نسخه Pdf

نسل پیچیده‌ای به نام

سایه‌روشن‌های یک نسل متفاوت رو با هم مرور کنیم

نسل پیچیده‌ای به نام

  اشباع اطلاعاتی 
نسل Z یا همون دهه هشتادی‌های خودمان، می‌تونن با انگشتان شست‌شون بازار اقتصاد رو به هم بزنن و فعالیت‌های اجتماعی به راه بندازن و دریچه ورود به هزار اتفاق هستن. جایی مطالعه كردم میزان اطلاعاتی كه انسان‌های امروز نسبت به انسان‌های ۱۵۰ سال پیش می‌تونن در ۲۴ ساعت به دست بیارن، ۲۲۰۰۰ برابر شده. جالب این‌كه از بین این اعداد از هر یك میلیون اطلاعات ورودی فقط یك واحد از اونها می‌تونن توجه مارو جلب كنن. بچه‌های ما مثل برنامه كافه بازار و اپ استور هستن. فایل نصبی همه چیزرو دارن. اما باید ببینیم چی روی اونها نصب شده. اینها با توجه به شرایطی كه زندگی می‌كنن؛ به سمت نور یا ظلمت می‌رن و سرعت‌ رشدشون بیشتر از نسل‌های قبله، اما مسیر طولانی‌ پیش رو دارن كه این استعداد بالقوه رو تبدیل به بالفعل كنن.
  مشكل در مدیریت خواسته‌ها و انتخاب
ساده بخوام بگم این‌طوریه كه رعایت تقوا برای بچه‌های امروز خیلی سخت‌تره و نسل بی‌عمل‌تری نسبت به گذشته هستن. فكر می‌كنن دانای كل هستن. و خب با توجه به این حجم بالای اطلاعات كه حرفش زده‌شد؛ خواسته‌های زیادی دارند كه نمی‌دونن كدومشو اولویت بدن یا كدومش رو كنار بذارن.
  ارتباط دوسویه
نسل جدید، اهل مشاركت در شكل‌گیری پیام هستن. اهل تعامل‌های دو سویه‌اند. نسل لایك و كامنت و فوروارد و دایركت و توییت و... هستن. تعامل رو از كودكی یاد گرفتن و نسل واقعیت مجازی هستند نه نسل گالری. ترجیح می‌دهند توانایی دخالت در محتوایی كه مصرف می‌كنند را هم داشته باشن. از طرفی این پیام كه برایشان ارسال می‌كنیم باید چهار ویژگی داشته باشد:كوتاه، سریع، زود بازده و ساده 
  تغییر ماهیت زمان
كشاورزی سه مرحله داره: كاشت، داشت، برداشت. همه این مراحل برای رشد گیاه لازمه. در مورد انسان هم این روند نیازه. ولی به مرور زمان فناوری‌های نوین و ارتباطی یكی‌یكی عناصر «برداشت» رو از زندگی ما گرفت و كاشت مساوی شد با برداشت. با نسلی رو‌به‌رو هستیم كه زمان حال رو درك نمی‌كنه و همواره در حال ثبت و ضبط عكس و تصاویره و اون لحظه رو درك نمی‌كنه و غنمیت نمی‌شماره. وقتی می‌ره لب دریا به جای این‌كه خودش از اون شرایط لذت ببره داره به این فكر می‌كنه كه چطور اون رو با دیگران به اشتراك بذاره یا برای آینده ثبتش كنه.
  تغییر ماهیت مكان
 در گذشته مردم شمال ایران با جنوب ایران متفاوت بودن. مردم خاور دور با خاور میانه فرق داشتن، اما امروزه میانگین تفاوت نوجوون‌های دنیا خیلی كمه. زیست در اینستاگرام ما رو به دیده شدن سوق داده و به سوی خودنمایی بی‌دلیل و بی‌قاعده هدایت كرده. این روز‌ها با عینك‌های «وی آر» یا عینك‌های ۳۶۰ درجه و تورهای مجازی می‌تونم به جاهایی برم كه آرزوم بود یا با گوگل مپ می‌تونم انواع مكان‌های دیدنی دنیا رو بشناسم و ببینم. حتی مفهوم مكان هم برای این نسل متفاوت شده. 
  تغییر قوای چهارگانه نفس 
چهار قوه هست كه محوریت بشر هستن: عقل، خیال، شهوت و غضب.  این چهار تا پایه‌های انسان رو شكل میدن و نحوه عملكرد و تربیت این چهار قوه توی این نسل تغییر كرده. قبلا متن بود، اما تصویری نبود. الان همه چیزی توی دنیا تصویر داره.  این ذهن تصویری به‌شدت عملكرد قوه خیال رو متفاوت می‌كنه. علما می‌گن اولین جایی كه باید تطهیر بشه قوه خیاله. و بچه‌های الان كلا در رؤیا و خیال زندگی می‌كنن و خیال‌شون بر كلیه عملكردشون سایه انداخته. این باعث شده كه از اعتدال دور بشن و چیزی كه حالا داریم می‌بینیم افراط و تفریط در شهوت و غضب و... است.
  هویت مجازی
در بحث هویت مجازی و دو فضایی شدن از وقتی كه ابزار شناخت عوض شد بشر تونست هویت خودش رو در یك فضای جدیدی بازیابی كنه. ما یك هویت داریم كه هویت حقیقی‌مونه كه صفحه اول شناسنامه‌مون هستش. در نسل‌های گذشته براشون سخت بود كه غیر از هویتی كه خدا براشون در نظر گرفته هویت دیگری داشته باشن. اما برای نسل امروز پاسخ دادن به سؤال «من كیستم؟» خیلی راحت‌تره و فضای حقیقی و مجازی برای نوجوون‌ها فرصت زیست در دو فضا رو فراهم كرده و با نسلی مواجهیم كه یك بام و دو هوا هستن و غالبا هویت مجازی‌شون رو بیشتر دوست دارن. البته دلیل واضحی داره چون اون رو خودشون به دست آوردن و ساختن.گاهی می‌بینی دو تا نوجوون هم دیگه رو به اسم آی دی همدیگه می‌شناسن و با نسلی مواجهیم كه هویت اونها رنگ و بو و شكل متفاوت‌تری به خود گرفته. از طرفی به خاطر انجام بازی‌های رایانه‌ای و بسترهای مجازی فكر می‌كنن كه می‌تونن در هر نقشی بازی كنن. او هر توصیفی كه بخواد می‌تونه برای خودش توی پروفایلش بنویسه و اهل پذیرفتن نقش‌هاست. 
  تغییر مفهوم مصرف 
جامعه پیرامونی به همه میگه مصرف‌كننده باش. یك مصرف‌كننده بی‌نهایت، بی‌هیچ نظم و قاعده‌ای. 
 نحوه زندگی‌ای كه نظام لیبرالیسم و نئو‌لیبرالیسم ایجاد كرده به‌عنوان فرد مصرف‌زده و مصرف‌گرا به صورتی كه اگر مصرف رو از این نظام بیرون بیاری متلاشی میشه. این مصرف‌گرایی روی تولید تاثیرات زیادی گذاشته. جدایی از تولید به تمام معنا.
تعبیر فردوسی از اوضاع پسا ضحاك این‌طوره كه میگه:
«هنر خوار شد جادویی ارجمند 
نهان راستی آشكارا گزند»
هنر به معنای حرفه و تولید در شاهنامه هست و جادویی جای تولید رو گرفته. قدیم می‌گفتن اگر پدرم طبیبه. منم طبیب می‌شم. اگر زارعه. منم كشاورز میشم. اما الان میگن یه ویدئو میفرستم عصر جدید. راه صد ساله رو یه شبه میرم. بعد هم فالوور می‌خرم و اینفلوئنسر می‌شم...نظام مصرف اونها رو از تولید بازداشته. و اونها نمی‌فهمن تولید یعنی چی و تولید رو فراموش كردن.
  پیچیدگی در نظام باورها
اونهایی كه سر صف می‌خونن آقامون جنتلمنه جنتلمنه، پنج و شش ماه بعد می‌خونن عشق یعنی به تو رسیدن برای امام حسین(ع) به‌واسطه این‌كه بچه‌ها دچار انفجار و فوران اطلاعات شدن، توانایی‌شون در مدیریت و نظم دادن به باورها سخت شده و از طرفی اخلاق و ایمان امر نهادینه شده‌ است. 
نوجوون با این روند فرصت نهادینه كردن و عمق و انسجام دادن به باور هاش رو پیدا نمی‌كنه!
این‌طور می‌شه كه ما متوجه نمی‌شیم توی مغز یه دختر مانتو جلو باز یا چادری چی می‌گذره چون گاهی اوقات انتخاب بچه‌ها عقلی و ایدئولوژیك نیست و دلیلی براش ندارن. یكی چادر سرش می‌كنه چون فكر می‌كنه با چادر قشنگ‌تره و از طرفی دیگر دختری كه مانتو جلو باز پوشیده اگر یه تفكر مشتركی باهاش پیدا كنی خیلی زود می‌بینی كه دكمه‌هاش بسته میشه روسریش مرتب‌تر میشه و همین‌طور پسر‌ها نمیشه فهمید كه در ذهن‌شون چه می‌گذره. چون این پوشش نمادی از فكر اونها نیست. پوششه نشأت گرفته از اتفاقاتی است كه زود از بین میره. و نسلی هم هست كه همیشه آماده است. خلاصه این‌كه آدما عوض شدن.
ضمیمه چار دیواری