سرمقاله با طعم ضربالمثل
حسین شکیبراد / دبیر «نوجوانه»
همین ابتدای كار لازم است كمی برایتان آسمان و ریسمان ببافیم. البته سعی میكنیم ریسمانش سیاه و سفید نباشد كه اگر مار گزیدهاید از آن نترسید.
باور كنید دیگر آب از سر ما گذشته است. گفتیم تازه اول راهیم و خب مخاطبان نوجوان نمیدانند چطور باید با نشریه اختصاصی خودشان ارتباط بگیرند. البته هی به ما گفتند جوجه را آخر پاییز میشمارند، ولی خب ما اصلا كارمان را از زمستان شروع كرده بودیم و از قدیم گفتهاند زمستان را نمیشود دستكم گرفت، اما دوستان كم نیاوردند و گفتند شاهنامه آخرش خوش است.
امید چیز خوبی است. البته ما كه زبانمان مو در آورد از بس در گوشه و كنار دو شماره قبل از نشریه خودتان اشاره كردیم به اینكه كار دست خود شماست و ریش و قیچی را دست خودتان دادهایم تا برای نوجوانه، محتوا تولید كنید. اما چشممان به در كه نه به درگاه اینترنتی خشك شد و متأسفانه آن اندازه كه انتظار میرفت مشاركت شما را ندیدیم. نه اینكه نباشدها. از خدا كه پنهان نیست، از شما چه پنهان در همین سه هفته 180 نفری با ما در ارتباط بودهاند. ولی ما كه میدانیم هشت میلیون نوجوان داریم، این عدد و رقمها به چشممان نمیآید.
خدا را شكر ما در نوجوانه پا توی كفش دیگران نمیكنیم. فقط حرف دل خود نوجوانها را میزنیم و حالا به شما از همین تریبون محترم میگوییم تو هم هرچه میخواهد دل تنگت بگو. البته میخواهیم كمی پایمان را از گلیممان درازتر كنیم و این شاید به مذاق بزرگترها و برخی مسؤولان خوش نیاید. ولی نوجوان است دیگر؛ مطالبهگر و پرجنبوجوش. گاهی هم درباره ما گفتهاند رو كه نیست سنگ پای قزوین است!!
راستی فكر نكن خب لابد دیر شده و مرا بین اعضای تحریریه نمیپذیرند. نخیر؛ هر وقت ماهی را از آب بگیرید تازه است. به آنهایی كه فكر میكنند آواز دهل شنیدن از دور خوش است كاری ندارم. اما به آنها كه خودشان را وسط معركه میبینند میگویم بسما... . اینجا قلمرو توست. تازه اگر از قاعده
تنبل نرو به سایه، سایه خودش میآید هم استفاده كنید میبینید ما همه مقدمات را بریتان فراهم كردهایم. فقط كافی است برای هفته آینده این تو باشی كه مطلبی در خور مینویسی و برای ما میفرستی كه به اسم خودت چاپ كنیم. موضوع میخواهی انتخاب. نه اینكه خودت انتخاب كنی موضوع را؛ نه. موضوع هفته بعد ما «انتخاب» است. یادت باشد اگر تنبلی كنی دودش فقط توی چشم خودت میرود.
باور كنید دیگر آب از سر ما گذشته است. گفتیم تازه اول راهیم و خب مخاطبان نوجوان نمیدانند چطور باید با نشریه اختصاصی خودشان ارتباط بگیرند. البته هی به ما گفتند جوجه را آخر پاییز میشمارند، ولی خب ما اصلا كارمان را از زمستان شروع كرده بودیم و از قدیم گفتهاند زمستان را نمیشود دستكم گرفت، اما دوستان كم نیاوردند و گفتند شاهنامه آخرش خوش است.
امید چیز خوبی است. البته ما كه زبانمان مو در آورد از بس در گوشه و كنار دو شماره قبل از نشریه خودتان اشاره كردیم به اینكه كار دست خود شماست و ریش و قیچی را دست خودتان دادهایم تا برای نوجوانه، محتوا تولید كنید. اما چشممان به در كه نه به درگاه اینترنتی خشك شد و متأسفانه آن اندازه كه انتظار میرفت مشاركت شما را ندیدیم. نه اینكه نباشدها. از خدا كه پنهان نیست، از شما چه پنهان در همین سه هفته 180 نفری با ما در ارتباط بودهاند. ولی ما كه میدانیم هشت میلیون نوجوان داریم، این عدد و رقمها به چشممان نمیآید.
خدا را شكر ما در نوجوانه پا توی كفش دیگران نمیكنیم. فقط حرف دل خود نوجوانها را میزنیم و حالا به شما از همین تریبون محترم میگوییم تو هم هرچه میخواهد دل تنگت بگو. البته میخواهیم كمی پایمان را از گلیممان درازتر كنیم و این شاید به مذاق بزرگترها و برخی مسؤولان خوش نیاید. ولی نوجوان است دیگر؛ مطالبهگر و پرجنبوجوش. گاهی هم درباره ما گفتهاند رو كه نیست سنگ پای قزوین است!!
راستی فكر نكن خب لابد دیر شده و مرا بین اعضای تحریریه نمیپذیرند. نخیر؛ هر وقت ماهی را از آب بگیرید تازه است. به آنهایی كه فكر میكنند آواز دهل شنیدن از دور خوش است كاری ندارم. اما به آنها كه خودشان را وسط معركه میبینند میگویم بسما... . اینجا قلمرو توست. تازه اگر از قاعده
تنبل نرو به سایه، سایه خودش میآید هم استفاده كنید میبینید ما همه مقدمات را بریتان فراهم كردهایم. فقط كافی است برای هفته آینده این تو باشی كه مطلبی در خور مینویسی و برای ما میفرستی كه به اسم خودت چاپ كنیم. موضوع میخواهی انتخاب. نه اینكه خودت انتخاب كنی موضوع را؛ نه. موضوع هفته بعد ما «انتخاب» است. یادت باشد اگر تنبلی كنی دودش فقط توی چشم خودت میرود.