باید جدی گرفت. خلآ روایت سبب می‌شود كه سال‌ها كسی از فتح پیروزمندانه خرمشهر چیز زیادی نداند و حماسه بزرگی مانند آن جز 
چند نماد رسانه‌ای چیز بیشتری نباشد.
جای خالی روایت از ماجراها سبب می‌‌شود تا سال‌ها كودتای 28 مرداد با وجود تاكید بر آمریكایی بودن یك كودتای نظامی تلقی شود ولی بعد از گذشت سال‌ها روشن شد كه دست نفوذ آمریكا در این ماجرا پررنگ بوده است.
حالا در روزگاری كه دست‌های پنهان نفوذی به كرات دیده می‌‌شود، بر عهده راویان و ناقلان اخبار است كه دست به روایتگری بزنند و اجازه ندهند آیندگان با روایت‌ها و اخبار جعلی روبه‌رو شوند، هرچند در روزگاری كه بمباران اطلاعاتی جریان دارد، حتما روایت حقیقت كار به مراتب دشواری است، ولی این سبب نمی‌شود كه راویان و آنها كه به ابزار روایت مسلح هستند مسؤولیت‌شان را فراموش كنند. روایت‌هاست كه دنیا را شكل می‌دهند و هركس یك راوی است و از زاویه روایت خودش به جهان نگاه می‌كند. حتی اندیشه‌ها نیز در سایه روایت‌ها قرار دارند و آنچه تنوع فكری نامیده می‌‌شود در واقع تنوع روایت و برداشت از یك مفهوم است و به همین خاطر بر اهمیت روایت تاكید می‌‌شود. اگر روایت را جدی نگیریم حتما تاریخ ما را جدی نمی‌گیرد. 
ضمیمه قفسه کتاب