به بهانه سالروز گرامیداشت خیام چرخی زدیم در اردیبهشت نیشابور و دل دادیم به شکوفههای زردآلوی باغمزار شاعر دردانه خراسانیها
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
اگر شاعر هم باشی، شاید باید یک شاعر همهچیزدان باشی، ریاضیات بدانی و اهل نجوم باشی و غرق در معادلات ریاضی و حساب و کتاب های نجومی، تا شعرهایت بشود چیزی مثل رباعیات خیام؛ دلنشین و شورانگیز و عبرت آموز ... بشود بیتی مثل این: «عمرت تا کی به خودپرستی گذرد/ یا در پی نیستی و هستی گذرد...» راستش اصلا باید خود خیام باشی؛ خیام اهل شعر و ادب و ریاضی و نجوم و فسلفه و تاریخ؛ خیامِ زاده نیشابور فیروزهای سحرانگیز، تا بشوی آفریدگار دیوان رباعیاتی که هر بیت و مصرعاش شوری به عالم بیفکند و فارغان را عاشق کند و عاشقان را مبتلاتر؛ تا نامت بماند در تاریخ یک سرزمین و مزارت بشود کوی دلشدگان، تا یک ورق از 365 برگ تقویم یک سرزمین پهناور کهن را به نام خودت مُهر کنی؛ یک روز مثل بیست و هشتمین روز از بهاریترین و دلبرترین ماه فصل بهار؛ از اردیبهشت معطر و رنگارنگ و دوستداشتنی. یک روز که میشود آن را بهانه کرد و سری به نیشابور زد و عطر مدهوشکننده بهشت را از کوی عارفان و زاهدان و شاعران عاشق پیشهاش استشمام کرد؛ کاری که ما کردیم....
در میان کوههای بینالود خفته است، امالبلاد خراسان، شهر فیروز؛ نیشابور... همان شهری که بزرگان فرهنگ و تاریخ بسیار را در دل خود جای داده است. بیجهت نیست بیست و پنجمین روز نخستین ماه سال؛ فروردین، روز بزرگداشت عطار نیشابوریاش بشود و
بیست و هشتمین روز از اردیبهشتیترین ماه خداوند؛ روز بزرگداشت خیام. نیشابور در دوره ساسانیان، به فرمان شاپور اول تأسیس شده و در زمان خلافت عمر بن خطاب فتح شد. این شهر برای نخستین بار در دوره طاهریان و بار دوم در اوایل دوره سلجوقیان به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد و البته در قرن یازدهم میلادی به یکی از 10 شهر بزرگ و پرجمعیت جهان تبدیل شد. رقیب بغداد و قاهره در دوران طلایی اسلام بود و یکی از بزرگترین مراکز و موطن بسیاری از دانشمندان، شاعران، صوفیان و دیگر بزرگان. این گذشته نیشابور است و اما در عصر خودمان هم حرفی برای گفتن دارد، نشان به آن نشان که در بهمن 13۸۹ به شبکه بینالمللی شهرهای دارای میراث معنوی جهان پیوسته و در سازمان یونسکو به ثبت رسیده است.
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
وارد شهر فیروزهای که میشوی فلکه خیام، میدانی است که در سوی غربی خیابان امام خمینی (ره) شهر نیشابور میبینی. در ضلع جنوبی و جنوب غربی این میدان، دو بنای تاریخی - فرهنگی نیشابور یعنی «مدرسه قدیمی خیام» و «رباط شاهعباسی» توجهات را جلب میکند. درختان بلند و سر به فلککشیده کاج، حوضچههای آب و فضای سبز اطراف آن خبر از کهنسالی این میدان میدهند. جدای از این زیباییهای طبیعی و تاریخی چیز دیگری که این میدان را برایت متفاوت خواهد کرد بنای یادبود فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر بزرگ نیشابوری خیام است که در مرکز میدان چشمها را به خود خیره میکند. این بنای یادبود همزمان با جشن هزاره فردوسی در سال 1313 هـ.ش. در محل آرامگاه خیام (واقع در باغ امامزاده محروق در غرب شهر نیشابور) نصب شده بود. پس از آن با طراحی و ساخت بنای جدید در محل آرامگاه، سنگ یادبود در سال 1343 هـ.ش. به محل فعلی میدان خیام منتقل و در آنجا نصب شد. روی سنگ قبر خیام، سال چشم فروبستنش 517 حک شده. در کنار آن یک رباعی از محمدتقی بهار به چشم میخورد: «بر تربت خیّام نشین، کام طلب/ یک لحظه غم از فرقت ایام طلب/ تاریخ بنای بقعهاش گر خواهی/ راز دل و دین از قبر خیّام طلب»... مصرع آخر به حروف ابجد ۱۳۱۳ میشود که تاریخ ساخت بنا را نشان میدهد.
بر تربت خیام نشین، کام طلب
خیام پس از مرگ در گورستان عمومی شهر «حیره» دفن میشود. میگویند نظامی عروضی سمرقندی وقتی به نیشابور آمده و از مرگ او آگاه شده، راهی آرامگاه دوستش میشود، اما در کمال تعجب آرامستان خیام را غرق در شکوفه میبیند. داستانی دارد پیکر غنوده در خاک خیام! تاریخ اولین بنایی كه بر آرامگاه خیام ساخته شده، نامشخص است. اما چنین گفتهاند که چون بنای قرن یازدهم هجری رو به ویرانی نهاد، بنای دیگری ساخته شد كه آن هم به مرور زمان از بین رفت. اما آنچه در دوره معاصر مشهود بوده در داخل یک اتاقک ایوانمانند در ضلع شرقی امامزاده محروق نخستین آرامگاه خیام قرار داشته است. اما در سال 1313
زمانی که گروهی از مسؤولان و شرقشناسان ایرانی و خارجی برای افتتاح آرامگاه فردوسی راهی توس میشوند و قرار بر این میشود در بین راه به مقبره خیام نیز سری بزنند، به دلیل نامناسب بودن آرامگاه خیام، دولت ایران تصمیم به ساخت یک بنای یادبود میگیرد (همان بنای یادبودی که امروز در میدان خیام است.) سالها این بنای یادبود میماند اما از آنجا که آرامگاه اولیه خیام در کنار امامزاده محروق بود و امکان نداشت دو بنای بزرگ کنار هم باشند در نتیجه در سال 38 احداث آرامگاه کنونی شروع میشود و در سال 41 به پایان میرسد. بنای یادبود قبلی خیام هم به میدان خیام منتقل میشود. پس از نبش قبر، آنچه از اسکلت خیام مانده بود را در داخل پارچه ریخته و سپس صندوقچه فلزی میگذارند و آن را به آرامگاه کنونی انتقال میدهند؛ این آرامگاه سال 42 افتتاح میشود.
هر بهاری شمال بر من گلافشانی کند
حالا با این اوصاف اگر به شهر نیشابور رفتید و در کنار بازدید از آرامگاه محمد عطار نیشابوری، محوطه تاریخی شادیاخ، آرامگاه کمالالملک و آرامگاه حیدر یغما، خواستید سری به آرامگاه عمر خیام بزنید باید راهی آرامگاه و مسجد محمد محروق شوید. محمد بن حسین، مشهور یکی از نوادگان علی بن حسین(ع) بود که در قیام علیه خلیفه عباسی مأمون کشته شد. پیکر او را به آتش کشیدند و خاکسترش در محله «تلاجرد» از محلههای قدیم شهر نیشابور به خاک سپرده شد، از همین رو به محروق یعنی سوخته شده معروف شد. حالا در این امامزاده زیبا و مسجد آن که چشم هر بینندهای را به خود خیره میکند، میتوانید سراغ خیام را بگیرید؛ دانشمند پرآوازه و شاعر پارسیگوی که آرام در خاک محوطه امامزاده غنوده است.
دریاب که هفته دگر خاک شدهسـت
محل جدید آرامگاهِ انتخابی سیحون در «گوشه شمالی باغ» مورد تایید انجمن آثار ملی قرار گرفت و در پی آن، طرح پیشنهادی او در سال 1337 به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فرستاده شد و مورد تایید مهندس محسن فروغی، رئیس دانشکده هنرهای زیبا قرار گرفت. به این ترتیب ساخت آرامگاه خیام با ارتفاع 22متر آغاز شد.
آرامگاه خیام یادآور سه شخصیت ریاضیدان، منجم و شاعری او است. اگر پایههای آرامگاه را بشماری به ۱۰، اولین عدد دورقمی ریاضی و پایه اصلی اعداد میرسی. از هر پایه دو تیغه مورب به صورت مارپیچ به سمت بالا میرود تا با یکدیگر تلاقی کنند، سقف بنا را بسازند و از سمت دیگر فرود آیند و یکی از اشکال پیچیده هندسی را به نشانه نبوغ ریاضی خیام شکل دهند. از پایهها که چشم برگیری و به سقف نظاره کنی، ستارهای میبینی. ماه هم در هنگامه غروب از لابهلای تک تک پایهها درودی دوباره میفرستد، پس میتوانی زیر این گنبد بایستی و از سکوت و نسیم و شعر خیام لذت ببری شاید دیگر فرصتی دست ندهد که به اینجا سر بزنی که خود چنین گفته: «ساقی گل و سبزه بس طربناک شدهست / دریاب که هفته دگر خاک شدهسـت» برخورد تیغهها با یکدیگر و فضاهایی پر و خالی در بالا، ستارههایی درهم را به وجود میآورد که از لابهلای آنها آسمان آبی نیشابور پیداست و به تدریج به طرف نوک گنبد، ستارهها کوچکتر میشوند و درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل میکند. این ستارهها و نقش آسمان به نمادی از فهم خیام از نجوم شکل گرفتهاند. 10 لوزی بزرگ شکلگرفته از تیغهها هم با کاشیکاری معرق پر از نقش گل و برگ و پیچک از بیرون به خط نستعلیق شکسته برگرفته از سبک استاد میرعماد مزین شده است. رباعیات به انتخاب استاد جلال همایی است و توسط استاد مرتضی عبدالرسولی برای نخستین بار در تاریخ معماری ایران در تزئینات یک بنا به کار رفته تا طبع شاعرانه خیام را به بهترین شکل به نمایش بگذارد.
کمی آنطرفتر یک دایره بزرگ دور تا دور به مرکز خود برج، در کنار چشمهسارها، همه از سنگ گرانیت با اجزای مثلثیشکل و تورفتگیها و برونآمدگیهایی که تا اندازهای شکل خیمه را تداعی میکنند، ساخته شد. از آنجا که پدر خیام خیمهدوز بوده است، ساخت این سازهها هم نشانی از خیام دارد.
حوضها هم با کاشی فیروزه به تعداد هفت پر به مفهوم هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز اشاره به افلاک و نجوم و دانش خیام در این زمینه دارد.