تکامل در بچه مهندس 3
یادداشت: رضا صائمی منتقد
تا اینجای کار میتوان بچه مهندس 3 را تکمیل سه گانه سعید سعدی و علی غفاری در تولید این سریال دانست که با تکامل شخصیت اصلی قصه همراه شد و اکنون با تصویر دانشجویی از جواد جوادی مواجه هستیم؛ شخصیتی که او را از کودکی و زندگی در پرورشگاه با سویههای تراژیک و غم انگیز دنبال کردیم تا اکنون که او را در کسوت دانشجوی موفق یک دانشگاه صنعتی می بینیم. سه نکته مهم در ارتباط با بچه مهندس3 میتوان ترسیم کرد که تصویری اجمالی از این سریال به ما خواهد داد.
بچه مهندس 3 گرچه برآمده از دو سری قبلی است و تداوم زمانی و دراماتیک آنهاست، اما میتوان آن را به عنوان یک اثر مستقل هم واکاوی کرد. حتی اگر مخاطبی دو سری قبل را ندیده باشد با ارجاعاتی که دست کم در دیالوگها و گفتوگوی بین شخصیتها صورت میگیرد، میتواند تصویر و پیشآگاهی لازم برای تعقیب این داستان را پیدا کند.
از این منظر میتوان بچه مهندس 3 را مماستر با عنوان سریال دانست. به این معنا که با فضاهای علمی و دانشگاهی مواجه هستیم که با علوم مهندسی ومسائل فنی گره خورده و یک درام تکنیکال را شکل داده است. تکنیک در اینجا نه به معنای سینمایی و نمایشی آن، بلکه به معنای فن وجلوههای مهندسی که نشان میدهد در درون موقعیتهای خشک مهندسی نیز میتوان ظرفیتهای دراماتیک خلق کرد.
در کنار داستانگویی، شاهد نوعی نگاه تحلیلی- انتقادی به موانع توسعه یافتگی بهویژه در زمینههای فناوری وعلمی هستیم که به روایتی دراماتیک تلاش میکند برخی مناسبات داخلی یا سنگاندازیها و دشمنیهای بیگانه را در ارتباط با توسعه علمی وفنی کشور به تصویر بکشد و مخاطب را با سرگرمی به خودآگاهی اجتماعی برساند یا به تاملی منتقدانه دعوت کند. در ضمن مشکلات و چالشهای زندگی و موقعیت دانشجویی را نیز آسیبشناسی میکند.
بچه مهندس به جای بــــازیگر محــــــور بـــودن، قصهمحور است و بدون اتکا به بازیگران چهره تلاش میکند مخاطب را درگیر مضمون و درونمایه قصه خود کند و با تعلیق آفرینیهای درون متنی به تحلیلهای برون متنی دست بزند.
ضمن اینکه در قصهگویی از داستانهای کلیشهای ملودرامهای آپارتمانی فاصله بگیرد و قصهای اجتماعی را دستمایه روایت خود قرار دهد. در واقع بچه مهندس 3 را میتوان داستانی با سه ضلع فرد، دانشگاه و جامعه دانست که در بستری خانوادگی صورتبندی میشود.
تیتر خبرها