یک ترانه دوست‌داشتنی

یک ترانه دوست‌داشتنی

حامد عسکری شاعر و نویسنده

 شب‌های تعطیلات نوروزی حوالی ساعت نه شب اگر تلویزیونتان روشن بود و شبکه سه را مشاهده می‌کردید . آخر سریال طنز دوپینگ ترانه ای پخش می‌شد که حال خیلی‌ها را خوب می‌کرد. ترانه‌ای به روز ساده و صمیمی که همان مصرع بند اول یقه ات را می‌گرفت و خنده ای ملیح پخش میکرد توی صورتت: عجب عیدی بشه این دفه  / دستامون تا آرنج تو کفه .... رفتی تو باغچه و گل کاشتی / ولی الان خونه ای با ژل بهداشتی ... ترانه کوبنده شروع می‌شود . صدای گرم و جنوبی و با قدرت محمدبهرانی و تنظیم پوریا حیدری دست به دست هم داده‌اند تا  تو از تیتراژ سرسری عبور نکنی و بگذاری اسم عوامل بیاید و برود و تو دل بسپاری به نت‌ها و صداها ... ترانه با خوانشی شبیه به موسیقی رپ شروع می‌شود اما لحن بحرانی جوری تورا جلو می‌برد که  با محتوای رپ که به نوعی موسیقی اعتراض معروف است را بازخوانی کرده است . هرچند همین لحن طنز این ترانه هم به نوعی اعتراض خوش‌نمکی به اوضاع کرونایی دارد و آدم دلش می‌خواهد به روزهای خوب گذشته برگردد . به روزهای رونق و شادی و باهم بودن ... دقیقا مغزت در حال مرمر نوروزهای گذشته است که مصرعی از ترانه یک پاس گل شاهکار میدهد و تو را پرت می‌کند به همان روزها : کویید نوزده داده به بادم/ آی نسیم میرسی به دادم؟؟
اینجا آن اوج دوست داشتنی ترانه نوروزی سالهای دهه هفتاد با صدای همایون فرخ فال میخورد تنگ همان ریتم و تو میشنوی : آآآآی نسیم سحری صبر کن / مارا باخود ببر از کوچه‌ها ... این یعنی پیدا کردن یک نقاشی   زیبای فراموش شده  که قبلا توی خانه زیرپله ای ات روی دیوار بوده و حالا رشد کرده ای و بزرگ شده ای و خانه جدید خریدی ... حالا قاب را نگه داشتی پیدایش کرده ای ... خانه خریدی توی اثاث کشی پیدایش کرده ای و  توی خانه جدید یک قاب قشنگ و تازه برایش ساخته ای و گذاشتی اش درست وسط پذیرایی که هم خاطراتت را زیبا تر کند و هم به یادآوری که کجا بودی و چه راهی را طی کرده ای ...
خدا رحمت کند هرکسی را که دل مردمش را شاد می‌کند و لبخندی ولو کمرنگ روی لبهایشان مینشاند .